چرا کسی نقد جلیلی به کافه ها را جدی نمیگیرد؟
مسئله کافه نیست، مسئله سیاستی است که بلد نیست انسانِ معاصر را بفهمد.
اطلاعات نوشت:
مسئله اصلی این است که جلیلی عمدا علت و معلول را جابهجا میکند. کافهها علت فروپاشی خانواده نیستند؛ نشانهی شرایطیاند که خودِ سیاستهای کلان این کشور ساخته است. وقتی خانهها کوچکتر شدهاند، فضاهای عمومی امن و رایگان از بین رفتهاند، پارکها بیکیفیتاند، کتابخانهها تعطیل یا بیرمقاند، و جوانان جایی برای گفتوگو، کار فکری یا حتی نفس کشیدن ندارند، طبیعی است که کافه به یک پناهگاه تبدیل شود. کافه محصول بحران است، نه طراح بحران.
نقد واقعی کافهنشینی باید از دل جامعه بیاید، نه از زبان کسی که سالها در قدرت بوده و مسئول وضع موجود است. وگرنه این حرفها بیشتر شبیه فرافکنی است: انداختن تقصیر بحرانهای عمیق اجتماعی گردن چند صندلی چوبی و دستگاه اسپرسوساز.
مسئله کافه نیست، مسئله سیاستی است که بلد نیست انسانِ معاصر را بفهمد. جامعه تغییر کرده، حتی اگر برخی هنوز دوست دارند آن را به زور به دهههای قبل برگردانند.
دیدگاه تان را بنویسید