کد خبر: 183583
تاریخ انتشار :

درسي كه از اسيدپاشي مي‌توان آموخت

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

سيد نعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده : ماجراي تلخ اسيدپاشي در اصفهان بي‌شك تجربه دردناكي است هم براي قربانيان اين ماجرا كه آسيب شديد فيزيكي ديده‌اند و هم براي وجدان عمومي كه از اين اتفاق به درد آمده است. شدت تلخي اين ماجرا آن حد بود كه افكار عمومي به طور طبيعي نتوانست آن را تاب بياورد و هر كس به فراخور مقام و موقع خود چيزي در مورد آن گفت. در اين ميان، اهل هنر هم به ميدان آمده‌اند كه از جمع آنها سينماگران به نامي مثل اصغر فرهادي، كيانوش عياري و تهمينه ميلاني از جمله همين افراد نظر خود را گفتند. آنهايي كه اسم و رسمي ندارند رو به اينترنت آورده‌اند تا يا در شبكه‌هاي اجتماعي مثل فيس بوك و توئيتر يا با نرم‌افزارهاي مثل وايبر و اسكايپ حرف خودشان را زده باشند و نسبت به اصل ماجرا و حواشي ايجاد شده پيرامون آن نظر و احساس خود را بيان كنند.

در مجموع، چيزي كه به پا شده فضايي پرهياهو است كه به غير از رواج شايعات و نقل و حديث‌ها، هر كس از ظن خود حرفي مي‌زند و البته بعضي هم از ماجرا فرصتي پيدا كرده‌اند براي باز كردن سفره دل خود يا شايد تصفيه حساب مانده از قبل. براي نمونه، حرف‌هاي عياري جالب است كه از اسيدپاشي در اصفهان رفته سراغ فيلم «خانه پدري‌«اش كه به دليل خشونت اول فيلم، مجوز اكران نگرفت. او گفته كه اگر خشونت ابتدايي فيلم من اين قدر آزار دهنده است، اسم اين اسيدپاشي را كه به نوعي اقدام تروريستي است، چه بايد گذاشت؟ در مقابل، عكس‌العمل اصغر فرهادي جالب توجه بود كه به جاي پرداخت حاشيه‌اي به ماجرا، نامه‌اي به جامعه پزشكان و متخصصان داخلي و خارجي نوشت و از آنها درخواست كرد تا همه همت و توان خود را براي كمك به بانوان آسيب‌ديده به كار بندند.

از شخصيت متواضع فرهادي انتظاري جز اين نمي‌رود كه به جاي حاشيه‌سازي در مورد ماجرا، قدم خيري بردارد و از اسم و رسم خود براي كمك به چهره‌هاي سوخته زن‌هاي آسيب‌ديده مايه بگذارد. البته اين درخواست فرهادي به سبك عمل او برمي‌گردد كه هم در اين موضوع و هم در مسائل ديگر چيز كم‌نظير يا حتي بي‌نظيري است چون اگر به حرف و حديث‌ها در فضاي مجازي نگاهي انداخته بشود، جو شايعه‌پراكني آن قدر سنگين است كه ديگر جايي براي اين سبك متواضعانه باقي نماند. بنا بر اين، مي‌شود گفت كه درخواست فرهادي يك استثناء است در فضاي شايعه و سوءبرداشت يا اغراض سياسي كه در داخل و خارج از اين كشور به بهانه اسيدپاشي در اصفهان به پا شد.

از طرف ديگر، مسئله اين جو شايعه و تبليغات پيراموني آن تنها به اغراض شخصي و سوءبرداشت‌ها محدود نمي‌شود بلكه به نحوه عمل مسئولين امر هم ارتباط دارد كه بيشتر ناشي از نبود يك سياست جامع و اصولي رسانه‌اي است. اگر از ابتداي امر به اهميت اطلاع‌رساني سريع و به موقع توجه مي‌شد و افكار عمومي به نحو مقبول در جريان امر گذاشته مي‌‌شد، شايد مسئله به اين صورت درنمي‌آمد. غفلت از اطلاع‌رسانه به موقع و استفاده درست از رسانه‌ها به خودي خود افكار عمومي را به وايبر و فضاي مجازي مي‌كشاند تا آن كه نياز دسترسي به اطلاعات دراسرع وقت برطرف شود. اين تجربه به خوبي نشان داد كه عدم توجه به نقش رسانه‌ها در اطلاع‌رساني سريع به چه نحو مي‌تواند اصل امنيت در جامعه را مخدوش كند تا آن حد كه حس ناامني شهر پرجمعيتي مثل اصفهان را در بربگيرد و حتي سرايت آن به ديگر شهرها هم محتمل باشد.

بايد توجه داشت كه اين موارد تنها مورد اسيدپاشي نبوده و اين معضل سابقه‌اي طولاني دارد اما هم‌زماني وقوع چند جرم اسيدپاشي به همراه ضعف اطلاع‌رساني يا حتي بي‌توجهي اوليه به اين چند جرم باعث شد تا افكار عمومي براي اطلاع از اوضاع به سرعت سراغ موبايل و شبكه‌هاي اجتماعي بروند و همين سونامي شايعات و اخبار ضد و نقيض را در پي داشت. شايد توجه به اين واقعه و تجزيه و تحليل آن حداقل اين درس را به مسئولين امر بدهد كه اصل حق افكار عمومي براي كسب اطلاع سريع و به موقع را به رسميت بشناسند و براي كنترل يك بحران اجتماعي توجه اصولي به رسانه‌ها در انجام اين اصل داشته‌ باشند. مشكل اينجا است كه غفلت از اين امر در واقعه اصفهان نشان داد چه پيامدهاي جبران‌ناپذيري به وجود مي‌آيد كه در صورت اعمال يك سياست رسانه‌اي جامع و اصولي مي‌شد از وقوع چنين پيامدهايي جلوگيري كرد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

نیازمندی ها