قالیباف

محمدباقر قالیباف؛ «رئیس مجلس» در تقاطع عملگرایی و سیاست

 

محمدباقر قالیباف، متولد ۱ شهریور ۱۳۴۰ در طرقبه خراسان، یکی از چهره‌های برجسته نظامی-سیاسی ایران است. او فعالیتش را در جنگ ایران و عراق آغاز کرد، سپس وارد ساختارهای نظامی و مدیریتی شد، و در نهایت راهی عرصه سیاست و نهادهای قانونی کشور گردید. 
پس از طی دوران فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی، قالیباف وارد مدیریت شهری شد و از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷ شهردار تهران بود که این بازه زمانی یکی از مهم‌ترین بخش‌های مسیر مدیریتی او به شمار می‌آید. 
در سال‌های بعد، او با ورود به مجلس شورای اسلامی و انتخاب شدن به‌عنوان رئیس مجلس، نقش برجسته‌ای در معادلات سیاست داخلی و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ایفا کرده است. 


میان‌تیتر: مدیریت شهری و فلسفه «شهرداری – سیاست»

قالیباف در دوره شهرداری تهران، خود را با برچسب «عملگرا» معرفی کرد؛ مدیری که شعار «عمل به‌جای حرف» را مطرح کرد و سعی داشت پروژه‌های شهری بزرگ را با سرعت اجرا کند. این سبک مدیریتی توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد و تصویری از او ساخت که در فضای سیاسی ایران کم‌نظیر بود. Wikipedia+1
با این حال، این نوع مدیریت پرشتاب و پروژه‌محور، باعث منتقدانی نیز شد؛ از جمله پرسش‌ها درباره کیفیت‌ پروژه‌ها، نقد بر ساختار نظارتی و بحث هزینه‌های انجام‌شده. بدین ترتیب، قالیباف وارد مرحله «مدیر بزرگ با طرح‌های بزرگ» شد که باید هم موفقیت‌ها و هم ریسک‌های آن را بپذیرد.


میان‌تیتر: قدرت سیاسی، توازن و چالش‌های امروز

با ورود به فضای سیاست و مجلس، قالیباف از مدیر ارشد شهری به سیاستمداری ملی تبدیل شد. او حالا در جایگاهی است که تأثیرگذاری‌اش بر قانون‌گذاری، سیاست‌های کلان و هماهنگی نهادها بیشتر شده است. توان او در عبور از مرز مدیر شهری به مقام پرسش‌گر پارلمان، نقطه قوتی برایش محسوب می‌شود.
اما در کنار قدرت، چالش‌های جدی نیز قابل توجه‌اند: استقلال تصمیم‌سازی، فشار نهادهای مافوق، و نیاز به پاسخگویی جدی‌تر نسبت به مطالبه عمومی؛ عواملی که عملکرد او را در آزمون قرار می‌دهند.


میان‌تیتر: مسیر پیش‌رو؛ بین وعده، واقعیت و سیاست

قالیباف اکنون در نقطه‌ای حساس ایستاده است؛ او باید میان وعده «مدیریت جهادی»، انتظارات عمومی و محدودیت‌های ساختاری تعادل برقرار کند. مهم‌ترین پرسش پیش‌روی او این است: آیا توان دارد که از «مدیریت عملیاتی شهری» به «سیاست‌گذاری کلان ملی» با دوام تبدیل شود؟
اگر بتواند این عبور را موفقیت‌آمیز انجام دهد، احتمالاً نقش او در تاریخ معاصر ایران فراتر خواهد رفت؛ اما اگر در دام نقدهای عملکردی یا فقدان هماهنگی بیفتد، ممکن است آن تصویر «عملگرا» با چالشی جدی روبه‌رو شود.