بانک مرکزی

بانک مرکزی؛ محور پولی در گرداب چالش‌های اقتصادی

 

بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، نهادی با مأموریت بنیادی در سیاست اقتصادی کشور است؛ نهادی که مسؤولیت اصلی آن حفظ ارزش پول ملی، کنترل تورم، مدیریت سیاست پولی و نظارت بر نظام بانکی است. اگرچه این اهداف از نظر نظری روشن هستند، اما در عمل عملکرد بانک مرکزی در سال‌های اخیر با چالش‌های جدی روبه‌رو بوده است. وقتی انتظارات تورمی بالا می‌رود، نرخ ارز به جهش درمی‌آید، نقدینگی رشد می‌کند و اعتماد عمومی به پول ملی کاهش می‌یابد، نقش بانک مرکزی برجسته‌تر می‌شود — اما همین نقش، به‌خاطر شرایط ساختاری و سیاسی پیچیده‌، تبدیل به نقطه تمرکز انتقاد شده است.

میان‌تیتر: ابزارهای سیاست پولی و محدودیت‌های عملیاتی

یکی از مهم‌ترین ابزارهای بانک مرکزی، سیاست نرخ سود، انتشار اسکناس، ذخایر ارزی و مدیریت عرضه پول است. بانک مرکزی حق انتشار اسکناس و ضرب سکه را دارد و باید به‌عنوان نهاد ناظر، بانک‌ها و مؤسسات اعتباری را تحت نظارت قرار دهد. همچنین وظیفه تنظیم معاملات ارزی و ریالی و کنترل ارزش پول ملی به عهده آن است. با این حال، ساختار سیاست پولی در ایران با محدودیت‌هایی مواجه است: ترکیب سیاست پولی با سیاست مالی، وابستگی به درآمد نفتی، و انتظارات تورمی بالا، موجب شده تا بانک مرکزی نتواند کاملاً به اهداف خود برسد. در نتیجه، میزان رشد نقدینگی و تورم همچنان بالا باقی مانده و این خود فشار مضاعفی بر معیشت خانوارها وارد کرده است.

میان‌تیتر: بحران اعتماد و قدرت پول ملی

وقتی پول ملی کشور افت می‌کند، بانک مرکزی در چشم افکار عمومی برای دفاع از ارزش پول قرار می‌گیرد. در ایران نیز تردید عمومی نسبت به ثبات ریال و توان مدیران پولی افزایش یافته است. یکی از دلایل این رخداد، سیاست‌های ارزی متضاد است؛ از نرخ رسمی، نرخ ترجیحی، سامانه نیما گرفته تا بازار آزاد—که باعث شده نرخ واقعی ارز فاصله زیادی با نرخ رسمی داشته باشد. این وضعیت، باعث می‌شود بانک مرکزی نه صرفاً به‌عنوان تنظیم‌گر، بلکه به‌عنوان بازیگری در بحران پولی دیده شود؛ بازیگری که مجبور است بین مدیریت عرضه ارز، کنترل تورم و حفظ ذخایر ارزی تعادل برقرار کند، اما ابزار کامل برای این کار را ندارد.

میان‌تیتر: گره‌های ساختاری و مسیر اصلاح

برخی تحلیلگران معتقدند که اصلاح بانک مرکزی نیازمند سه محور اساسی است: نخست، استقلال بیشتر سیاست پولی از سیاست مالی و بودجه‌ای؛ دوم، شفاف‌سازی عملکرد و گزارش‌دهی مستمر درباره نقدینگی، نرخ سود و ذخایر ارزی؛ سوم، هماهنگ‌سازی سیاست‌های ارزی، پولی و تجاری تا توان کنترل خارج از سازوکار بازار آزاد افزایش یابد. تا زمانی که بانک مرکزی نتواند به ابزارهای عملیاتی مؤثری دست یابد، «ثبات پولی» همچنان حکم شعار را خواهد داشت و نه واقعیت نمایان.

بانک مرکزی ایران در وضعیت بسیار مهمی قرار دارد؛ از یک سو، وظایف گسترده و حساس دارد؛ از سوی دیگر، ابزارهای عملیاتی‌اش با محدودیت روبه‌روست. اگر کشور بخواهد به ثبات پولی، کاهش تورم و افزایش اعتماد عمومی دست یابد، لازم است بانک مرکزی وارد عرصه اصلاح ساختاری شود، ابزارها و گزارش‌هایش شفاف‌تر شود، و سیاست پولی‌اش خود را از سیاست مالی متمایز کند. در غیر این صورت، پول ملی نه به‌عنوان پشتوانه اقتصادی، بلکه به‌عنوان ریسک برای خانوارها ظاهر خواهد شد.