سرمقاله نامه نیوز ؛
مراقب باشید ؛ بنزین برای مردم مهم است
این تصمیم نه باید آزمونی برای صبر مردم باشد، نه بازی با اعصاب جامعه. بلکه فرصتی برای بازگشت به عقلانیت اقتصادی و اخلاق سیاسی است.
نامه نیوز : سیاست، اگر بر شانههای واقعیت ننشیند، بدل به فاجعه میشود. افزایش قیمت بنزین نه فقط یک تصمیم اقتصادی، که یک آزمون اجتماعی است؛ آزمونی که ملت ایران در آبان ۹۸ یک بار از سر گذراند و هنوز از تبعات روانی، سیاسی و معیشتی آن رهایی نیافته است.
اکنون نیز زمزمه «افزایش قیمت بنزین» در حالی به گوش میرسد که سفرهی مردم کوچکتر از همیشه است، فاصله طبقاتی از همیشه عمیقتر، و اعتماد عمومی شکنندهتر از هر زمان دیگر. آیا میتوان در چنین شرایطی، دوباره همان مسیر پرخطا را پیمود؟
گرانی سوخت، تنها یک عدد در تابلوی جایگاه نیست؛ زنجیرهای است که از نان تا دارو، از کرایه تا کالاهای اساسی را متأثر میکند. معیشت مردم، دیگر طاقت شوکهای ناگهانی را ندارد. در جامعهای که تورم مزمن و بیثباتی قیمتها، توان هر خانوادهای را فرسوده کرده، هر تصمیم شتابزده در حوزه انرژی، میتواند جرقهای برای التهاب اجتماعی باشد.
سیاستمداران اگر اندکی به حافظه تاریخی مردم نظر کنند، خواهند دانست که آبان ۹۸ فقط یک اعتراض اقتصادی نبود؛ انتقادی بود علیه بیتدبیری و بیاعتنایی به معیشت عمومی.
افزایش قیمت بنزین، اگر بیبرنامه و بدون زیرساخت انجام شود، عدالت اجتماعی را قربانی میکند و اقتصاد را از مسیر اعتماد عمومی خارج میسازد. باید پذیرفت که اصلاح قیمتها زمانی معنا دارد که ابتدا بستر شفافیت، اعتماد و عدالت فراهم شده باشد. چگونه میتوان از مردم خواست بار دیگر بار گرانی را بر دوش بکشند، در حالی که هنوز باندهای رانت و فساد در میانه ارزهای ترجیحی و واردات سوخت، از جیب همین مردم تغذیه میکنند؟
اصلاح قیمت سوخت، اگر مقدمهای برای اصلاح ساختارهای رانتی نباشد، خود بدل به بزرگترین رانت خواهد شد. مادامی که شبکههای پنهان از تفاوت نرخ ارز، قاچاق سوخت و امتیازهای خاص ارتزاق میکنند، گران کردن بنزین نه اصلاح که ظلمی مضاعف است.
پیش از هر تصمیم اقتصادی، باید شجاعت افشا و مقابله با این باندهای فساد وجود داشته باشد؛ همانها که در سایهی دلارهای دولتی و قراردادهای مبهم، اقتصاد ملی را به گروگان گرفتهاند.
سیاست اقتصادی، بدون عدالت اجتماعی، همچون بدنی است که قلب ندارد. عدالت، نه در شعار که در رفتار و تصمیمات روزمره متجلی میشود. تصمیمی که معیشت مردم را تهدید کند، حتی اگر در ظاهر «علمی» یا «کارشناسی» جلوه کند، در باطن بیرحمانه است. باید از تجربهی تلخ افزایش قیمتها در سالهای گذشته درس گرفت.
مردم امروز بیش از هر زمان، به شفافیت و صداقت نیاز دارند؛ نه وعدههای مکرر و آزمونهای پرهزینه.
بنزین، تنها یک کالای مصرفی نیست؛ بخش حیاتی زندگی ایرانیان است. تاکسیها، کامیونها، کارگران روزمزد، خانوادههای کمدرآمد—همه مستقیم یا غیرمستقیم از این سیاست متأثر میشوند. در حالیکه طبقات برخوردار، با خودروهای چندصدمیلیونی، از پس گرانی برمیآیند، این طبقات پایین هستند که هزینهی اصلاحات اقتصادی را میپردازند.
آیا عدالت اقتضا نمیکند که نخست، رانتخواران و محتکران اصلاح شوند، نه سفرهی کارگران و بازنشستگان؟
افزایش قیمت بنزین، اگر بهدرستی و با برنامهریزی انجام شود، میتواند ابزاری برای اصلاح مصرف و تقویت زیرساختهای حملونقل باشد. اما اجرای ناگهانی، بیشفافیت و بدون اقناع عمومی، نه تنها اقتصادی را اصلاح نمیکند، بلکه سرمایه اجتماعی نظام را فرسوده میسازد.
در علم سیاست، تصمیم درست در زمان غلط، خود خطاست.
اکنون زمان بازسازی اعتماد عمومی است، نه آزمودن تابآوری مردم. مردمی که هر روز میان قبض برق و کرایه خانه، میان دارو و خوراک، میان امید و اضطراب انتخاب میکنند، دیگر جایی برای شوک اقتصادی ندارند.
دولت اگر صادقانه به فکر مردم است، باید بهجای افزایش قیمت بنزین، به سراغ اصلاح زنجیرههای فساد، شفافسازی منابع ارزی و بازتوزیع عادلانه یارانهها برود.
در نهایت، این تصمیم نه باید آزمونی برای صبر مردم باشد، نه بازی با اعصاب جامعه. بلکه فرصتی برای بازگشت به عقلانیت اقتصادی و اخلاق سیاسی است.
اصلاح اقتصادی، بدون اعتماد، ممکن نیست؛ و اعتماد، سرمایهای است که هر تصمیم شتابزده میتواند برای همیشه از میان ببرد.
دیدگاه تان را بنویسید