رفیق جلیلی: خشکسالی و برهنگی ارتباط مستقیم دارند/ شرق: ربطی به هم ندارند مدیریت خراب است
گروهی از افراد بحران کمآبی را به خاطر گناهان آدمیان میدانند. از منظر این گفتمان، بحران کمآبی و بیآبی نشاندهنده قهر و غضب خداوند به دلیل معصیت افراد است. در روزهای اخیر این روایت در رسانهها بازنشر شد که بیحجابی در جامعه باعث کمبارشی و کمآبی شده است.

یک فعال سیاسی نزدیک به جبهه پایداری میگوید میان خشکسالی و برهنگی رابطه وجود دارد و با ادامه این موضوع، قحطی آب رخ خواهد داد.
صادق کوشکی در کانال خود در فضای مجازی نوشت: «باران نخواهد آمد!
اینجا تهران است!
و این صحنههای تلخ، محصول مماشات و غفلت سران قوا در برابر موج ویرانگر بی عفتی و برهنگی است!
موجی که تا دین و اخلاق و فرهنگ این سامان را به باد ندهد آرام نخواهد نشست!
موجی که اسرائیل، آمریکا و اروپا برای نابودی انقلاب و نظام و جامعه ایرانی به راه انداخته، اما هیچ مسئولی برای ایستادگی در برابر آن قد علم نکرده است! موجی که با حمایتهای برخی مسئولان، قدرت تخریبی افزون تری یافته است!»
او ادامه داد: «این روزها کشور دچار بحران آب است، اما کمتر کسی متوجه شده که میان خشکسالی و بی عفتی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است!
هر چه منکرات و بی حجابی رواج بیشتری پیدا میکند، کمبود آب هم افزونتر میشود!
ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس!
وقتی مسئولان، مقابله قانونی با بی عفتی و برهنگی را کنار میگذارند و عملا در حمایت از زنان برهنه و بی عفت موضع گیری میکنند، هنگامی که بسیاری از علماو اهل منبر و مداحان و مومنان در برابر رواج فحشا و برهنگی در مملکت امام زمان (عج) لب به اعتراض نمیگشایند، زمانی که رسانه ملی در مقابل روند مخرب بی عفتی و فساد در جامعه صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شده.
و در حالی که نهادهای متولی حفاظت از انقلاب در مواجهه با عملیات اسرائیلی_آمریکاییِ ترویج برهنگی و بی حیایی به سکوت و تماشا بسنده کردهاند...
آسمان هم بر این سامان بخیل شده و قهر و غضب خدا همه (حتی مؤمنان) را در برخواهد گرفت و حتی دعاها بی اثرخواهد شد!»
کوشکی در پایان اظهار کرد: «و ادامه غفلت، ادامه قحطی آب را موجب خواهد شد حتی اگر منافقان و کفار این حقیقت را به تمسخر بگیرند!»
کمآبی نتیجه گناه بیحجابی است یا محصول تغییرات اقلیمی یا مدیریت غلط مصرف؟
روزنامه شرق نوشت: کمآبی و بیآبی امروز به یک بحران بزرگ برای جامعه ایران تبدیل شده است. این بحران یک واقعیت عینی و ملموس است، اما مسئله این است که چگونه گروههای مختلف جامعه این بحران را معنا میکنند.
علاوه بر این، هر معنابخشی، راهبرد اجرائی متفاوتی برای نحوه مواجهه و حل بحران پیشروی میگذارد.
گروهی از افراد بحران کمآبی را به خاطر گناهان آدمیان میدانند. از منظر این گفتمان، بحران کمآبی و بیآبی نشاندهنده قهر و غضب خداوند به دلیل معصیت افراد است. در روزهای اخیر این روایت در رسانهها بازنشر شد که بیحجابی در جامعه باعث کمبارشی و کمآبی شده است. در این گفتمان، افراد و جامعه گناهکار عامل چنین بحرانی هستند.راهحل این گفتمان، ترک گناه و معصیت و طلب عفو و بخشش از خداوند است.
گروهی دیگر تغییرات اقلیمی در جهان و ایران را عامل بحران آب میدانند. در این گفتمان، گرمشدن کره زمین به دلیل استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی و توسعه و صنعتیسازی بدون رعایت استانداردهای محیطزیستی عامل این بحران است. راهحل این گفتمان کاهش گازهای گلخانهای و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است.
گروهی دیگر بحران را در مدیریت و حمکرانی نادرست آب میدانند. براساس این گفتمان، میزان آبهای سطحی و تجدیدپذیر ایران بسیار بیشتر از برخی کشورهای منطقه است و نباید به چنین بحرانی دچار میشدیم؛ مسئله در مدیران ناکارآمد و دولتهای ضعیف و فساد در سیستم اداری است.
برخی سوژههای این گفتمان از مافیای آب سخن میگویند. این گفتمان بحران آب را سیاسی میداند و راهحل را نیز سیاسی در نظر میگیرد؛ راهحل تغییر در سیاستگذاری و سیستم انتخاب مدیران است. سیستم انتخاب و تأیید مدیران ارشد اداری با منطق ارزشی و وفاداری انجام میشود، درحالیکه کمتر افراد شایسته و متخصص و دارای بینش علمی انتخاب میشوند. علاوه بر این، ریل سیاستگذاری باید اساسا تغییر کند.
گروهی دیگر، افراد و جامعه را مقصر این بحران میدانند؛ البته نه به دلیل اینکه عاصی و گناهکار هستند، بلکه به این دلیل که بیش از حد آب مصرف میکنند. گفتمان مصرفگرایی گاهی نوک پیکان انتقاد را سمت خانوار میگیرد و گاهی سمت کشاورزی و صنعت. از منظر این گفتمان، راهحل کمآبی در کاهش و بهینهسازی مصرف است. شاید گرانکردن آب بهترین شیوه کاهش مصرف از نظر این گروه از افراد باشد. بااینحال، اینکه تمرکز کاهش مصرف و هدررفتن آب باید در بخش کشاورزی باشد یا در بخش خانگی، مناقشه وجود دارد.
این گفتمانها معنابخشی و راهبردهای یکدیگر را به چالش میکشند.
گفتمانی که حکمرانی، سیاستگذاری و مدیریت کلان آب را مسئله اصلی میداند، سعی میکند گفتمان مصرفگرایی بهویژه مصرفگرایی خانگی و گفتمان تغییرات اقلیمی را به حاشیه براند. از منظر این گفتمان، صرفهجویی در مصرف خانگی آنقدر درخور توجه نیست، بلکه بیخردی در سیاستگذاری و مدیریت است که بحران آب را ایجاد کرده است.
تغییرات اقلیمی فقط مربوط به ایران و چند کشور نیست، بلکه اکثر کشورها به نحوی درگیر آن هستند، درحالیکه این کشورها بحران عمیقی مانند بحران کمآبی در ایران را ندارند یا توانستهاند برای آن تدبیر کنند و مدیران دولتی کاسه چه کنم چه کنم به دست نمیگیرند. مدیریت یعنی پیشبینی و یافتن راهحلهای مناسب برای غلبه بر بحرانها، اما مدیران ما خود بحرانساز هستند و چنان مشعول سیاستبازی که فراموش میکنند برای چه هدفی مدیر شدهاند.
آنقدر بحران را نمیبینند و هشدارهای اهل علم و پژوهش را نادیده میگیرند تا مسئله به بحران تبدیل شود و سپس دستبهدامن جامعه میشوند که چنین و چنان کند، درحالیکه بارها خواستهها و مطالبههای جامعه را ندید گرفتند و با خشونت با آن مواجه شدند و حرفهای گروههای مختلف جامعه را نشنیدند. گروههایی که طرد شده و دیده نشدهاند، ممکن است همکاری نکنند.
گفتمان صرفهجویی بیشتر توسط مدیران دنبال میشود. گزاره اصلی این گفتمان آن است که اگر صرفهجویی شود، از بحرانها عبور میکنیم و ربطی به این مدیر یا آن مدیر، این سیستم یا آن سیستم سیاسی، این دولت یا آن دولت ندارد. از منظر این گفتمان، جامعه ایران در مصرف آب و انرژی به دلیل ارزانی زیادهروی میکند و به طور کلی، مصرف بیش از متوسط دنیاست.
این گفتمان چنین گزارههایی را در حالی مدام تکرار میکند که حاضر نیست کنتور آب ساختمانها را تفکیک کند و درخواست خانوارهای آپارتماننشین را برای تفکیک با توجیهات مختلف رد میکند. امروز طبیعت مریض و رو به موت است و ما را نیز با خطر زوال مواجه میکند؛ مثل زمانی که خورشید میمیرد، زمین را نیز به نابودی میکشاند. طبیعتی که در حال مرگ است، میخواهد ما را دچار تشنگی کند.
دیدگاه تان را بنویسید