سایه جنگ برگشت؛ انگشت نتانیاهو روی ماشه!
رژیم صهیونیستی نهتنها نگران احیای توافق هستهای، بلکه عمیقاً هراسان از بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی، بهبود وضعیت اقتصادی، و ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی آن است.

«محسن عسگریان» پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی برای ایسنا نوشت: در میانه مذاکرات حساس و غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده، یک جبهه معارض قوی و سازمانیافته در تلاش است تا مسیر هرگونه توافق احتمالی را مسدود یا منحرف سازد. در رأس این جبهه، رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ بازیگری که از اساس، تنشزدایی میان تهران و واشنگتن را تهدیدی علیه راهبردهای منطقهای و امنیت خود میداند.
اسرائیل نهتنها نگران احیای توافق هستهای، بلکه عمیقاً هراسان از بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی، بهبود وضعیت اقتصادی، و ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی آن است. باز شدن دریچههای تعامل با غرب برای ایران، به معنای کاهش حاشیه مانور اسرائیل در القای «تهدید دائمی» از سوی تهران است؛ تهدیدی که سالهاست بهعنوان ابزار مشروعیتساز سیاستهای تهاجمی آن رژیم عمل میکند.
اما آنچه اسرائیل را از یک مخالف و معارض به یک بازیگر فعال و مداخلهگر تبدیل کرده، بهرهگیری از طیفی از ابزارها، از لابیگری در کنگره گرفته تا عملیاتهای خرابکارانه و سایبری علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران است. اسرائیل بارها با حملات سایبری، خرابکاری در تأسیسات هستهای و حتی ترور دانشمندان هستهای ایران تلاش کرده تا مسیر دیپلماسی را به انحراف بکشاند. پروندههایی نظیر ترور شهید فخریزاده یا خرابکاری در نطنز، نمونههای روشنی از این اقداماتاند که با هدف تحریک فضای امنیتی، تضعیف اعتماد داخلی و بازداشتن طرفین از بازگشت به میز مذاکره صورت گرفتهاند.
تجربه برجام نیز نشان داد که اسرائیل در مهندسی تصمیمات راهبردی آمریکا علیه ایران نقش مستقیم ایفا کرده است. «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، با حضور در کنگره آمریکا و ارائه سخنرانیهای تحریکآمیز، عملاً مسیر اقناع ترامپ برای خروج از توافق را هموار کرد. در پسزمینه این مانورها، مجموعهای از لابیهای پرنفوذ نظیر AIPAC و محافل امنیتی همسو در واشنگتن، بهطور هماهنگ اقدام کردند تا فضای سیاسی ایالات متحده علیه برجام بسیج شود.
این تحرکات تنها محدود به فضای رسمی نیست؛ رسانهها و شبکههای فارسیزبان معارض، از جمله ایران اینترنشنال، صدای آمریکا و شبکههایی در فضای مجازی، نقش پیادهنظام جنگ روانی را ایفا میکنند. آنها از طریق القای شبهه، برجستهسازی بدبینی عمومی، و روایتسازی از مذاکرات بهعنوان «معاملهای خسارتبار»، در پی ایجاد انشقاق در افکار عمومی و تضعیف اجماع ملی نسبت به مسیر دیپلماسی هستند.
در کنار آن، پلتفرمهایی مانند توییتر نیز به میدان عملیات روانی علیه هرگونه توافق بدل شدهاند. کمپینهای هماهنگشده، اکانتهای پرشمار با هویتهای ساختگی و ترندهای جعلی، با هدف مهندسی درک افکار عمومی و القای تقابل گسترده با هر حرکت دیپلماتیک طراحی میشوند. این نبرد ادراکی، ابعادی فراتر از مرزها پیدا کرده و به یکی از جدیترین تهدیدات علیه پایداری فضای مذاکره تبدیل شده است.
از منظر امنیت ملی، اقدامات خصمانه اسرائیل علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران باید با حساسیت مضاعف رصد و پاسخ داده شود. مقابله صرفاً سیاسی یا رسانهای با رژیمی که دست به ترور فیزیکی دانشمندان و خرابکاری در زیرساختهای کلیدی میزند، کافی نیست. راهبرد امنیتی جامع، با ترکیب ابزارهای دیپلماتیک، دفاعی و اطلاعاتی، در این مسیر ضرورت دارد. تهران باید هم در صحنه بینالمللی، روایت مقابله مشروع خود را تثبیت کند و هم در سطح داخلی، با اعتمادسازی عمومی و تقویت پشتوانه نخبگانی، تابآوری جامعه را در برابر عملیات روانی حفظ نماید.
از سوی دیگر، حساسیت بر جایگاه بازیگران داخلی در آمریکا نیز حیاتی است. جریانهای صهیونیستی، هم در حزب جمهوریخواه و هم بخشی از طیف دموکرات، در تلاشاند مسیر گفتوگو را یا به انحراف بکشانند یا از طریق مطالبه امتیازات فرابرجامی، عملاً روند مذاکره را از کارایی بیندازند.
در چنین شرایطی، ایران باید یک مواجهه چندوجهی را دنبال کند: از یکسو با افزایش هوشیاری امنیتی در برابر خرابکاریها، از سوی دیگر با ارتقای دیپلماسی عمومی و روایتسازی فعال در رسانههای بینالمللی، و همچنین با تبیین دقیق پیامدهای عدم توافق برای افکار عمومی غرب.
مذاکره، صرفاً عرصه دیپلماسی رسمی نیست؛ میدان رقابت ادراکها، عملیات روانی، و جنگ اطلاعاتی نیز هست. در این میدان، رژیم صهیونیستی پیشتاز است؛ اما هوشمندی راهبردی ایران میتواند این بازی پیچیده را به نفع ثبات منطقهای و منافع ملی رقم بزند. در شماره بعد، به بررسی نگرانیها و محاسبات کشورهای عربی، روسیه و چین در قبال توافق احتمالی ایران و آمریکا خواهیم پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید