احیای مذاکرات ایران و آمریکا زیر سایه 4 مانع بزرگ
چهار مانع بزرگ در مسیر احیای گفتوگوهای هستهای ایران و آمریکا
این گزارش ترجمهای است از مقالهی «The United States and Iran Must Overcome Four Challenges for Nuclear Talks to Succeed»
بین ماههای آوریل و مه ۲۰۲۵، ایالات متحده و ایران پنج دور مذاکره هستهای برگزار کردند و قرار بود دور ششم این مذاکرات در میانه ژوئن انجام شود. دو روز پیش از آغاز این دور، در ۱۳ ژوئن، اسرائیل با کمک ایالات متحده به ایران حمله کرد.
این مقاله تلاش دارد نشان دهد چگونه و چرا همزمان با پیگیری دیپلماسی هستهای، رویارویی نظامی رخ داد. استدلال متن این است که چهار عامل زیر، مذاکرات را با چالش مواجه کرد و به تشدید درگیری کمک رساند:
چرخهی معیوبِ فشار حداکثری آمریکا که در جریان مذاکرات تنشها را افزایش و اعتماد متقابل را فرسایش داد.
ناسازگاری میان ترجیح واشنگتن برای گفتوگوهای مستقیم و جامع، و تمایل تهران به مذاکرات غیرمستقیم و مرحلهای.
پافشاری آمریکا بر یک رویکرد حداکثری در قبال سطح غنیسازی و ذخایر اورانیوم ایران در تمام طول مذاکرات.
تأثیرگذاری و مداخله مقامهای اسرائیلی و قانونگذاران آمریکایی در روند گفتوگوها.
چه در جریان جنگ و چه پس از آن، آمریکا و ایران تمایل خود را به ازسرگیری گفتوگوها اعلام کردند. اما پیش از انجام این کار، هر دو طرف لازم است چهار عاملی را که پیشتر روند مذاکرات را با مشکل مواجه کرده بود، مورد رسیدگی قرار دهند.
ایالات متحده و ایران باید به چرخه معیوب «اجبار و رویارویی» در طول مذاکرات پایان دهند. گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا واشنگتن پس از تأیید حملات اسرائیل و بمباران تأسیسات هستهای ایران میتواند اعتماد ازدسترفته را بازسازی کند یا نه. یکی از راههای ممکن این است که واشنگتن تضمین دهد دیگر حمله نخواهد کرد و اسرائیل را نیز به پایبندی به آتشبس ملزم کند. دولت ترامپ میتواند ضربالاجل شصتروزه را که تهران با توجه به زمانبر بودن مذاکرات برجام آن را غیرواقعبینانه میدانست، تعدیل یا کنار بگذارد. همچنین باید به وعده توقف تحریمها در طول مذاکرات عمل کند. در نهایت، واشنگتن و تهران باید از تهدیدهای نظامی و انتشار بیانیههای عمومی تنشزا پرهیز کنند تا زمانی که پیشرفت واقعی حاصل شود و توافق شکل بگیرد.
واشنگتن و تهران باید پیش از ادامه مذاکرات، درباره قالب و انتظارات گفتوگوها به توافق برسند. آنها میتوانند چارچوب مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری عمان را حفظ کنند، در کنار لحظاتی که تماس مستقیم برای نهاییکردن بخشهایی از توافق لازم است. این ساختار انعطافپذیری لازم را فراهم میکند: اگر در مسیر مذاکرات غیرمستقیم پیشرفتی حاصل شود، دو طرف میتوانند برای تکمیل جزئیات وارد گفتوگوی مستقیم شوند.
علاوه بر قالب مذاکرات، ایالات متحده و ایران باید درباره انتظارات خود از یک توافق نیز به تفاهم برسند. در پنج دور نخست، دولت ترامپ در پی دستیابی به یک توافق جامع بود که در آن، رفع تحریمها و عادیسازی روابط با واشنگتن در ازای غنیسازی صفر و برچیدن کامل برنامه هستهای توسط تهران ارائه میشد؛ شروطی که از همان ابتدا برای ایران غیرقابلقبول بود. در مقابل، تهران میکوشید به یک توافق موقت یا سلسلهای از توافقهای موقت برسد که شامل اقدامات اعتمادساز و امتیازدهی مرحلهای از سوی دو طرف باشد. پیش از ادامه هرگونه مذاکره، دو طرف باید تصمیم بگیرند که بهدنبال توافقی جامع هستند یا توافقی تدریجی.
سومین مسئلهای که باید حل شود، حداکثرطلبی آمریکا درباره سطح غنیسازی ایران و ذخایر اورانیوم آن است. واشنگتن میتواند با پذیرفتن غنیسازی در سطوح پایینتر و کمک به ساخت نیروگاههای هستهای غیرنظامی، راه را برای توافق باز کند.
در نهایت، دولت ترامپ باید نفوذ و مداخله افراد در اسرائیل و کنگره را که روند مذاکرات را مختل کرده و تنشها را افزایش میدهند، مهار کند.
گرچه پرداختن به این چهار عامل دشوار است، اما دستیابی به توافق ناممکن نیست؛ زیرا دامنه مسائل مورد اختلاف محدود است: امنیت برای واشنگتن در مرکز توجه است و اقتصاد برای تهران. نهایتاً، ورای همه جزئیات فنی، موفقیت یا شکست مذاکرات آینده به اراده سیاسی دو طرف و سطح اعتماد متقابل آنها بستگی خواهد داشت.
اصلاحات نیوز