کد خبر: 574037
تاریخ انتشار :

اِنسِنزبرگر؛ شاعر یک دنیا

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

کتاب «در بهار جاودانه نسیان» که گزیده­ای از دفترهای شعر هانس ماگنوس انسِنزبرگر، شاعر آلمانی است، با ترجمه‌ اژدر انگشتری، توسط نشر ناهید و روانه بازار شده است.

شعر در دوران ما وضعیت پیچیده‌ای دارد. از یک سو اساساً ادامه حیات ادبیات محل شک و تردید است، زیرا عصر ما را عصر تسلط تصویر می‌دانند، از سوی دیگر با رویکردهای تکنیک‌زده روزبه‌روز شعر از خصلت انضمامی‌اش تهی‌تر می‌شود و از سوی دیگر در میان حجم رو به افزایش متون تولیدشده در رسانه‌های مجازی جدالی دائمی بر سر تعریف و مرزبندی خود دارد. در این فضای آشوب‌زده ویژگی یک شعر اصیل چیست؟ زبان شعر باید به کدام سمت برود تا بتواند خود را از این گذرگاه خطیر به سلامت عبور دهد؟ و چه فرم‌هایی می‌توانند دریچه‌ی نویی به روی مخاطبان و آفرینندگان شعر بگشایند؟ نمی‌شود برای یک شاعر به شکلی تئوریک و انتزاعی نسخه‌پیچی کرد، تنها می‌توان براساس تجربه‌های انجام‌شده دریافت که چه شاعری در جریان آفرینش ادبی خود در مسیری درست قدم گذاشته و چه شاعری نه. معیار قضاوت، خود متن است. نسبت ما با متن پیش رویمان به ما نشان می‌دهد که شعر چطور و چقدر توانسته خود را اولاً؛ به عنوان یک هنر زنده ثابت کند، ثانیاً؛ تفاوت‌های خود را با شبه شعرهایی از قماش دل‌نوشته و شعار و نوشته‌های سفارشی روشن کند و ثالثاً؛ بر اصالت خودش صحه بگذارد. مواجهه با شعری که دارای این خصایص باشد، شاید برای ما هم این فرصت را فراهم کند که با توجه به تجربیات دیگران بتوانیم امکانات بیانی شعرمان را گسترش دهیم و آن را از ورطۀ رکود و تکنیک‌زدگی بیرون بکشیم.

یکی از شاعرانی که این فرصت را در اختیار ما قرار می‌دهد هانس ماگنوس انسنزبرگر شاعر آلمانی است. شاعری که در عین توجه به فرم و تکنیک توانسته شعری چنان زنده، منسجم و اثرگذار خلق کند که خواننده‌هایی با فرهنگ‌ها و روحیات مختلف در سرتاسر دنیا با اشعارش ارتباط برقرار کنند و آن را نه به منزلۀ شعری از فرهنگ و زبانی دیگر، بلکه همچون حدیث نفس خود و روزگار خود دریابند. شاعری که به ما نشان می‌دهد چطور می‌شود «شعر» را از میانۀ این فضای آشوب‌زده استخراج کرد. کتاب «در بهار جاودانه نسیان» که گزیده­ای از دفترهای شعر او به همراه یک سخنرانی دربارۀ ماهیت نقش اجتماعی نویسنده است، توسط نشر ناهید و با ترجمه‌ اژدرانگشتری در سال ۱۳۹۷ روانه بازار شده.

متن زیر، گوشه‌هایی از مقدمه­ مترجم و چند نمونه از اشعار او است:

«شعر اِنسِنزبرگر، انتظارات مرسوم را برآورده نمی‌کند؛ در معنای محافظه‌کارانه‌اش ادیبانه نیست، رازآلود نیست، مبهم نیست؛ نمی‌شود مثل یک مکعبِ روبیک با وجوه غامضش بازیِ سرخوشانۀ پایان‌ناپذیری به راه انداخت، تغزلی نیست؛ حدیث نفسی پرسوز و گداز نیست که همدلی خواننده را برانگیزد، و به‌طور کلی محصول تکرار و تقلید سنت‌های شعری پیش از خود نیست. در واقع شعرهای اِنسِنزبرگر روی نواری باریک متولد می‌شوند؛ جایی به شدت لرزان و پرخطر که شعر هر لحظه امکان فروغلتیدن به وضعیت‌هایی را دارد که جلوه‌ای تصنعی و سفارشی به آن بدهند. این شعر روی زبانی بنا شده که واجد عناصر بسیاری از زبان به‌اصطلاح غیرشاعرانۀ رایج است که به راحتی ممکن است پس زده شود. شعرهای او برحسب ظرفیت‌های زبانی‌ای که کشف می‌کند،‌ می‌توانند یک تکه روزنامه، یک بروشور،‌ یک آگهی، یک بخش‌نامه اداری یا یک جستار علمی باشند.»

«انگیزه‌یابی»

متاسفانه هیچ راه دیگری برایم باقی نمانده، جز آنکه شما را بکشم،

چون از حرف‌زدن به زبان باسکی خودداری می‌کنید

چون بانک حساب ‌اعتباری‌ام را مسدود کرده

به خاطر بابا

چون چشمِ دیدنِ زنانِ برقع‌پوش را ندارم

چون مایه‌دارها رویِ اعصابم‌اَند

برای قادر متعال

چون پول تزریق بعدی‌ام را نمی‌دهید

چون از نظر من خیلی کم/خیلی زیاد کاتولیک‌اید

چون رنجیده‌ام

به خاطر مامان

چون همیشه همین‌طور عاقل‌اندرسفیه نگاهم می‌کنید

چون در امتحان توی مربع اشتباه ضربدر زدم و رفوزه شدم

چون صداهایی می‌شنوم

و اصلاً، همینجوری.

از اینکه درکم می‌کنید سپاس‌گزارم.

(لطفاً قبل از اقدامْ، یکی از گزینه‌های بالا را با ضربدر مشخص کنید!)

«آنچه باعث تمایز این قالب‌های زبانی از شعر می‌شود خصلت آیرونیکی است که در این اشعار دیده می‌شود؛ چیزی که سبب می‌شود شعر اِنسِنزبرگر در نهایت به لحنی طبیعی دست پیدا کند و از سقوط به ورطۀ شعارزدگی،‌ لودگی،‌ دعاویِ ژورنالیستی،‌ عِلم‌زدگی، و منزه‌طلبیِ سیاسی دور بماند... او شاعری حزبی نیست که علیه حزب مقابل بجنگد و به‌ناگزیر بر بخشی از واقعیت سرپوش بگذارد، مردم‌زاده‌ای نیست که صرفاً سیاست‌مدارها را بانی حِرمان همگانی بداند و نقشِ تسهیل‌گرِ «خُرده‌جانیان» را فراموش کند، بلکه هیچ‌کس و هیچ چیز، نه سیاست‌مداران،‌ نه مردم، نه حتی خودش، و نه به‌طور کلی هیچ عنصری که موجودیت اجتماعی (و بِالمآل نقشی در شیوع نازیسم) داشته باشد، از نقد تسامح‌ناپذیر و بی‌رحمانه او جان سالم به در نمی‌برد. نقدی کوبنده با کلماتی عریان و صریح که به منزلۀ انتقامی بودند از نظامی مخوف که ماشین کشتارش با بخش‌نامه‌ها و پروپاگاندایی به حرکت در می‌آمد که در آن‌ها ابهام زبانی راه‌گشایِ سبعانه‌ترین جنایات بود. بی‌تردید یکی دیگر از دلایلی ‌که مخاطبان در برابر شعرهای اِنسِنزبرگر حالت دفاعی به خود می‌گیرند،‌ این رویکرد عمیقاً انتقادی اوست که در هیچ دوره کاری‌اش آگاهانه و به قیمت برخوردهای قهری از آن عدول نکرده است. چنین رفتاری همیشه این تهدید را برای نویسنده و شاعر به همراه دارد که او را مشمول نادیده‌انگاریِ عمومی کند، چیزی که البته بیش از آن‌که ناشی از رفتاری آگاهانه باشد، محصول واکنشی ناخودآگاه از سوی بخشی بزرگی از جامعه است که تمایلی به افشای ابعاد تاریک و مستترِ فکری و اجتماعی خود ندارد.»

من اینجا چه از دست ‌داده‌ام،

در این سرزمین،

که والدینم خوش‌باورانه

مرا در آن پس انداخته‌اند؟

بومی‌، اما معذب،

حیرانم من اینجا،

مقیمِ فلاکتی دنج،

در این مغاکِ خرسند و مطبوع.

اینجا من چه دارم؟ و در پی چه باید باشم اینجا،

در این تشت خون، در این بهشت برین،

جایی که اوضاع بهتر می‌شود، اما چیزی عوض نمی‌شود،

جایی که دلزدگی دستمال‌ سفره‌های گلدوزی‌شده را گاز می‌زند،

جایی که فقر در اغذیه‌فروشی‌ها، ‌پریده‌رنگ،

با صدایی خفه‌شده از خامۀ هم‌زده‌ خس‌خس‌کنان فریاد سر می‌دهد:

اوضاع بهتر می‌شود!...

(بخشی از شعرِ زبان ملی)

«ضرورت‌های اجتماعی و ارجاعات تاریخی، سیاسی، ادبی و علمی چنان ظریف و صمیمانه در شعر اِنسِنزبرگر حضور یافته‌اند که ممکن است لحظه‌ای تصور کنیم نوشتنِ‌ این‌گونه شعر، شعری چنین زنده و پویا کار بسیار راحتی است.»

در پایان قابل ذکر است که پیش از این از انسنزبرگر، چهار جستار در کتاب «در ستایش بیسوادی» توسط محمود حدادی و یک نمایشنامه به نام «استنطاق در هاوانا» توسط جاهد جهانشاهی و ترجمه‌هایی جسته گریخته از اشعارش در گلچین‌های اشعار آلمانی ترجمه شده است.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها