کد خبر: 500112
تاریخ انتشار :

جسد مرد را حیوانات دریده بودند! / ندا اعتراف کرد!

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

از مهرپدری تنها نامی ثبت شده در شناسنامه‌اش باقی مانده بود و آنچه در این سال‌ها یدک می‌کشید، یتیمی محض بود. روزها و هفته‌ها می‌گذشت و خبری از پدر نمی‌شدبه گزارش گروه حوادث رکنا، ندا شش سال بیشتر نداشت که پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادرش یک‌تنه مسئولیت تأمین هزینه زندگی را به عهده گرفته بود و نقش پدر و مادر را باهم ایفا می‌کرد. ندا دست‌های پینه‌بسته مادر را می‌دید و از درون می‌شکست. از سوی دیگر حمایت پدر دوستانش را می‌دید و روز به روز افسرده‌تر می‌شد.
با خود فکر می‌کرد پدر معتادی که هر از گاهی به بهانه تأمین پول مواد به دیدن آنها می‌آید، به چه درد می‌خورد؟ حتی سلام کردن به او هم از روی اکراه و اجبار بود. باوجود این‌که درسش خوب بود، ولی به دلیل نداشتن حامی، از رفتن به دانشگاه بازماند. انزوای همیشگی ندا برای خانواده‌اش عادت شده بود و ناامیدی او از آینده در چشمانش موج می‌زد؛ نبود پدر، مشکلات مالی، احساس پوچی، تنهایی و... همه باعث شد دوبار اقدام به خودکشی کند.
چند روزی بود که ندا دوباره خود را منزوی کرده بود و حتی برای غذا خوردن هم از اتاقش بیرون نمی‌آمد. مادرش نیز به این روند عادت کرده بود و پاپیچش نمی‌شد.
25 روز به همین روال گذشت. در این مدت، تمام زندگی خود را مرور کرد، ولی نمی‌توانست بهانه‌ای اساسی در توجیه کار خود بیاورد. بالاخره یک روز با عجله از خانه خارج شد و خود را به پاسگاه محل زندگی‌شان رساند و با تردید و ترس زیاد عکس پدرش را از کیف درآورد و روی میز افسر شیفت گذاشت و گفت: «پدرم 25 روز پیش به بانک رفته، ولی هنوز خبری از او نشده!»
در این باره پرونده‌ای با عنوان فقدان اشخاص، تشکیل شد و مورد رسیدگی قرار گرفت. روز بعد در اطراف روستا، یک جسد که توسط حیوانات دریده شده بود، کشف شد. یک گوشی تلفن همراه در کنار جسد بود. اکیپ بررسی صحنه جرم پلیس‌آگاهی به محل اعزام شدند و پس از عکسبرداری و فیلمبرداری، مشخصات جسد و البسه را با افراد مفقود شده مطابقت دادند.
فرزندان افراد مفقود شده احضار شدند و عکس‌های جسد را دیدند و مشخص شد جسد مرد مجهول‌الهویه، پدر ندا است. با توجه به اهمیت موضوع و احتمال وقوع جنایت، پرونده برای رسیدگی به پلیس ارجاع و توسط مأموران مورد بررسی قرار گرفت.
در تحقیقات پلیسی مشخص شد مقتول روز حادثه با دخترش بوده است؛ بنابراین ندا احضار شد.
او منکر ماجرا شد و نتوانست دلیل قانع‌کننده‌ای برای تأخیر در اعلام فقدان پدرش ارائه کند. سرانجام ندا اعتراف کرد و گفت: روز حادثه همراه پدرم برای عیادت بیماری به سمت یکی از روستاهای اطراف حرکت کردیم. در طول مسیر پدرم پول خواست و به او گفتم که الان پول ندارم؛ ولی او راضی نمی‌شد و فحاشی می‌کرد تا این‌که به یک بلندی رسیدیم.از ماشین پیاده شدیم. او به سمت من حمله کرد و به‌صورت من سیلی زد. من هم او را هل دادم و ناگهان به پایین دره افتاد و بی‌حرکت ماند. به سمت او دویدم و با دستم نبضش را گرفتم و متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد. سریع به خانه برگشتم و خودم را در اتاق حبس کردم تا بتوانم یک دلیل منطقی برای ناپدید شدن پدرم پیدا کنم.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها