گزارشی درباره ادعاهای بیاساس علیه سیاستهای راهبردی ایران؛
پشت پرده شکست سخت نهادهای امنیتی اسراییل
در سالهای اخیر، تلاش برای تخریب چهره نظام و بهویژه شخص مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) از سوی برخی جریانهای معاند خارجی و همصداهای داخلی آنان بهگونهای افزایش یافته که گاه تحریف و وارونگی واقعیات، جای تحلیل را گرفته است.

در سالهای اخیر، تلاش برای تخریب چهره نظام و بهویژه شخص مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) از سوی برخی جریانهای معاند خارجی و همصداهای داخلی آنان بهگونهای افزایش یافته که گاه تحریف و وارونگی واقعیات، جای تحلیل را گرفته است. در چنین فضایی، وظیفه رسانههای متعهد ایجاب میکند که با تبیین واقعیتها و بازخوانی مواضع و عملکردهای عقلانی نظام، از جاده روشنگری خارج نشوند.
در این گزارش، به بررسی چند محور اصلی از تحریفهای رایج و پاسخهای تحلیلی و مستند به آنها میپردازیم:
۱. تخریب جایگاه رهبری و نادیدهگرفتن بصیرت راهبردی ایشان
یکی از محورهای اصلی عملیات روانی دشمن، تخریب جایگاه رهبری بهویژه در تحلیلهای مرتبط با سیاست خارجی است. این در حالی است که دقت در پیشبینیهای رهبر معظم انقلاب درباره ماهیت فریبکارانه دولت آمریکا، بهویژه در دوران ترامپ، نشاندهنده عمق نگاه و شناخت ایشان از مناسبات جهانی است.
رهبر انقلاب، با تأکید بر ضرورت حفظ توانمندی دفاعی و موشکی کشور، بارها در مقابل فشارهای داخلی و بینالمللی ایستادند. تهاجم نظامی اخیر رژیم صهیونیستی در ۲۳ خرداد و پاسخ مقتدرانه ایران، صحّت همین نگاه راهبردی را نشان داد؛ اگر ایران توان دفاعی نداشت، باید امروز هزینههای سنگینتری را میپرداخت.
۲. تحریف درباره آغاز جنگ و پرونده هستهای ایران
برخی جریانات داخلی با تحلیلهای سطحی ادعا میکنند که اگر ایران در حوزه هستهای انعطاف نشان میداد، جنگی هم در نمیگرفت. این در حالی است که ایران در سالهای گذشته پای میز مذاکره حاضر شد و با منطق قوی خود مسیر دیپلماسی را طی کرد، اما دشمن همزمان با مذاکره، بهدنبال جنگافروزی بود.
واقعیت آن است که شکست دشمن، نه در میدان جنگ که در میدان منطق و مذاکرات رقم خورد. زمانی که طرف مقابل متوجه شد توان شکست نظام جمهوری اسلامی در میز مذاکره را ندارد، از همان میز عقبنشینی کرده و جنگ را آغاز کرد.
۳. اتهام توسعهطلبی منطقهای و پاسخهای راهبردی
تحلیلگران وابسته به رسانههای بیگانه، حضور جمهوری اسلامی در منطقه را نوعی توسعهطلبی معرفی میکنند. این در حالی است که سیاستهای منطقهای ایران، نه بر پایه سلطه بلکه بر مبنای دفاع از امنیت ملی در عمق استراتژیک کشور تعریف شدهاند.
اگر ایستادگی ایران در سوریه، عراق، لبنان و غزه نبود، امروز باید در خیابانهای تهران با مزدوران تکفیری میجنگیدیم. امنیت امروز در مرزهای ایران نتیجه همان حضور منطقهای هوشمندانهای است که برخی در داخل تلاش میکنند آن را زیر سؤال ببرند.
۴. تخاصم با رژیم صهیونیستی؛ یک ضرورت استراتژیک، نه یک انتخاب احساسی
شبکههای معاند، بهویژه در شرایط فعلی، با شعارهای بشردوستانه سعی دارند ضرورت تقابل با رژیم صهیونیستی را انکار کنند. این در حالی است که جنایات بیپایان این رژیم در غزه و علیه کودکان فلسطینی، نهتنها دلیل اخلاقی کافی برای مقابله با آن است، بلکه سیاستهای ژئوپلیتیکی نیز ایجاب میکند ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای، مانع از یکهتازی اسرائیل در منطقه شود.
هر نظامی که در ایران مستقر باشد، اگر بخواهد از استقلال و تمامیت ارضی کشور دفاع کند، ناگزیر به تقابل با رژیمی است که مأموریت دارد نظم منطقهای را به نفع خود و اربابان غربیاش تغییر دهد.
۵. درباره انتقال اسناد هستهای و اهمیت مواضع وزارت اطلاعات
در هفتههای گذشته برخی تلاش کردهاند دستاوردهای وزارت اطلاعات در کشف و خنثیسازی عملیات انتقال اسناد هستهای توسط رژیم صهیونیستی را بیارزش جلوه دهند. این در حالی است که بیانیه وزارت اطلاعات حاوی نکات کلیدی امنیتی و شفافسازیهایی دقیق درباره نحوه مقابله با جاسوسی دشمن است.
تضعیف نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور در بزنگاههایی که نبرد واقعی در میدان اطلاعاتی و سایبری در حال وقوع است، چیزی جز خدمت به دشمن نیست.
خاصه باید گفت که هدفگیری های دقیق نظامی از سوی ایران در عمیلات موشکی نشان دهنده اشراف کامل اطلاعاتی و امنیتی ، مبتنی بر همین اسناد وزارت اطلاعات بوده است.
جان کلام اینکه :
نظام جمهوری اسلامی ایران، طی سالهای گذشته با استدلال، منطق و در عین حال اقتدار، مسیر دشوار و پرچالشی را در عرصه بینالمللی طی کرده است. تخریب چهره رهبری، انکار نقش دفاعی حضور منطقهای، وارونهنمایی واقعیتهای مذاکرات و تضعیف دستاوردهای امنیتی، همگی حلقههایی از یک پازل بزرگ برای شکستن ستونهای مقاومت ملی است.
اما تاریخ بارها نشان داده که این ملت، هرگاه پشت سر ولایت ایستاده، از دل بحرانها عبور کرده و در آینده نیز چنین خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید