حجتالاسلام پورمحمدی: باید تصمیمهای جدی اقتصادی بگیریم، دولت محافظهکاری را کنار بگذارد
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی از ابتدای انقلاب در عرصه های مختلف مدیریت اجرایی نقش آفرین بود. با او درباره چگونگی حل مسائل اقتصادی به گفتگو نشستیم. خبراقتصادی روز هم که بنزین، تورم و گرانی است.
شاید نتوانیم تورم را امسال مدیریت کنیم اما باید دشمن مأیوس و ناکام شودبههرحال مهمترین اتفاقی که همه مردم با آن درگیر هستند، وضعیت اقتصادی مردم است. در واقع حرف روز جامعه است. شما چون در بدنه اجرایی دولت های مختلف بودید، بهلحاظ کارشناسی بفرمایید که الان مشکل واقعی چیست؟ آیا واقعا راهحل ارائه همین ارز 4200 تومانی بود یا این تصمیمات سریع که منجر به دستورالعمل میشود، است؟ دقیقا مشکل چیست؟ چرا این مسئله اقتصادی حل نمیشود؟
حالا این موضوعی که شما سوال میکنید، اولا سوال سختی است جواب مفصل و ذوابعادی دارد از زوایای مختلف باید جواب داده شود و بعد هم توقع و انتظار این است که یک کارشناس مسلط به مباحث اقتصادی و تجربه اقتصادی جواب شما را بدهد اما من به اعتبار تجربهای که در دولتهای مختلف داشتم، فکر میکنم یکی دوتا از مسائل ضروری بالفعل داریم که این را فکر میکنم مفید باشد اگر خدمتتان طرح بکنم؛ آمریکا تمام فشار خودش را با همه همپیمانهای خودش در مورد مسائل اقتصادی روی تحریم ایران دارد اعمال میکند، یعنی تمام قدرت آمریکا و استکبار پشت سر تحریم آمده است و به این هم اعتراف دارند، هر روز هم دارند عملیات روانی و تبلیغیاش را انجام میدهند؛ حتی برخورد با سپاه هم از یک زاویه باید بگوییم ناکامیای است که آمریکا در سیاست تحریمش داشته است و این را به عنوان مکمل طرح تحریمش دارد انجام میدهد که فضای رعب و وحشتی را حاکم بکند و سیاست تحریمیاش موفق بشود. رسالت اصلی ما امروز باید مایوسسازی و ناکامکردن آمریکا در هدفهایش باشد؛ این سیاست اصلی است. از مسائل عمده ما در کشور مشکل ارز، گرانی ارز، گرانی کالاها، تورم و بحث اشتغال است ولی ما باید این دوره را به سلامت بگذرانیم. شاید امسال نتوانیم به اندازه کافی اشتغال ایجاد کنیم، شاید نتوانیم تورم را به طور کامل مدیریت کنیم اما مهم این است که دشمن را مایوس و ناکام کنیم که کشور زمینگیر نشود، فعالیتهایش قفل نشود و این مهم است چون او دنبال قفلکردن کشور و مایوسسازی مردم است. یکی از مسائل مهم اولا این گرانیهاست که وجود دارد و در کنارش این سوءاستفادههای بزرگی است که عدهای میکنند. سیاستهای دولت هم در کنار آن ناکام میماند. ما بهتعبیری هم چوب داریم میخوریم، هم پول داریم میدهیم و هم فحش را میشنویم.
ارز 4200 تومانی رانت استبه نظر شما یک بخشی از آن امنیتی است؟ یعنی میشود امنیتی هم این را توصیف کرد؟
موضوعات جدی که ما این روزها داریم و دولت باید انجام بدهد، سیاست شفافسازی، کنترل نقدینگی، مراقبت فعالیتهای اقتصادی و ساماندادن توسط روشهای سیستماتیک و مدلهای کاملا الکترونیک و بهاصطلاح دولت الکترونیک و سیاست پولی و بانکی و مالیاتی، هزینهها، سیاست مصرف، میزان کوچکسازی دولت، اتکا به نفت و اینهاست. حرفهایی که به طور عمومی ما در مباحث اقتصادی مطرح میکنیم اما بحثی که امروز میتواند بهعنوان یک موضوع قابل توجه مطرح باشد به نظر من این است که دولت مختار شده بیش از 14 میلیارد دلار را برای کالاهای اساسی هزینه کند و با هر نرخی که خودش انتخاب بکند چون مجلس خودش به تصمیم نرسید، اختیار را به دولت داد و گفت میخواهید ارز 4200 تومانی باشد، ارز نیمایی باشد، در کالاهای اساسی کوپنی عمل کنید، آزاد بکنید، ما به خود دولت اختیار میدهیم. اینجا الان زمان تصمیمگیری است و تصمیمات محافظهکارانه به نظر من برای کشور مضر است. من جزو کسانی هستم که به این یارانههای عمومی اعتقادی ندارم. از اول دولت آقای روحانی هم گفتم که این یارانه عمومی که به همه طبقات بهصورت عمومی میدهیم مفید نیست؛ نه اقتصادی است و نه عادلانه و نه منطبق با بودجه کشور است. ما وظیفه داریم به نیازمندان با شناسایی کامل کمک کنیم و یک کمک خوب؛ حتی بیش از این مقداری که داریم کمک میکنیم. عدهای هم طبقه متوسط هستند که با سیاستگذاریها باید قدرت خریدشان را حفظ کنیم، عدهای هم متمولین هستند که از اینها باید بیشتر بگیریم تا اینکه به آنها چیزی بدهیم. خب یعنی چه که ما یارانه را بین همه تقسیم میکنیم؟ اعداد و رقمها نجومی هستند؛ ماهی 300-4200 هزار میلیارد تومان است. در طول هفت، هشت سال از زمانی که آقای احمدینژاد کار اجراییاش را شروع کرده است تا به امروز بیش از 300 هزار میلیارد تومان ما یارانه دادهایم؛ یعنی تا ماه گذشته. خب ما امروز با این مسئله روبهرو هستیم. حالا من با سیاست یارانهای موافق نبودهام و الان هم نیستم؛ اما واقعیتش این است که ما در شرایطی قرار گرفتهایم که مختار و مخیر بین تصمیم بد و خوب نیستیم بلکه بین بد و بدتر هستیم و باید تصمیم درست اینچنینی بگیریم. خوشبختانه در دولت دو، سه تا از وزرا و مسئولان دولتی نظر خوبی داشتهاند. آقای رئیس کل بانک مرکزی و آقای وزیر اقتصادی دیدم که گفتند ارز 4200 تومانی دیگر ارز درستی نیست و رانت است و اینچنین نیست که موجب کاهش قیمتها بشود، بلکه عمدتا رانت و فاصله ایجاد میکند.
نظام کوپنی عوارض اجتماعی داردچون در همین قضیه گوشت هم خودش را نشان داد.
بله. خوشبختانه در گوشت هم تصمیم گرفتند که ارز نیمایی باشد، همین چند روز پیش این تصمیم را گرفتند که تصمیم بسیار خوبی است. من پیشنهاد روشنم که بسیاری از صاحبنظران اقتصادی غیر از برخی از اعضای کابینه هم دیدهام که همین نظر را دارند این است که ما اصلا دیگر ارز 4200 تومانی استفاده نکنیم. کل خرید کالای اساسی را بر اساس ارز نیمایی بگذاریم که میانگین بازار آزاد است و آنچه که امروز به اسم ارز دولتی یا ارز خاص داریم اختصاص میدهیم، تورم خواهد داشت ولی اصل تورم اتفاق افتاده است. شوک گرانی همین کالاهای یارانهای در بازار وجود دارد، یعنی ما بابت همین یارانههایی که داریم به مردم میدهیم از طرفی داریم جنس را به آنها گران میدهیم که این تاثیر خودش را روی کالاهای دیگر هم گذاشته است. خب منابعمان دارد اتلاف میشود و به مردم جنس ارزان نمیرسد، فاصله طبقاتی زیاد میشود و آزردگی روحی برای مردم ایجاد کردهایم. سالانه با حساب سرانگشتی 5/14 میلیارد دلار، اگر تفاوتش حداقل 6 هزار تومان باشد که بیشتر از آن عدد شماست، بالای 80 هزار میلیارد تومان میشود. اگر فاصله را 4 هزار تومان حساب کنید، میشود نزدیک 60 هزار میلیارد تومان. این اگر نصفش هم در جیب عدهای برود، خیلی خسارت بزرگی است و اصلا شایسته امروز ما نیست. ما داریم اعتماد عمومی را هم از دست میدهیم. من حس میکنم که هم برای نفع اقتصادی کشور و هم برای سلامت نظام اداری و اقتصادی و هم برای اعتمادسازی و هم برای بالابردن قدرت خرید این کار را کنیم. من فکر میکنم آنچه بر اشتغال هم تاثیر میگذارد این است که ما بیاییم ارز را نیمایی کنیم و مازاد آن را سرانه توزیع و به یارانهها اضافه کنیم. آنچه خودم قبول ندارم ولی این کار را باید الان انجام دهیم. میانگین برآورد شده است که بین 30 هزار تومان تا 50 هزار تومان به یارانه ما اضافه میشود. باید تصمیم روشنی که در دورههای قبل هم مجلس گرفته و دولت عمل نکرده است را بهنوعی بهصورت مکمل عمل کنیم. ما به همه یارانه بدهیم غیر از متمولان که فکر میکنم دو دهک خواهد شد؛ همان تصمیمی که دولت گرفته است و مجلس هم تایید کرد به استاندارها بگوید این دو دهک را شناسایی بکنید. اگر حالا 45 هزار تومان است، میشود مثلا 80 تومان. این یارانه که میخواهد اضافه بشود، از این دو دهک کم بکنید، نصفش را اضافه بکنید به دو دهک پایین که آنها باز وضعشان بهتر شود. از طبقات 9 و 10 کم کنید و به دهک یک و دو نصفش را بدهید. نصفش را هم برای خدمات عمومی استفاده کنید که خیرش به طبقات متوسط هم برسد. خیلی از صاحبنظران این را اعتقاد دارند، من هم به اتکای تجربهای که دارم، آن را عملی میدانم و امروز به نفع دولت و کشور میدانم. آثار تخریبیاش به مراتب از وضع فعلی کمتر است. اینکه دولت فکر میکند همین وضع موجود را ادامه بدهد با سیاست کنترل مراقبتی میتواند بازار را کنترل بکند، در صورتی که اینطور نیست. تعزیرات در دست من بود. بنده وزیر دادگستری بودم. در سازمان بازرسی در بخش کنترل مراقبت کردم، در وزارت کشور کلی از کارها تحت نظر فرماندارها و استاندارها بوده است، این کار را میفهمم، این کار عملی نیست. این توقع و انتظار را از مجریان نباید داشته باشیم که موفق بشوند، خودمان را گول نزنیم، وعده بیخود ندهیم. یک مدل دیگری دارند مطرح میکنند که به نظام کوپنی برگردیم؛ البته الکترونیک، نه اینکه کاغذ بدهیم که بهتر از کاغذی است ولی نظام کوپنی عوارض اجتماعی دارد. اصلا نظام توقفدهنده است. ما از نظام دولتسالار بسته فاصله گرفتهایم. مصلحت ما بازگشت به آن وضعیت نیست. تنها راه مطلوبی که میشود رفت این روش است و بهعنوان مکمل این طرح هم به نظر من سوخت و انرژی هم حتما باید در مدل کنترلی قرار بگیرد.
دولت محافظهکاری را کنار بگذارد، امسال سال محافظهکاری نیستبه نظر شما قیمت بنزین چقدر باید افزایش پیدا بکند؟
الان دیگر کار سادهای است چون من خودم در آن دوره که در وزارت کشور بودم درباره طرح بنزین با وزارت نفت همکاری کردم، پس روش کار را بلدم، انجام دادهایم و عملی میدانم. سهمیهای برای همه شهروندان قائل بشویم که خوشبختانه مرکز پژوهشهای مجلس هم به این جمعبندی رسیده است. حالا بعدا باید عددمان را بگوییم که چقدر است، همان حدودها مردم میتوانند استفاده بکنند یا بفروشند در یک حد متعادل مصرفی و این به عدالت نزدیک است. آنهایی که زیاد مصرف میکنند به قیمت نزدیک به بازار بخرند، نمیگویم دقیقا لب به لب رعایت بشود، نه. حالا چون کشور نفت دارد، میتوانیم کمی کمتر حساب کنیم، لیکن این جلوی قاچاق سوخت را خواهد گرفت، جلوی مصرف زائد را خواهد گرفت و عدالت اجتماعی را اجرا میکند. آنهایی که مصرفی ندارند یا مصرف کمی دارند چرا به پای پرمصرفها بسوزند و قاچاقچیها از این مسئله سوءاستفاده بکنند و فضای اقتصادی کشور را برهم بریزند؟ این کارها اجرایی است؛ البته آن بخش اول را من در اولویت قرار میدهم و نمیخواهم از دولت مطالبه دو کار بزرگ را بکنم. من اگر بودم جفت آن را انجام میدادم، هر دوی آن عملیاتی است و هر دوی آن موفقیت خواهد داشت، مردم در هر دوی آن همکاری خواهند کرد. صادقانه اگر با مردم صحبت کنیم، افکار عمومی و اعتماد عمومی جلب خواهد شد و من واقعا از دولت تقاضا دارم محافظهکاری را کنار بگذارد، امسال سال محافظهکاری نیست. رفتار آمریکاییها را ببینیم، رفتار دشمنهایمان را ببینیم، ما داخل کشور باید تصمیمهای جدی بگیریم. ظرفیتهایش را خوشبختانه داریم و این پیشنهادها را متخصصان اقتصادی بهدلایل اقتصادی حمایت میکنند. من از باب دلایل اجرایی و بستر اجرایی دارم صحبت آن را میکنم چون خودم تجربه این کار را دارم. افکار عمومی هم اعتمادسازی میشود و آن پول هنگفت رانتی هم گیر عده معدودی نخواهد آمد که استفادهاش را میکنند و علیه ما عملیات و تبلیغات هم میکنند.
هم مشکل بازار و هم مشکل کسری بودجه حل میشود؟
ذهن مردم را هم خراب میکنند. خب چه کاری است اینکه ما 30، 40 هزار میلیارد در جیب عده معدودی بریزیم، این با هیچ منطقی سازگار نیست. به هر حال فکر میکنم که این قصه مهم است.
منبع: نشریه مثلث
دیدگاه تان را بنویسید