رویارویی سیاسی واشنگتن و تلآویو بر سر جنگ با ایران
نقشه نتانیاهو برای حمله به برنامه موشکی ایران چیست؟ تریتا پارسی: ایران خویشتنداری گذشته را تکرار نخواهد کرد . ترامپ در دو راهی صلح یا جنگ است
ترامپ اکنون میان دو نیروی قدرتمند گیر افتاده است: رأیدهندگانی که جنگ نمیخواهند و حامیان مالیای که به دنبال آن هستند. نتانیاهو برای حملات بیشتر به ایران تلاش میکند، در حالی که این با اولویتهای ترامپ در تضاد است.
در حالی که دولت ترامپ تلاش میکند تا با کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه خود را معمار صلح جدید منطقه معرفی کند، بنیامین نتانیاهو بار دیگر در حال فشار آوردن برای تشدید رویارویی با ایران است. این فشار اینبار بر برنامه موشکی تهران متمرکز شده و شکافی عمیق را میان اهداف استراتژیک واشنگتن و تلآویو ایجاد کرده است؛ شکافی که میتواند آینده امنیت منطقه و مسیر سیاست خارجی آمریکا را تعیین کند.
- رویایی نظامی به همراهی آمریکا
علی حرب در الجزیره نوشت: بیش از سه دهه است که بنیامین نتانیاهو مدعی تهدید بزرگ ایران برای منطقه است؛ ادعایی که در نهایت در ژوئن 2025 منجر به رویایی مستقیم میان تهران، اسرائیل و آمریکا شد.
شیخ عطار، سفیر پیشین ایران در آلمان معتقد است که تهدیدهای جدید آمریکا محدود و قابل دور زدن است و تحریمهای شورای امنیت به دلیل مخالفت روسیه، چین و بسیاری از اعضای غیر دائم، بعید است عملیاتی و مؤثر باشد. به نظر او، وضعیت فعلی در سه سال آینده ادامه خواهد داشت مگر اینکه آمریکا دچار تحول فکری شود و موضع خود را بازنگری کند.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، با حمله به تاسیسات هستهای ایران نشان داد که دستکم بخشی از این نگرانیها را جدی گرفته است. اما آنچه به نظر میرسد، عطش سیریناپذیر نتانیاهو برای رویارویی نظامی است. او این روزها درحال آماده شدن برای سفری جدید به آمریکا و دیدار با ترامپ در اقامتگاه مارالاگو است. شنیدهها حاکی از آن است که او درنظر دارد تا بار دیگر برای گسترش حملات علیه ایران، بر ترامپ فشار بیاورد؛ حملاتی با تمرکز ویژه بر برنامه موشکی تهران.
این فشارها در شرایطی مطرح میشود که سیاست خارجی اعلامشده دولت ترامپ، دقیقا در جهت عکس آن حرکت میکند؛ یعنی کاهش مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه و تمرکز بر ثبات، اقتصاد و رقابتهای بزرگقدرتها.
- هژمونی منطقهای یا ثبات استراتژیک؟
تحلیلگران معتقدند آنچه که نتانیاهو به دنبال آن است، صرفا خنثیسازی تهدیدها نیست، بلکه تلاشی برای تثبیت برتری بلامنازع اسرائیل در منطقه است. سینا توسی، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست بینالملل میگوید که هدف اصلی نتانیاهو شکلدهی به نظمی است که در آن اسرائیل بدون هیچ رقیب جدی در خاورمیانه دست بالا را داشته باشد، حتی اگر این هدف مستلزم جنگهای پیدرپی و درگیریهای دائمی باشد.
در مقابل، دولت ترامپ پس از توافق آتشبس در غزه تلاش کرده تا خود را بهعنوان میانجی صلح معرفی کند. ترامپ بارها مدعی شده است که برای نخستین بار در سه هزار سال، صلح واقعی را به خاورمیانه بازگردانده و اسناد رسمی امنیت ملی آمریکا نیز تأکید دارند که این منطقه دیگر اولویت اصلی واشنگتن نیست، بلکه بیشتر بهعنوان بستری برای سرمایهگذاری و همکاری دیده میشود.
این تضاد راهبردی به نقطهای رسیده که ناگزیر به رویارویی سیاسی میان واشنگتن و تلآویو منجر خواهد شد.
- تغییر زمین بازی؛ از پرونده هستهای تا موشکهای بالستیک
در سالیان اخیر، برنامه هستهای ایران محور اصلی تبلیغات امنیتی اسرائیل بود. اما ترامپ پس از حملات ژوئن اعلام کرد که این تاسسیات به طور کل نابود شده است. این که این ادعا تا چه اندازه درست بود اهمیت نداشت، آنچه روشن بود پیامد سیاسی این صحبت ها بود؛ اینکه اسرائیل نمیتوانست با رئیسجمهور آمریکا مخالفت کند، بنابراین ناچار شد تمرکز خود را به سمت برنامه موشکی ایران منتقل کند.
تریتا پارسی، معاون مؤسسه کوئینسی میگوید این جابجایی هدف توسط نتانیاهو، کاملا آگاهانه انجام شده تا فشار دائمی بر تهران حفظ شود و تقابل هیچگاه پایان نیابد. از نگاه او، این یک استراتژی کلاسیک است؛ هر بار که یک پرونده بسته میشود، پروندهای جدید گشوده میشود تا منازعه به یک جنگ بیپایان تبدیل شود.
- روایت اسرائیل از تهدید موشکی ایران
اسرائیل و لابیهای نزدیک به آن در آمریکا با صدای بلند درباره خطر فزاینده موشکهای ایرانی هشدار میدهند. آیپک در بیانیهای مدعی شد که ایران هنوز حدود ۱۵۰۰ موشک بالستیک در اختیار دارد و تولید خود را هم افزایش داده است. سناتور لیندسی گراهام در سفر اخیرش به اسرائیل هشدار داد که این موشکها میتوانند سامانه دفاعی گنبد آهنین را از کار بیندازند.
وزیر دفاع اسرائیل نیز بهصراحت گفت که تلآویو هیچ تهدیدی را در منطقه تحمل نخواهد کرد و آنچه پیش از هفت اکتبر بود، دیگر تکرار نخواهد شد. این موضعگیریها فضای سیاسی را به سمت تشدید تنش سوق میدهد.
- دوگانه جنگ و رویکرد عدم مداخله
اما در داخل آمریکا، نگرشها یکدست نیست. بخش بزرگی از طرفداران ترامپ که تحت پرچم شعار اول آمریکا فعالیت میکنند، بهشدت مخالف مداخلات نظامی در کشورهای خارجی هستند. چهرههایی چون تاکر کارلسون و استیو بنن به صورت علنی با حمله به ایران مخالفت کردهاند. حتی برخی از نزدیکترین متحدان ترامپ هشدار دادهاند که ورود به یک جنگ جدید، سرمایه سیاسی او را نابود خواهد کرد.
با این حال، جمهوریخواهان کنگره همچنان بیشتر طرفدار اسرائیل هستند و چهرههایی چون وزیر خارجه مارکو روبیو مواضعی بسیار تند علیه ایران دارند. علاوه بر آن، کمکهای مالی سنگین برخی میلیاردرهای طرفدار اسرائیل نیز فشار مضاعفی را بر ترامپ وارد میکند.
به تعبیر پارسی، ترامپ اکنون میان دو نیروی قدرتمند گیر افتاده است: رأیدهندگانی که جنگ نمیخواهند و حامیان مالیای که به دنبال آن هستند.
- احتمال ورود ناخواسته آمریکا به جنگ
تحلیلگران هشدار میدهند که دور دوم درگیری با ایران بهمراتب خطرناکتر از جنگ ژوئن خواهد بود. پارسی میگوید ایران دیگر خویشتنداری گذشته را تکرار نخواهد کرد.
سناریوی نگرانکننده این است که اسرائیل بهطور یکجانبه حملهای تازه را آغاز کند و سپس بر پشتیبانی دفاعی آمریکا در منطقه حساب کند؛ مسیری که بهتدریج واشنگتن را وارد جنگی گسترده خواهد کرد.
- آزمون واقعی ترامپ
به باور پارسی، اگر ترامپ واقعا به سیاست اول آمریکا پایبند است، باید از همان ابتدا مانع اقدام نظامی اسرائیل شود و صریحا اعلام کند که آمریکا در این جنگ حضور نخواهد داشت. او یادآوری میکند که اسناد رسمی امنیت ملی آمریکا وعده دادهاند تمرکز واشنگتن از خاورمیانه کاهش خواهد یافت.
اکنون لحظه عمل فرا رسیده است؛ لحظهای که ترامپ باید میان رؤیای صلح تاریخی و وسوسه یک جنگ جدید، انتخاب کند.
دیدگاه تان را بنویسید