کد خبر: 758786
تاریخ انتشار :

روان‌کاوی بنیامین نتانیاهو

اغلب تصاویر چهره بیمارزده‌اش، نشان از جلوه‌های چهره‌ای پر از خشم و تنفر دارد. خشمی که گویا لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد، حتی وقتی در مقابل دوربین خبر از عملیات‌های فاتحانه‌اش در تهران و چند شهر دیگر ایران می‌دهد.

روان‌کاوی بنیامین نتانیاهو
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش ایسنا، شرق نوشت: اغلب تصاویر چهره بیمارزده‌اش، نشان از جلوه‌های چهره‌ای پر از خشم و تنفر دارد. خشمی که گویا لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد، حتی وقتی در مقابل دوربین خبر از عملیات‌های فاتحانه‌اش در تهران و چند شهر دیگر ایران می‌دهد. چرا بنیامین نتانیاهو این‌چنین در گردابی از جنس خشم و نفرت گرفتار است و از خشونتی افسارگسیخته که ناقض تمامی قواعد بین‌المللی است پرهیزی ندارد؟

از منظر روان‌پویشی، برای پاسخ به این سؤال حتما باید به چند دهه قبل و زمان طفولیت او بازگشت و نشانه‌هایی از ارتباط ناایمن او با مراقب اصلی‌اش یعنی مادر را جست‌وجو کرد. از منظر روان‌پویشی، رابطه ناایمن با مادر شرمی پایدار را برای کودک به ارمغان می‌آورد و او را به ‌سوی اختلالات شخصیت به‌ویژه شخصیت مرزی و خودشیفته هدایت می‌کند. ملانی کلاین، یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان روان‌کاوی، پذیرش‌نشدن نامشروط توسط مادر را تثبیت‌کننده وضعیت رشدی طبیعی اسکیزویید-پارانویید در کودک می‌داند. یعنی حالتی که در آن کودک اشیا و افراد را به دو بخش خوب و بد تقسیم می‌کند و با آنها به ‌صورت جداگانه برخورد می‌کند. این وضعیت در نگاه ملانی کلاین به‌ عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر اضطراب و ترس‌های شدید ناشی از غریزه مرگ و تجربه‌های ناکام‌کننده شکل می‌گیرد.

تثبیت این وضعیت به‌ معنای شکل‌گیری بزرگسالی است که با خشونت در برابر هر آنچه به ‌نظرش خوب نیست عمل می‌کند و خود را خیر و دیگری را شر معرفی می‌کند. سطح تحمل ناکامی پایین است و واکنش‌های هیجانی در اشکال افراطی روی می‌دهند. فرد برای آنکه خود را مطلقا خوب بداند، بدی را از طریق برون‌فکنی نفرت و ترس از خود دفع می‌کند. به این ‌ترتیب او دنیا را برخوردار از همان ویژگی‌های مخرب و مطلقا قدرتمندی می‌بیند که در خود او حضور دارند.

هرچند از والدین نتانیاهو و به‌ویژه ارتباط آنها با فرزندشان اطلاع دقیقی در دست نیست، اما آنچه امروز ما با آن روبه‌رو هستیم می‌تواند نشانه‌هایی از دوران کودکی او باشد. همچنین داشتن پدری که مورخ تاریخ یهود بوده و برادری که در یک عملیات نظامی کشته می‌شود، همگی وضعیت رشدی تثبیت‌شده اسکیزویید-پارانویید را در نتانیاهو بیشتر تقویت می‌کنند؛ چراکه باور فردی به دنیای خطرناک بیرون با باور جمعی یهودیانی که به سرزمین موعود از دست ‌رفته می‌اندیشند و در جست‌وجو و تصاحب آن هستند گره می‌خورد و این‌گونه، فرهنگ بسترساز شکل‌گیری رهبری می‌شود که به‌جز خشونت‌های عیان و ضدتمدنی از چیز دیگری ارضا نشود و ارضاشدن از مسیر خشونت، چون از یک وضعیت رشدی ناکام در دوران کودکی نشئت می‌گیرد و ارتباطی با دنیای واقع ندارد، تمام‌نشدنی است.

