ایران برنده مذاکرات شد
گفتوگو حتی از نوع تلخ آن نیز موجب تسهیل روابط و بهبودی در فهم متقابل میشود. طبیعی است که این گفتوگوها در همه سطوح کارکردهای گوناگونی دارد؛ حتی اگر طرفین به نتیجه نرسند. حداقل نتیجه گفتوگو این است که برای مردم خود حجت را تمام میکنند و به جهان نیز این پیام را مخابره میکنند که ما سعی خود را کردیم که تفاهم و توافق کنیم، ولی نشد یا تقصیر طرف مقابل بود.

روزنامه هم میهن نوشت: بهطورکلی، حتی اگر یک طرف ماجرا نخواهد توافق کند، باز هم باید با تمام قوا طرفدار گفتوگو شود. چون عدم گفتوگو فقط دو معنی دارد. یا آنقدر موضع گفتوگوکننده بالاست که طرف مقابل را به پشیزی حساب نمیکند و معتقد است باید بدون قید و شرط تسلیم شود. یا آنکه در موضع ضعف قرار دارد و قادر به گفتوگو نیست.
از این منظر، اگر به تجربه مذاکرات اخیر ایران و آمریکا نیز بنگریم، خواهیم دید که اتفاقاً برنده مطلق گفتوگوهای بینتیجه مسقط، ایران بود.
میتوانستیم آن گفتوگوها را از ابتدا رد کنیم. طبیعی است که چنین کاری تجاوز رژیم اسرائیل و ایالات متحده را هم در ذهن جهانیان و حتی در ذهن مردم داخل گریزناپذیر مینمود. یک لحظه تصور کنید آن گفتوگوها را رد میکردیم و قطعاً هم جنگ میشد. در این صورت، همه میگفتند اگر گفتوگو را پذیرفته بودید، جنگ نمیشد و امروز حکومت تحتفشار برای پذیرش تقصیر به دلیل نپذیرفتن گفتوگو و کوتاهی کردن در اجتناب از جنگ بود.
این قاعده همیشه و درهمهحال از جمله همین امروز هم برقرار است. از ابتدا باید چند چیز را درباره گفتوگوی سیاسی دانست. اول؛ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم و چه تفاهم کنیم، در نهایت راهی جز گفتوگوی مستقیم نداریم.
دوم؛ هیچ تضمینی برای موفقیت گفتوگو وجود ندارد. سوم؛ قرار نیست گفتوگو ذهن حکومت و جامعه را از مسائل اساسی منحرف کند و دچار خطا شوند.
چهارم؛ گفتوگو به منزله پایان راه نیست بلکه آغاز یک راه است، به شرطی که هدف حل مسئله و نه مثل دوران مسئولیت سعید جلیلی برای نمایش باشد.
پنجم؛ گفتوگوها تا حدی که به اصل آن لطمه نزند، باید شفاف باشد و اطلاعرسانی شود.
هفتم؛ گفتوگو نه جانشین قدرت نظامی است و نه جانشین قدرت سیاسی و اقتصادی؛ دیپلماسی و گفتوگو توان کشور را در بازتاب دادن این قدرتها نشان میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید