وحید مرادی شرور معروف تهران از عشق به همسر و فرزندش گفت

به گزارش نامه نیوز ، وحید مرادی شامگاه چهارشنبه 27 اردیبهشت ماه امسال به خانه یکی ازدوستانش در خیابان ولنجک رفت اما پس از دقایقی بین او و دوستش حسین درگیری خونینی رخ داد که در این درگیری حسین و 2 دوست دیگرش هدف ضربات چاقو قرار گرفتند. حسین در این درگیری با ضربات چاقو وحید مرادی به کام مرگ فرو رفت و 2 دوستش راهی بیمارستان شدند. بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی برای دستگیری این شرور سرشناس وارد عمل شدند. وحید مرادی پس از درگیری خونین به سمت شهرهای مرزی غرب کشور رفته و قصد داشت از کشور خارج شود. همین سرنخ کافی بود تا ردیابی های اطلاعاتی پلیس آغاز شود و ساعت 8 صبح جمعه 28 اردیبهشت ماه وحید مرادی در نزدیکی مرز بازرگان در شهرستان ماکو دستگیر شد. وحید مرادی به خبرنگار چه گفت؟ وحید مرادی 34 ساله شرور مطرح تهران است که 3 ماه قبل به خاطر درگیری به زندان رفت و حالا پس از آزادی از زندان دست به جنایت دوست صمیمی اش زده است. از زندگی ات راضی هستی؟ وحید مرادی: خداروشکر، یک همسر نماز خوان دارم، زنم خانواده دار است، پدر و مادر دارم، پول ندارم اما سلامتی دارم، خانواده خوبی دارم، خانواده ای که من به آنها بد کردم اما آنها با من ساختند. چرا با عصا راه می ری و تو راه رفتن لنگ می زنی؟ وحید مرادی: در زمان دستگیری در پرونده قبلی 7 گلوله از سوی پلیس به پام شلیک شد. در یکی از فیلم ها به خاطر احترام و دراز نکردن پایی که مصدوم است تو جمع دوستانت بیشتر محبوب شدی؟ وحید مرادی: تا کوچکی نکنی ،بزرگ نمی شوی. دلیل نمی شود که پام تیر خورده پامو دراز کنم، وقتی جایی که نشستم همه به من احترام می گذارند چرا بی احترامی کنم. حسین هم اگر بی احترامی نمی کرد من آدمی نیستم که به او ضربه بزنم، فحش داد . اگر آزاد شوی ، یکی تو خیابان به شما فحش بده دوباره دست به چاقو می شوی؟ وحید مرادی: نه آقا، فقط عذاب وجدان دارم و ناراحتم ، خدا به خانواده اش صبر بده، برادرهای حسین با من دوست بودند، اصلا قصد دعوا نداشتیم، هیچ کسی باورش نمی شد ما با هم دعوا کنیم. پس چرا با هم دعوا کردید؟ وحید مرادی: حسین مست بود، من هم مست بودم، فحش ناموس داد من هم از خودم دفاع کردم. پس از قتل کجا رفتی؟ وحید مرادی: رفتم کرج بعد رفتم سمت مرز که به کشور ترکیه بروم. چطور دستگیر شدی؟ وحید مرادی: آدمی که قرار بود مرا به صورت قاچاقی از مرز خارج کند من را فروخت. چقدر پول داده بودی که تو را از مرز رد کنند؟ وحید مرادی: قرار بود بعد از اینکه از مرز عبور کردیم پول بدهم که دستگیر شدم. در کدام شهر دستگیر شدی؟ وحید مرادی: در یک روستا بودم که 500 متری مرز بود. خالکوبی هایی که روی بدنت است معنی های خاصی دارد؟ وحید مرادی: بچه بودم که این خالکوبی ها را کردم. بهت لقب عقاب ایران دادند؟ وحید مرادی با لبخندی در لبانش: « ما را حیوان هم کردند». من لقبی ندارم وهمه مرا به نام وحید مرادی می شناسند و کمبودی ندارم که خودم را سطح یک معرفی کنم و دنبال لقب نیستم. موسیقی گوش می دهی؟ وحید مرادی: من هم آدم هستم چرا گوش نکنم. چه سبکی را بیشتر دوست داری؟ وحید مرادی: پاپ، کردی، لکی، البته لکی صدر جدول است و گرامافون هم دوست دارم . نگران پسر و همسرت هستی؟ وحید مرادی: چرا نباشم ، پسرم همه جان من است، همسرم، پدر و مادرم بهشون فکر می کنم. به نظرت خانواده حسین تو را می بخشند؟ وحید مرادی: انشالله خدا بهشون صبر بده، خودشان هم آنجا بودند و دیدند که حسین به من فحش داد. من از این اتفاق خوشحال نیستم، جوان مردم را از بین رفته، ای کاش نمی رفتم، ای کاش حسین مرا دعوت نکرده بود. عذاب وجدان داری؟ وحید مرادی: ناراحتم، حسین رفیقم بود و برادارش هم با من دوست بودند. علت بیشتر درگیری هایت چه بود؟ وحید مرادی: به خاطر رفیق. یعنی به هواخواهی آنها دعوا می کردی؟ وحید مرادی: بله. ارزش داشت؟ وحید مرادی: نه، آخرش بری سر کوچه یک نان بگیری تا پول ندهی نان هم نمی دهند. مسیری که آمدی اشتباه بود؟ وحید مرادی: اشتباه بود، 5 سال روی پا بودم اما الان نشستم.

منبع : رکنا