به یاد بیاورید عملیات‌های ارتش اسرائیل طی یک سال و نیم گذشته در غزه که به کشته‌شدن حداقل ۷۰ هزار فلسطینی و ترور تقریبا تمامی رهبران حماس منتهی شد ولی غزه را از محاصره نظامی و اقتصادی خارج نکرد و هنوز آواره‌های غزه و آواره‌شدگان فلسطینی برای بنیامین نتانیاهو خطری بزرگ محسوب می‌شوند. چراکه دشمن فردی مانند نتانیاهو همان‌گونه که ملانی کلاین به‌صراحت اشاره می‌کند، خود ناکام‌شده‌اش در ارتباط با مادری مراقب و ایمنی‌بخش است و او صرفا این دشمن درونی را برون‌فکنی می‌کند.

این امر تا حدودی شبیه دنیای توصیفی کافکاست که در آن دشمنان نامعلوم و قدرتمندی از بیرون، خود بی‌پناه را تهدید می‌کنند. افرادی که در این وضعیت رشدی تثبیت می‌شوند در بزرگسالی در جست‌وجوی قدرت هستند. همین عطش قدرت سبب می‌شود که نتانیاهو در جوانی دو بار در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ تحصیلات خود را در ایالات متحده ناتمام بگذارد و به سرزمین‌های اشغالی بازگردد تا در جنگ مشارکت کند و چنان‌که بن کسپیت، روزنامه‌نگار اسرائیلی، در کتاب سال‌های نتانیاهو می‌نویسد، نتانیاهوی جوان قبل از عکس‌گرفتن برای تبلیغات انتخاباتی حرکات ناهنجاری داشت. او کاراته‌کا بود و گاه با بالابردن هفت‌تیری خیالی حرکات مردان غرب وحشی را تقلید می‌کرد. قدرت در نگاه فردی مثل نتانیاهو که در وضعیت تثبیت‌شده اسکیزویید-پارانویید قرار دارد، مترادف با خشونت بدوی افسارگسیخته است نه به‌ معنای قدرتی که در جهان مدرن تعریف می‌شود.

از همین ‌رو اسحاق رابین، نخست‌وزیر وقت رژیم اسرائیل را که در مذاکرات با رهبران فلسطینی توافق‌نامه صلح اسلو را امضا کرده بود، به نقض سنت‌ها و ارزش‌های اسرائیل متهم می‌کند. قدرت در نگاه نتانیاهو از مسیر مذاکره و صلح نمی‌گذرد، چراکه سازگاری‌های اجتماعی‌اش به‌ صورت سطحی شکل گرفته و به لحاظ هیجانی نوزادمنش مانده است. تعالیمی که توسط پدر و دیگران دیده خیال‌پردازی‌های سادیسیتیک و جنایت‌کارانه نهفته مراحل آغازین زندگی‌اش را در بزرگسالی مجددا فعال کرده است.

بنابراین مسئله او در ارتباط با ایران نیز نه غنی‌سازی اورانیوم با هر میزانی است و نه موشک‌های بالستیک. او اکنون در ارتباط با ایران که طی ۴۶ سال اخیر اشغال سرزمین‌ فلسطینیان را نپذیرفته و کشور جعلی برآمده از این سرزمین‌ را به رسمیت نمی‌شناسد، صرفا روابط اولیه خود با مراقبان اولیه‌اش که بر نفرتی بدوی نسبت به موضوع‌های بد فرضی یا فرافکنی‌شده مبتنی است، به نمایش می‌گذارد و با استفاده از تمامی سلاح‌های مخرب درصدد حذف دشمن خویش است و به ‌طور طبیعی نمی‌تواند مشاهده کند و آگاه شود که آنچه او را به خشونتی بدوی می‌کشاند، خشم و نفرتی است که نسبت به خویش تجربه می‌کند که با استفاده از هیچ سلاح مخربی پایان نمی‌پذیرد.

انتهای پیام

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما