گزارش تحلیلی نامه نیوز از جابهجایی در پارادایم امنیت منطقهای
چرخش گفتمانی در خلیج فارس ؛ علیه اسراییل به نفع ایران
نشست امنیتی منامه امسال برخلاف سالهای گذشته، با سخنان تند و هوشمندانه وزیر خارجه عمان، به نقطه عطفی در معادلات سیاسی خلیج فارس تبدیل شد. بدر البوسعیدی با انتقاد آشکار از اسرائیل و دفاع از رویکرد گفتوگو با ایران، پارادایم جدیدی از «امنیت منطقهای بدون اسرائیل» را مطرح کرد؛ پارادایمی که میتواند آغاز پایان سیاست دیرپای انزوای ایران در خاورمیانه باشد.
حمید زیدوند ؛ گروه سیاست خارجی نامه نیوز: نشست منامه ۲۰۲۵، برخلاف سنت سالهای گذشته که تریبونی برای تکرار گفتمانهای غربمحور و بازتولید الگوی امنیتی واشنگتن در خلیج فارس بود، امسال به صحنهای برای واژگونی معادلات ذهنی تبدیل شد. اظهارات بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، بیش از آنکه صرفاً موضعی سیاسی تلقی شود، واجد بار نظری و نشانهای از جابهجایی در پارادایم امنیت منطقهای بود؛ جابهجایی از منطق «مهار ایران» به سوی منطق «تعامل با ایران».
او در سخنانی که به ندرت در زبان دیپلماتهای عرب شنیده شده، اسرائیل را نه به عنوان متحد یا شریک، بلکه به مثابه «منبع اصلی ناامنی» معرفی کرد؛ گزارهای که در بطن خود حاوی انقلابی مفهومی در ادبیات امنیت خلیج فارس است. در واقع، البوسعیدی در قالب یک گفتار دیپلماتیک، همان کاری را کرد که نظریهپردازان روابط بینالملل از آن به عنوان «چرخش گفتمانی» یاد میکنند: تغییر جایگاه عامل تهدید از «دگر ایرانی» به «دگر صهیونیستی».
اگر از سطح کلمات به لایههای زیرین تحلیل گذر کنیم، میتوان گفت که منامه امسال صحنه آغاز بازتعریف نظریهای است که سالها به حاشیه رانده شده بود: «امنیت منطقهای بدون اسرائیل». این نظریه بر آن است که خلیج فارس نه با تکیه بر پیمانهای نظامی فرامنطقهای، بلکه از مسیر همکاری میان قدرتهای بومی میتواند به ثبات پایدار برسد. در این چارچوب، ایران نه تهدید بلکه ضلع اجتنابناپذیر هر معادله امنیتی است.
البوسعیدی در سخنان خود با مهارتی که از سنت میانجیگری عمان برمیخیزد، تصویری متفاوت از سیاست ایرانی ارائه داد؛ تصویری مبتنی بر خویشتنداری، صبر راهبردی و عقلانیت رفتاری. اشاره او به واکنشهای سنجیده تهران در برابر حملات اخیر اسرائیل، تلاشی بود برای بازسازی «چهره نرم ایران» در ذهن بازیگران عرب. از این منظر، عمان در حال انجام همان کاری است که در ادبیات روابط بینالملل از آن به عنوان «انتقال مشروعیت گفتمانی» یاد میشود: انتقال مرکز ثقل اخلاقی از قدرت نظامی به قدرت گفتوگو.
اهمیت این موضع زمانی آشکارتر میشود که بدانیم عمان، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، نه از موضع رقابت بلکه از موضع «حافظ تعادل منطقهای» سخن میگوید. از نگاه مسقط، امنیت پایدار در خلیج فارس تنها زمانی ممکن است که ایران به جای آنکه موضوع مهار باشد، به شریک گفتوگو تبدیل شود. در این معنا، سخنان البوسعیدی را میتوان بهمنزله نوعی دعوت به بازگشت به دیپلماسی دانست؛ بازگشتی که همزمان پاسخی است به بحران مشروعیت سیاست فشار حداکثری و اعترافی ضمنی به شکست نظم بازدارندگی مبتنی بر اسرائیل.
در پس این تحولات، نشانههای فرسایش سیاست «انزوای ایران» بهوضوح قابل رؤیت است. حمله یکجانبه اسرائیل به خاک قطر، بهجای تحکیم ائتلافهای امنیتی، موجی از بیاعتمادی در میان کشورهای عرب خلیج فارس ایجاد کرد. اکنون حتی پایتختهایی که تا دیروز در مسیر عادیسازی روابط با تلآویو گام برمیداشتند، دریافتند که اسرائیل نه ضامن امنیت بلکه عامل بالقوه ناامنی است. در چنین فضایی، گفتمان عمانی تعامل با ایران، از حاشیه به متن سیاست منطقهای بازمیگردد.
نشست منامه، از این رو، نه صرفاً یک رویداد دیپلماتیک، بلکه نشانهای از آغاز دوران تازهای در معادلات امنیتی خاورمیانه است؛ دورانی که در آن، امنیت دیگر نه به مثابه محصول انزوا و تهدید، بلکه به عنوان حاصل گفتوگو و اعتمادسازی تعریف میشود. این تغییر گفتمان، اگرچه هنوز در آغاز راه است، اما در سطح نمادین خود نشان میدهد که سیاست مهار ایران، عمر تاریخیاش را سپری کرده است.
در واقع، منامه امسال نقطه عزیمت از دوران «سیاستهای بازدارنده» به دوران «سیاستهای مشارکتی» بود؛ تلاشی برای پایان دادن به قرائت تکصدایی از امنیت، و گامی به سوی خلیج فارسی که امنیت آن از درون میجوشد، نه از بیرون تحمیل میشود.
دیدگاه تان را بنویسید