کد خبر: 702775
تاریخ انتشار :

پایان خوش فوتبال ایران، ماهی بزرگ می‌خواست

وقتی سردار با آن ضربه پای چپ استثنایی دروازه قطر را بازی کرد، بچه‌ها داخل استودیو روی سر و کول هم سریع فاز پیش‌بینی برداشتند: ۳-۰ می‌بریم.

پایان خوش فوتبال ایران، ماهی بزرگ می‌خواست
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش "ورزش سه"، دقایقی پس از آن بود که دو تیم پشت به ماکت بزرگ جام نقره‌ای ملت‌های آسیا سرود ملی خوانده بودند. زمانی که در یک نمای بسته از بازیکنان تیم ملی که پشت به این ماکت غول آسا داشتند، پیش خودمان فکر می‌کردیم این‌بار نوبت ماست که جام را مال خود کنیم، حتی اگر نگرانی و تردید لحظه‌ای رهایمان نمی‌کرد، باز هم این احسان حاج‌صفی بود که قرار بود فردا کمر خم کند، دو طرف جام را با دست بگیرد و همراه با میلیون‌ها هوادار منتظر فوتبال جام را روی دست بالا ببرد.

در طول مسابقات البته همه چیز بر وفق مراد نبود. نگرانی‌ها و نکاتی از بازی‌های تیم ملی به چشم می‌خورد که در پیش‌بینی نهایی کمی مرددمان می‌کرد. ما بعد از بازی سوریه و پیش از بازی ژاپن تقریبا به ناامیدی رسیده بودیم اما بین دو نیمه مسابقه بزرگ با مدعی اول جام ملت‌های آسیا، اتفاقی در رختکن ایران افتاده بود که همه پیش‌بینی‌ها را تغییر داد. بنابراین ما از یک تیم نه چندان امیدوارکننده بدل به مدعی اصلی فتح جام شدیم، حتی بالاتر از کره که عربستان و استرالیا را در بازی‌هایی سنگین حذف کرده بود.

بولت استقلالبا این حال در اولین بازی نیمه نهایی وقتی موسی التعمری از چنگ مدافعان کره می‌گذشت تا دومین گل را وارد دروازه چو هیون وو کند، انگار قرار بود سرنوشت جام ناگهان تغییر کند و به سمت یک‌ فینال تمام عربی برود؛ چیزی که مدنظر میزبان و هزاران هوادار فوتبالی بود که از کشورهای نزدیک به دوحه سفر کرده بودند.

پس از ناکامی در جام جهانی، دیدار مقابل ایران فرصتی برای قطر بود تا آن شکست‌های تلخ را از ذهن هوادارانش پاک کند و دوباره جامه قهرمانی آسیا بپوشد؛ یک شگفتی جدید پس از قهرمانی ناباورانه آنها در جام ملت‌های پیشین که با قلع و قمع کردن همه مدعیان حاصل شد. اگرچه در آن دوره هم فکر می‌کردیم اگر ما حریف قطر در فینال بودیم، بازی را به سود خود به پایان می‌بردیم.

بولت فولاددر طول تورنمنت البته چیزهایی توجه ما را به خود جلب کرده بود. از مصاحبه‌های مطبوعاتی عجیب سرمربی تیم ملی تا فرم ضعیف بعضی از بازیکنانی که قرار بود کار را برای تیم ملی دربیاورند؛ یکی‌اش مهدی طارمی، ستاره فوتبال ایران که بعد از یک نیم فصل ضعیف با پورتو، در این جام آن مهدی‌ای نبود که انتظارش را داشتیم‌. همینطور علیرضا بیرانوند که بیش از اینها انتظار داشتیم در این جام سرپنجه و غیرقابل رسوخ باشد اما او فقط سرنوشت یک بازی بزرگ را برای ما عوض کرد؛ جایی که در دیدار مقابل سوریه با شیرجه‌ای به سمت راست، پنالتی بازیکنان حریف را گرفت و عامل صعود تیم ده نفره ما به دور بعدی رقابت‌ها شد.

همچنین تردیدها در خط دفاعی و خط هافبک به چشم می‌خورد؛ آنجا که به نظر غیبت احمد نوراللهی، مهره ثابت تیم ملی از جام ملت‌های قبلی تا پیش از آخرین فیفادی تیم ملی، به سختی پر شد و خط هافبک تیم ملی با وجود جنگندگی و استفاده از بازیکنان فیزیکی و پرنفس فاقد مهارت لازم برای ریتم دادن، تند کردن تا کند کردن بازی به نظر می‌آمد و البته قلب دفاع که یکی از اصلی‌ترین مهره‌های این چند سال اخیر با فرمی بسیار متفاوت با گذشته و پس از نیمکت‌نشینی در باشگاهش به تیم ملی می‌آمد. به اینها مصدومیت صادق محرمی، مهره ثابت دفاع راست و البته مرتضی پورعلی‌گنجی را نیز اضافه کنید که تاثیرش را در پرسپولیس نیز نشان داده بود. ما آنجا مجید حسینی را هم از دست دادیم تا کمی بیشتر دست‌مان در دفاع خالی باشد که البته این مسئله می‌توانست در روزهای انتخاب نفرات نهایی تیم ملی مورد مداقه بیشتری قرار بگیرد.

خط جلو هم با وجود تعدد بازیکنانی با سبک‌های مختلف و استفاده از زوج طارمی- آزمون به عنوان دو شماره ۹ در نهایت هرگز تبدیل به راه‌حل اصلی تیم ملی نشد و حتی مهدی قایدی هم که تا بازی سوریه مهره فیکس تیم ملی بود، برای دوره‌های بعد و بازی‌های سخت‌تر از جمع ملی‌پوشان کنار می‌رفت.

همه اینها نکاتی بود که از ذهن‌ها می‌گذشت و فکر می‌کردیم در جایی گریبان تیم ملی را خواهد گرفت اما خب نه در بازی قطر که در همان دقایق اول دروازه‌شان را باز کردیم و دو بار دیگر می‌توانستیم در ۲۰ دقیقه توپ را به تورشان بچسبانیم. اما وقتی که طارمی پشت محوطه جریمه قطر سرنگون شد و تمرکز کادرفنی بی جهت روی اعتراض به داوری رفت و بازیکنان ناخودآگاه تمرکزشان متوجه وقفه احتمالی داوری و اخراج دفاع وسط قطر برگشت، گل اول را خوردیم. لحظه‌ای که به قطر از دست رفته، روحیه مبارزه و جنگ بخشیدیم تا میزبان با حمایت هواداران با استفاده از اشتباهات عجیب و غریب دفاعی از ایران پیش بیفتد و در نهایت هم بازی را به سود خود تمام کند. در واقع با آن ۱۰-۱۵ دقیقه بد و بی نظم نیمه اول، نسخه خودمان را پیچیدیم.

همه اینها یک طرف و آن لحظات پایانی بازی یک طرف؛ جایی که ما دو بار تا آستانه فروریختن دروازه قطر پیش رفتیم. جایی که اگر تقدیر با ما کمی مهربان‌تر بود و عدد سه روی اسکوربورد مقابل اسم ایران نقش می‌بست، چه بسا امروز همه در تدارک یک تیم میهمانی بیگ فیشی بودند.

پایان بیگ فیشی چیزی بود که برایمان اتفاق میفتاد اگر رضا اسدی با اطمینان بیشتری یکی از همان شوت‌های معروفش را راهی دروازه قطر کرده بود. آنجا بود که می‌دیدیم با وجود همه مشکلات، طلسم نیم قرنی فوتبال ایران شکسته و ما به فینال رسیده‌ایم؛ چیزی که می‌توانست متقاعدمان کند همه نشانه‌های بد داخل تورنمنت بخشی از یک نقشه بزرگتر بوده که ما را به شادی و خرسندی بزرگ نهایی رهنمون می‌کند. درست مثل میهمانی پایانی فیلم بیگ فیش، جایی که همه دروغ‌های قهرمان داستان راست از آب درمی‌آید.

شاید تا مدت‌ها زخم این شکست روح و روان‌مان را بیازارد. شاید هم آن خوشبینی بی دلیل بود و از همان ابتدا هم قرار بود یکی از همان کلیشه‌های همیشگی رقم بخورد؛ وقتی که در بهترین لحظه، رویا مثل یک ماهی لیز از دست‌مان سر می‌خورد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها