یارانه نقدی؛ از تعهد معیشتی تا آزمون عدالت اقتصادی
مطالعه تازهترین گزارشهای منتشرشده نشان میدهد که سیستم یارانه نقدی در ایران همچنان یکی از ابزارهای کلیدی دولت برای حمایت از معیشت خانوارها است؛ ابزار ای که هم از نظر مالی حجم بزرگی از بودجه را به خود اختصاص داده (مثلاً ماهانه حدود ۲۶٫۳۲۰ هزار میلیارد تومان به بیش از ۷۸ میلیون نفر پرداخت میشود) ولی در عین حال با چالشهای جدی در حوزه عدالت، اثربخشی و هدفمندی مواجه است.
دهکها کجای مسیر حمایت هستند؟
بر اساس اعلام رسمی، دهکهای اول تا سوم مبلغی حدود ۴۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر دریافت میکنند، و برای دهکهای چهارم تا نهم نیز رقم حدود ۳۰۰ هزار تومان تعیین شده است. این در حالی است که دولت همزمان روند حذف یارانه نقدی دهکهای بالاتر درآمدی را آغاز کرده است امری که از یک سو به معنای آزادسازی منابع و تمرکز بر دهکهای پایینتر است و از سوی دیگر میتواند برای گروههایی که مفروضِ حذف شدهاند، نگرانکننده باشد.
عدالت یا پیچیدگیِ اجرا؟
سؤال بنیادین این است: آیا یارانه نقدی واقعاً به «افراد مستضعفتر» میرسد یا سازوکار دهکبندی و حذف به تجربه نشان دادهاند که پیچیدگیها باعث شده گروههایی که واقعاً نیاز دارند، همچنان پرسشگر باشند؟ نکاتی نظیر جداسازی فرزندان مجرد یا ارتقای دهک به واسطه درآمدِ جزئی نشان میدهد که فرآیند اجرا «شفافیت» کافی ندارد
فشار تورمی و نقطه ضعف یارانه ثابت
با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید، رقم ثابت یارانه نقدی بهمرور کفاف هزینههای معیشتی را نمیدهد. اگرچه برخی منابع از احتمال افزایش رقم یارانه برای دهکهای پایینتر خبر دادهاند، ولی اجرای این وعدهها با تأخیر همراه بوده و سوال اصلی این است: آیا یارانه ثابت پاسخگوی هزینههای افزایشی خانوارها هست یا صرفاً یک عدد برای «قابل توجه بودن» باقی خواهد ماند؟
چشمانداز سیاستهای ترکیبی: یارانه نقدی + کالابرگ
در کنار یارانه نقدی، اجرای طرحهای مکمل مانند طرح کالابرگ الکترونیکی برای دهکهای پایین در دستور کار قرار گرفته است . این ترکیب به این معناست که دولت میکوشد از طریق یارانه نقدی + اعتبار کالابرگ، بار معیشتی را کاهش دهد. اما موفقیت این سیاست وابسته به میزان پوشش، شفافیت اجرا، و امکان دسترسی خانوارها به کالاهای اساسی است.
یارانه نقدی ایران همچنان یک ابزار حیاتی برای حمایت از معیشت خانوارهاست، اما بدون اصلاحات اساسی در شفافیت دهکبندی، افزایش واقعی رقم پرداختی و تقویت سیاستهای مکمل، امکان تبدیل این ابزار به یک «حق معیشتی» پایدار دشوار است. در پایان، موفقیت نهایی این سیاست نه صرفاً در انتقال اعداد بلکه در احساس واقعی خانوارها نسبت به بهبود وضعیت معیشتیشان خلاصه میشود.