مصطفی پورمحمدی : استقلال ایران برای غرب بسیار خطرناک است
طی دو سه سال اخیر، مسائل مختلفی مانند وضعیت فلسطین، جنگ غزه، انتخاب ترامپ و آشکار شدن ماهیت نتانیاهو، هرچه بیشتر ماهیت واقعی آمریکا را عیان کرده است.
مصطفی پورمحمدی رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روز سهشنبه 13 آبان 1404 در دانشگاه کاشان سخنرانی کرد. وی در ابتدای سخنان خود، با اشاره به شهادت حضرت زهرا (س) ضمن تسلیت به حضار، بر اهمیت الگوسازی از این بانوی عظیمالشأن در دنیای معاصر تأکید کرد. وی بیان داشت که در دوران کنونی که به ظاهر زنان در کانون توجه قرار دارند، اهمیت داشتن الگوهایی چون حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) که در اوج شخصیت و کرامت انسانی قرار دارند، برای جامعه اسلامی بسیار معنادار است.
پورمحمدی سپس با اشاره به ۱۳ آبان گفت: امروز در بین جوانان و دانشجویان مسألهای جدی مطرح است که ایران چه رویکردی در قبال آمریکا باید داشته باشد و روابط ما با این کشور به کجا خواهد رسید؟ وی همچنین اظهار داشت که طی دو سه سال اخیر، مسائل مختلفی مانند وضعیت فلسطین، جنگ غزه، انتخاب ترامپ و آشکار شدن ماهیت نتانیاهو، هرچه بیشتر ماهیت واقعی آمریکا را عیان کرده است.
وی به تغییراتی که در دوران ترامپ در سیاستهای خارجی آمریکا مشاهده شده، اشاره کرد و گفت که اکنون این کشور به وضوح نشان داده که به حقوق بشر و حقوق ملتها توجهی ندارد و خود را مستثنی از سایر ملتها میداند. پورمحمدی تصریح کرد که حتی رفتار ترامپ با متحدان آمریکا مانند گروه هفت، ناتو و گروه ۲۰ گویای این موضوع است که آمریکا هیچگونه تعهدی حتی به همپیمانان خود ندارد.
او در ادامه، به ماجرای کاپیتولاسیون در سال ۱3۴۳ اشاره کرد و گفت که در آن زمان، آمریکاییها مصونیت قضائی میخواستند و این مسئله به نوعی نشاندهنده تحقیر ملتها و کشورها بود. وی افزود که این موضوع هنوز هم در روابط ایران و آمریکا قابل مشاهده است، بهویژه زمانی که سردمداران آنها خود را «ملت برگزیده» میدانند و معتقدند «ما ملت برگزیدهایم، نخبهایم» و به هیچکدام از حقوق انسانی و روابط برابر میان ملتها اعتقاد ندارند.
تئوریها و رفتارهای آمریکا در جهان معاصر
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنرانی خود به نکات مهمی در خصوص سیاستهای جهانی آمریکا، بهویژه در دوران ترامپ، اشاره کرد. وی به نقل از فوکویاما، نویسنده نظریه «پایان تاریخ»، که گفته بود تاریخ به پایان خود رسیده و قله تاریخ، لیبرالدموکراسی آمریکایی است، پرداخت و اشاره کرد که فوکویاما چند سال بعد از بیان این نظریه، آن را پس گرفت و نیز به نظریه هانتینگتون درباره «جنگ تمدنها» اشاره نمود که خود او نیز بعدها از آن دست کشید.
پورمحمدی در ادامه به شعارهایی که ترامپ در سخنان خود مطرح کرده، اشاره کرد. ترامپ ادعا کرده بود که ماموریت الهی دارد تا ملتها را از استبداد نجات دهد و اقتصاد جهانی را برای دفاع از حقوق ملتها تحت سلطه خود قرار دهد. پورمحمدی با انتقاد از این نوع نگاه، به جوانان و نسل جدید توصیه کرد که در برابر چنین شعارهایی هشیار باشند و نگاهی انتقادی به سیاستهای آمریکا داشته باشند.
وی همچنین به تئوریهای مرتبط با «نظم نوین جهانی» و «دهکده جهانی» اشاره کرد که بر اساس آن، آمریکا خود را به عنوان ژاندارم نظم جهانی معرفی میکند و تصریح کرد که آمریکا به بهانه حفظ نظم جهانی، در بسیاری از نقاط دنیا دخالت نظامی میکند و در واقع این دخالتها نه برای ترویج دموکراسی بلکه برای تأمین منافع خود و حفظ قدرت در سطح جهانی است.
پورمحمدی همچنین با اشاره به رفتار دوگانه آمریکا در حمایت از استبداد و کودتاهای نظامی در کشورهای مختلف، از جمله در ایران و شیلی، به شدت از تناقضات سیاستهای این کشور انتقاد کرد. او یادآوری کرد که آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم تا امروز حدود ۷۰ کودتا را در کشورهای مختلف سازماندهی کرده و از این رو، نمیتواند خود را به عنوان حامی دموکراسی در جهان معرفی کند.
استکبار و استقلالطلبی ایران
مصطفی پورمحمدی در قسمت بعدی سخنان خود به مسائلی که در جهان معاصر به ویژه در رابطه با ایران و آمریکا مطرح است، پرداخت. وی به تحولات اخیر در جامعه جهانی اشاره کرد و گفت که به ویژه در آمریکا، جنبش ضد جنگ و مخالفت با سیاستهای نظامی ایالات متحده به شدت افزایش یافته است. او به تظاهرات گسترده جوانان و دانشگاهیها اشاره کرد و این حرکتها را نشانهای از تغییر افکار عمومی دانست که به دنبال پایان دادن به سیاستهای جنگطلبانه آمریکا هستند.
وی به نقطهای مهم و اساسی اشاره کرد و تاکید کرد که در برابر چنین قدرتی که هم شاخ دارد، هم دم و هم سم، باید با دقت و تدبیر برخورد کرد. او به شک و تردیدهایی که برخی از مردم درباره سیاستهای ایران دارند، اشاره کرد و گفت که برخی از افراد معتقدند که در برابر این قدرت جهانی باید کوتاه آمد و از اهداف و شعارهای خود دست برداشت. او به صراحت گفت که چنین دیدگاهی صحیح نیست، چرا که آمریکا با منطق استکباری خود هیچگاه رضایت نخواهد داد و تا زمانی که ایران کاملاً تسلیم نشود، کوتاه نخواهد آمد.
پورمحمدی در ادامه به تاریخ روابط ایران و آمریکا پرداخت و به صحبتهای روزولت، رئیسجمهور وقت آمریکا در دوران جنگ دوم اشاره کرد. وی گفت که روزولت در آن زمان از اهمیت استراتژیک ایران سخن گفته بود و آن را «مهمترین نقطه جهان» میدانست. روزولت تأکید کرده بود که ایران به دلیل منابع نفتی و موقعیت جغرافیایی خود باید تحت نفوذ و سلطه آمریکا قرار بگیرد.
او در ادامه به دورههایی اشاره کرد که ایران تحت سلطه قدرتهای خارجی قرار داشت و به ویژه از کودتای 28 مرداد 1332 ایران علیه مصدق و تلاشهای آمریکا برای حفظ سلطه خود بر ایران صحبت کرد. پورمحمدی اظهار داشت که ایران هر زمان که مواضع استقلالطلبانه داشت، با واکنش شدید از طرف آمریکا مواجه شده است.
ابعاد استقلال ایران و تهدیدات آن برای غرب
رئیس مرکز اسناد، به ابعاد مختلف استقلال ایران و تهدیداتی که این استقلال برای غرب به ویژه آمریکا دارد، پرداخت. وی ابتدا به استقلال داخلی ایران اشاره کرد و تاکید کرد که ایران از نظر تمدنی و فرهنگی ظرفیتهای بزرگی دارد که به آن اجازه میدهد به عنوان یک کشور صاحب فرهنگ و تمدن در سطح جهانی حضور داشته باشد. پورمحمدی این استقلال داخلی را نه تنها به عنوان یک حق برای ایران بلکه به عنوان یک ضرورت برای حفظ هویت و موقعیت کشور و منافع و امنیت ملی در برابر فشارهای جهانی معرفی کرد.
پورمحمدی سپس به بعد دوم استقلال ایران اشاره کرد که برای غرب بسیار خطرناک است. او گفت که ایران علاوه بر استقلال داخلی، از قدرت الهامبخشی نیز برخوردار است. به ویژه در کشورهای جهان سوم و جهان اسلام، ایران به عنوان الگویی برای استقلال و مقابله با سلطه خارجی شناخته میشود. وی توضیح داد که به دلیل ادبیات دینی و فرهنگی ایران، به ویژه در میان شیعیان، ایران برای کشورهای مسلمان و جهان تشیع یک منبع الهام است. این مسئله به ویژه در کشورهای جنوب و کشورهای در حال توسعه به شدت تأثیرگذار است.
پورمحمدی با اشاره به مفهوم «صدور انقلاب» که امام خمینی (ره) به آن اشاره داشت، گفت که صدور انقلاب به معنای گسترش ارزشها و مفاهیم انقلاب اسلامی در سطح جهانی بود. این تفکر نه تنها در ایران بلکه در کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا نیز رشد کرده است. از نظر پورمحمدی، این نوع الهامبخشی ایران نه تنها به عنوان یک تهدید برای غرب تلقی میشود بلکه به عنوان الگویی از استقلال و خوداتکایی برای کشورهای مختلف در حال توسعه نیز مطرح است.
وی افزود که مفهوم استقلال در ایران نه تنها به معنای استقلال سیاسی و نظامی است، بلکه خوداتکایی در حوزههای اقتصادی و فرهنگی نیز برای ایران حیاتی است. پورمحمدی بر این نکته تاکید کرد که ایران باید در نظام جهانی با حفظ خوداتکایی عمل کند و برای پیشرفت و رفاه خود به دیگران وابسته نباشد. در این راستا، او از اصطلاح «خوداتکایی» به جای «خودکفایی» استفاده کرد و توضیح داد که خوداتکایی به معنای داشتن توان تولید و مدیریت منابع داخلی و معاملات برابر است.
پورمحمدی به نقش اساسی ایران در ایجاد تعادل اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد و افزود که این دیدگاه با نگاه سلطهطلبانه سرمایهداری و جهانیسازی که بازارهای کشورهای مختلف را به تسخیر درمیآورد، سازگار نیست.
اشغال سفارت آمریکا؛ نقطه عطفی در تاریخ معاصر
مصطفی پورمحمدی در بخشی از سخنرانی خود به تحلیل اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان، پرداخت و بر این نکته تأکید کرد که این حرکت صرفاً یک اقدام احساسی و یا از پیش طراحیشده توسط دولت و مسئولان نبوده، بلکه نتیجهای از یک احساس ملی گسترده در برابر دخالتها و سیاستهای آمریکا در ایران پس از انقلاب اسلامی بود. او تأکید کرد که حوادث را باید در ظرف زمانه خودش تحلیل کرد و ما امروز با شرایط موجود و تجربیات انباشته فعلی نمیتوانیم آن حادثه را ارزیابی کنیم.
او به این نکته اشاره کرد که اشغال سفارت آمریکا تنها توسط گروهی از دانشجویان انجام نشده است، بلکه این حرکت، که در ابتدا ممکن است به نظر یک اقدام منحصراً دانشجویی بیاید، در واقع تجلی احساسات و اعتراضات عمومی مردم ایران در برابر رفتارهای مداخلهجویانه آمریکا بود. از اردیبهشت 1358، یعنی چهار ماه پس از انقلاب، تظاهراتهای گستردهای مقابل سفارت آمریکا برگزار میشد که علت آن دخالتهای مستمر آمریکا در امور داخلی ایران، به ویژه حمایت از گروههای تجزیهطلب و ایجاد ناامنی در کشور بود.
وزیر اسبق کشور توضیح داد که بسیاری از مردم ایران به ویژه پس از انقلاب احساس میکردند که آمریکا نمیخواهد اجازه دهد که کشور به آرامش و ثبات برسد و یادآور شد مردم میگفتند: «شاه که رفته، شما نمیگذارید اوضاع کشور آرام بشه، شما نمیگذارید که ایران بعد از انقلاب به مسیر خود برود.» این نگرانیها باعث شد که در نهایت دانشجویان به عنوان اراده و احساس نهفته اجتماعی این احساسات را تجمیع کرده و تصمیم به اشغال سفارت آمریکا بگیرند. پورمحمدی همچنین به حمایت اجتماعی گستردهای که این اقدام از آن برخوردار شد اشاره کرد و گفت که امام خمینی (ره) نیز پس از مشاهده همراهی مردم با این حرکت، از آن حمایت کرده و آن را انقلاب دوم نامید.
او تأکید کرد که اشغال سفارت نه تنها یک حرکت ضدآمریکایی در ایران، بلکه یک حرکت جهانی برای شکستن هیمنه آمریکا بود و گفت که این اقدام احساس قدرت و اقتدار ملی را در ایران ایجاد کرد و باعث شد که بسیاری از ملتها در سراسر جهان احساس کنند که میتوانند علیه سلطهگری و استکبار آمریکا ایستادگی کنند. این حرکت همچنین به نوعی «عقدهگشایی» جهانی علیه سلطه آمریکا بود، چرا که برای اولین بار کشوری به خود جرأت داد که به مرکز استکبار جهانی حمله کند.
پورمحمدی همچنین اشاره کرد که علیرغم این که این حرکت موجب تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی زیادی برای ایران شد، اما پیامدهای آن در طول تاریخ بهویژه در عرصه جهانی و در مقابله با قدرتهای استکباری، تأثیرگذار و مهم بوده است. او همچنین به نقدهایی که پس از این واقعه به دولتها و مدیران کشور وارد شده اشاره کرد و گفت این نکته دیگری است که مسئولین باید پس از این حرکت، به خوبی پیامدها را مدیریت میکردند و از بروز مشکلات جدید جلوگیری میکردند.
او حرکت دانشجویان و اشغال سفارت آمریکا را به عنوان یک نقطه عطف تاریخی و نمادی از ایستادگی ایران در برابر سلطهگری جهانی ارزیابی کرد و بر این نکته تأکید کرد که این اقدام نباید تنها به عنوان یک حادثه تاریخی کوچک نگریسته شود، بلکه باید بهعنوان یکی از برجستهترین لحظات تاریخ انقلاب اسلامی ایران در نظر گرفته شود و این مسأله را باید بدانیم که دشمنی آمریکا چه با تسخیر سفارت آمریکا که مرکز توطئه علیه انقلاب اسلامی بود و چه بدون آن باشد، ادامه مییافت.
چالشهای آمریکا در دوران معاصر
پورمحمدی همچنین با اشاره به وضعیت امروز آمریکا و چالشهای کنونی این کشور، به کاهش نفوذ دلار در سطح جهانی پرداخت و گفت که باوجود کاهش سهم دلار از ۷۱ درصد به ۵۳-54 درصد، هنوز قدرت اقتصادی این کشور در گردش جهانی بهطور قابل توجهی باقی مانده است. با این حال، بر این نکته تأکید کرد که جبهههایی که علیه آمریکا شکل گرفتهاند، هر روز باعث تضعیف اقتدار این کشور میشود. وی به برخی از پیمانهای بینالمللی چون شانگهای و بریکس اشاره کرد و گفت که این بلوکها هرچند در آغاز راهند، اما به طور مبنایی و به تدریج در حال کاهش هیمنه و نفوذ آمریکا هستند.
رئیس مرکز اسناد همچنین اشاره کرد که در حالی که ایران بهطور مستقیم عامل تمام این تحولات نیست، اما نقش قابل توجهی در کاهش قدرت آمریکا و تغییر معادلات جهانی دارد. او به مقالهای اشاره کرد که در یکی از نشریات معتبر آمریکایی منتشر شده بود و به این نکته پرداخته بود که ایران به عنوان یک قدرت فرهنگی و فکری، نقش ویژهای در جهان ایفا میکند. برخلاف روسیه و چین که در زمینههای نظامی و اقتصادی قدرتمند هستند، ایران از قدرت جذب و نفوذ فرهنگی برخوردار است که برای غرب یک تهدید جدی به حساب میآید.
پورمحمدی در ادامه، به فلسفهای اشاره کرد که غرب در آن بر اساس ایدههای مادی و تفکرات سکولار، انسان را موجودی بینیاز از معنویت متقابل میداند. در مقابل، او ضمن اشاره به باورهای دینی و معنوی، این نگاه را نقد کرد و گفت که این نوع تفکر با ذات انسان در تضاد است، زیرا انسان به عنوان یک موجود معنوی نیازمند ارتباط با خداوند و مفاهیم ماورایی است.
نقش جمهوری اسلامی در مقابله با تفکر مدرن و سلطهطلبی جهانی
رئیس مرکز اسناد در بخش دیگری از سخنان خود، به مقابله جمهوری اسلامی با تفکرات مدرن و پسامدرن پرداخته و آن را یک نقطه عطف در تاریخ بشر و تحولی اساسی در اندیشه جهانی میداند. وی تأکید کرد که انسان مدرن در دنیای امروز خود را «خداگونه» میبیند و باور دارد که توانایی ساخت و خلق جهان را دارد، حتی در دنیای هوش مصنوعی که به گفته وی، میتواند دنیای جدیدی را خلق کند. پورمحمدی این تفکر را اشتباه و دروغ خواند و اشاره کرد که این ادعا در تضاد با حقیقت معنوی انسان است، زیرا انسان یک موجود معنوی است و رابطهاش با جهان ماوراء الطبیعه به او هویت میدهد.
وی در ادامه به نقش جمهوری اسلامی در مقابله با این تفکر اشاره کرد و گفت که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با گفتمان و ایدئولوژی خود شکاف بزرگی در اندیشههای غربی و مدرن ایجاد کرده و با تصحیح مسیر انحرافی که در تاریخ بشریت ایجاد شده بود، شوک بزرگی به جهان وارد کرد و باعث شد که موجی از تدین و معنویت در بسیاری از جوامع و ادیان حتی در ادیان غیر توحیدی گسترش یابد.
پورمحمدی همچنین به مسئله اسرائیل و نقش آن در سیاستهای جهانی اشاره کرد و بیان داشت که اسرائیل به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف غرب در منطقه خاورمیانه ایجاد شده و هدف آن ایجاد ناامنی، تجزیه و فروپاشی کشورهای منطقه است. وی تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش کلیدی در مقابله با این سیاستهای استعماری ایفا کرده و مقابل اسرائیل ایستاده است. او همچنین گفت که اسرائیل که در واقع نماینده آمریکا و غرب در منطقه است و از همان ابتدا علیه جمهوری اسلامی عملیات کرده است.
وی ضمن اشاره به وضعیت ایران در منطقه افزود که ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع گستردهای که دارد، از نظر استراتژیک برای کشورهای غربی و اسرائیل بسیار حیاتی است. تحولات تاریخی نشان میدهند ایران در گذشته همواره عقبه استراتژیک اسرائیل و آمریکا در منطقه بوده، اما پس از انقلاب اسلامی، ایران بهطور جدی در برابر این سلطه ایستادگی کرده است.
پورمحمدی به این نکته اشاره کرد که جمهوری اسلامی ایران با ارائه یک گفتمان اسلامی و انقلابی، جهانبینی جدیدی را مطرح کرده که به مقابله با انحرافات فکری و فلسفی همچون اومانیزم و تفکرات سکولار پرداخته است. به اعتقاد او، این گفتمان نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی، به ویژه در میان مسلمانان تأثیرات گستردهای داشته و نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح جهانی و منطقهای، قدرت سلطهگری آمریکا و کشورهای غربی را به چالش کشیده است و با وجود تلاشهای مداوم آمریکا برای گسترش نفوذ و قدرت خود، انقلاب اسلامی توانست بهویژه در زمینه گفتمان ضد استکباری، جبههای تشکیل دهد و همچنان این جریان را به پیش ببرد.
در ادامه، پورمحمدی به این نکته اشاره کرد که این تفکرات و دیدگاهها باعث میشود که غرب و به ویژه آمریکا در برابر مفاهیم معنوی و دینی همچون آنچه در اسلام و ایران وجود دارد، احساس تهدید کنند. او به قدرت معنوی ایران و نقش آن در جهانی که به سمت حرکتهای معنوی و استقلالطلبانه در حال پیشروی است، تأکید کرد و گفت که این تهدید برای آمریکا و همپیمانانش، به ویژه در زمینه فرهنگی و فکری، بسیار جدی است.
در ادامه، پورمحمدی به اهمیت امنیت منطقهای اشاره کرد و گفت که جمهوری اسلامی توانسته با مقابله با سیاستهای اسرائیل و حمایتهای آمریکا از این کشور، مانع از بلعیدن و تسلط اسرائیل بر منطقه شود. او به مسئله پیمان ابراهیم و توافقات منطقهای اشاره کرد و تأکید کرد که ایران با ایستادگی در مقابل اسرائیل و جبهه غرب، نقش بسیار مهمی در حفظ امنیت و یکپارچگی کشورهای منطقه ایفا کرده و وقوع قراردادهایی همچون پیمان ابراهیم را به تاخیر انداخته است. به گفته او، اگر جمهوری اسلامی ایران در مقابل اسرائیل نمیایستاد، وضعیت منطقه بهطور کامل تغییر میکرد و کل منطقه طعمه تجاوزات اسرائیل شده بود.
وزیر اسبق کشور همچنین به سوابق خود در دنیای اطلاعات و امنیت اشاره کرد و گفت که به عنوان رئیس اطلاعات خارجی ایران، همواره در پی درک و شناسایی اهداف سرویسهای اطلاعاتی کشورهای مختلف بوده است. او تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران در نظر دولتهای دیگر بخصوص غربی به یک قدرت تأثیرگذار تبدیل شده و کشورهای غربی و اسرائیل به شدت از آن هراس دارند. وی به تحریمهای فلجکنندهای که آمریکا علیه ایران اعمال کرده است اشاره کرد و گفت که با وجود این فشارها و تحریمها، جمهوری اسلامی ایران همچنان ایستاده است و به عنوان یک کشور مقاوم و مستقل، توانسته جبههای ضد استکباری و ضد سلطهطلبانه در منطقه و جهان تشکیل دهد که تا به امروز بهویژه در برابر فشارهای خارجی و داخلی، موفق به اداره کشور و حفظ ثبات و امنیت خود شده است.
او به این پرسش اساسی پرداخت که «باید با آمریکا چه کرد؟» و تأکید کرد که برای ایران، اسلام، تشیع و تمدن ایرانی زیبنده نیست که در مقابل آمریکا تسلیم و بیاراده باشد یا عقبنشینی کنیم. به گفته او، این نه تنها به شاکله تمدنی و دینی ایران نمیآید بلکه از نظر تاریخی، ملت ایران هرگز در برابر تهدیدات و فشارهای خارجی عقبنشینی نکرده است و اشاره کرد که هرچند تاریخ ایران فراز و فرودهای زیادی داشته است، اما در نهایت همیشه شاکله فرهنگی، دینی و تمدنی کشور حفظ شده و در برابر تهدیدات خارجی ایستادگی کرده است. او گفت که اگر ملت ایران احساس کند که ساختار تمدنی و دینیاش تهدید میشود، بهطور حتم قیام خواهد کرد و از ارزشهای خود دفاع میکند.
نیاز به زبان مشترک و ارتباط با نسل جوان و درک متقابل
پورمحمدی ضمن اشاره به چالشهای ارتباطی میان نسلها و ضرورت استفاده از زبان مشترک برای درک و تبیین موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، به این نکته اشاره کرد که جامعه امروز ایران نیازمند تبیین دقیق موقعیت خود است. به ویژه در ارتباط با نسل جوان، باید از زبان ساده و قابل درک استفاده کرد تا آنها بتوانند به درستی مفاهیم پیچیده را درک کنند و بر این نکته تأکید کرد که نسل جوان امروزی نسل خوبی است که برازندگی، هوشمندی و فرهیختگی خود را در عرصههای مختلف نشان داده است. اما او معتقد است که یکی از مشکلات اساسی، نبود زبان مشترک میان نسلهاست؛ به این معنی که افقهای ذهنی و ادبیات مشترکی که در آن مسائل مختلف بتواند به طور مؤثر مورد بحث قرار گیرد، وجود ندارد.
رئیس مرکز اسناد به این نکته پرداخت که نسل جوان در مقایسه با نسلهای پیشین، نگاه متفاوتی به مسائل دارد و این تفاوت نباید به عنوان مخالفت یا بیاحترامی تلقی شود. او به دوران انقلاب اشاره کرد و گفت که در آن زمان نسل جوان به پدران خود نه گفت و انقلاب کرد، پس امروز نمیتوان انتظار داشت که نسل جدید همواره به صحبتهای نسل پیشین گوش کند. وی همچنین بر لزوم پذیرش اشتباهات از سوی نسل بزرگتر تأکید کرد و گفت که ما باید اشتباهات خود را بپذیریم و در این صورت میتوانیم با نسل جوان ارتباط برقرار کنیم و آنها را به درک بهتر مسائل راهنمایی کنیم و اطمینان داد که جوانان به دین، کشور، آرمانها و تاریخشان پشت پا نخواهند زد، بلکه ممکن است سلیقهها و باورهای متفاوتی داشته باشند. او در این راستا پیشنهاد کرد که باید در یک فضای گفتگو و تحمل متقابل، با نسل جدید برخورد کنیم و از آنها راهنمایی و کمک بگیریم تا بتوانیم مشکلات و تردیدهایشان را بهتر درک کنیم. پورمحمدی بر اهمیت ایجاد یک فضای متوازن در روابط اجتماعی تأکید کرد و گفت که در این فضا، هم نسل جوان و هم نسلهای قبلی همدیگر را بشناسند و تحمل کنند و از نقاط قوت و ضعف یکدیگر مطلع شوند تا بتوانند به درک متقابل برسند.
او همچنین به ضرورت تغییر در شیوههای ارتباطی با نسل جوان تأکید کرد و گفت که برای دستیابی به موفقیت در این عرصه، باید به جوانان گوش دهیم، با آنها در مورد نگرانیها و دغدغههایشان صحبت کنیم و در عین حال، باورهای خود را به شکلی منطقی و مستند منتقل کنیم تا بتوانیم همافزایی لازم را در جامعه ایجاد کنیم.
نقد برجام، تعاملات داخلی و نیاز به تحمل یکدیگر
پورمحمدی در بخش پایانی سخنرانی خود به چند مسئله مهم در سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی پرداخت. او ابتدا به مسئله برجام اشاره کرد و گفت که برجام نباید به عنوان مبنای تاریخسازی در نظر گرفته شود، بلکه تنها یک نقطه از فرآیند سیاسی و دیپلماتیک ایران است. او توضیح داد که برجام از یک طرف ظرفیت و موقعیتسازی میتوانست داشته باشد، اما از طرف دیگر نمیتوانست تمامی مشکلات کشور را حل کند و بزرگنمایی دستاوردهای آن یک اشتباه استراتژیک بود. پورمحمدی بر این نکته تأکید کرد که ایران باید از برجام بهعنوان ابزاری برای رفع موانع استفاده میکرد و نباید همه امیدها به آن بسته میشد که متاسفانه چنین نشد.
او سپس به نقد خود از برخی رفتارها در عرصه داخلی اشاره کرد و گفت که یکی از مشکلات بزرگ کشور این است که بسیاری از تصمیمات و تحلیلها تنها از مراجع محدود صادر میشود و نظرات افراد و گروهها بهطور کامل شنیده نمیشود. پورمحمدی تأکید کرد که مسئولین و مردم باید حق نقد و بیان نظرات یکدیگر را داشته باشند و نباید مسائل را پنهان کنند. او گفت که به جای فرافکنی و شانه خالی کردن از مسئولیت، باید در برابر مشکلات و انتقادات با منطق و استدلال مواجه شویم.
پورمحمدی در نهایت بر لزوم تحمل یکدیگر در جامعه تأکید کرد و گفت که برای پیشرفت کشور، باید بهطور مداوم نقدها و پیشنهادات مختلف را با شجاعت پذیرفت و از فرصتهای گفتوگو استفاده کرد. او بر این باور بود که اگر مشکلات و ضعفهای کشور را به درستی شناسایی کنیم و بهطور صحیح با همدیگر همکاری کنیم، مدل «مردمسالاری دینی» میتواند کشور را به جلو هدایت کند و بهویژه در شرایط کنونی، با ارزیابی و اصلاح برخی رفتارهای نامناسب و غیر کارآمد مشکلات کشور را کاهش داد و مسیر پیشرفت را با گامهای بلند و استوار پیمود.
دیدگاه تان را بنویسید