کد خبر: 212648
تاریخ انتشار :

حامد كرزي: ايران ترجيح داد «پيمان امنيتي» را با من امضا نكند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز به نقل از روزنامه اعتماد: بيش از يك دهه حضور كرزي در قدرت در افغانستان همزمان بود با پرچالش ترين روزها براي دموكراسي و امنيت در كشوري كه بيش از چندين دهه جا پاي استعمار و دخالت بيگانگان را بر پيشاني دارد: كشوري كه روزي غرب براي مهار نفوذ اتحاد جماهير شوروي سابق آن را به پايگاهي براي خود تبديل و پس از آن هم سال ها با جنگ داخلي و برادركشي دست و پنجه نرم كرد.
كشوري كه امريكا و متحدانش در سال ٢٠٠١ و پس از حمله تروريستي القاعده به نيويورك با شعار مبارزه با تروريسم و با مجوز شوراي امنيت به آن لشكركشي كردند اما هنوز هم نتوانسته اند ريشه هاي افراط در اين كشور را بخشكانند. عملكرد ١٣ ساله حامد كرزي در داخل افغانستان از سوي عده اي تاييد و از سوي برخي نااميد كننده خوانده مي شود. كرزي براي عده اي از هموطنانش قهرمان و براي جمعي رهبري است كه تمام انتظارات مردمانش را برآورده نكرد. مصاحبه با وي در كابل و در مجموعه اي كه دولت وحدت ملي به پاس زحمات وي در اختيارش قرار داده و فاصله اندكي با ارگ رياست جمهوري دارد، برگزار شد. كرزي در اين مصاحبه از عملكرد دولت خود در انتخابات هاي برگزار شده در ١٣ سال گذشته دفاع مي كند و آزادي بيان، مطبوعات و رسانه ها را بخشي از مهم ترين دستاوردهاي خود در سال هاي حضور در ارگ مي داند. رييس جمهور پيشين افغانستان به دولت وحدت ملي اميدوار است و تاكيد مي كند كه با وجود مخالفت با امضاي توافقنامه همكاري با امريكا، در برابر امضاي آن توسط دولت جديد به دليل مصالح ملي سكوت كرده است. وي اطمينان مي دهد كه دولت وحدت ملي هم رويه افزايش مناسبات با ايران را دنبال خواهد كرد و بر نقش ايران در پروسه صلح افغانستان هم تاكيد مي كند. مشروح اين گفت وگو به شرح زير است، شما در ١٣ سالي كه سكاندار ارگ رياست جمهوري در افغانستان بوديد، متولي برگزاري دو انتخابات رياست جمهوري در سال هاي ٢٠٠٩ و ٢٠١٤ بوديد. در هر دوي اين انتخابات ها شايبه تقلب از سوي يكي از كانديداها مطرح شد. به نظر شما ايراد سيستم انتخاباتي و حقوقي در افغانستان در چه مسائلي ريشه دارد؟ در نخستين مصاحبه اي كه با شما پيش از برگزاري اين انتخابات اخير داشتم شما دخالت هاي خارجي در انتخابات سال ٢٠٠٩ را بسيار پررنگ دانستيد. شكي نيست كه دموكراسي نوپاي افغانستان بايد از تجربياتي عبور كند تا به سمت بهبود اوضاع حركت كنيم. بخش اعظمي از مشكلات انتخاباتي افغانستان ناشي از نارسايي سيستم انتخاباتي ما يا نظام ما در افغانستان نيست بلكه در دو مورد انتخاباتي كه من در آن حضور داشتم و شاهد آن بودم اتهام هايي كه به ما در خصوص تقلب در انتخابات نسبت داده شد كاملابه دست عوامل بيروني صورت گرفت. در صورتي كه كتاب رابرت گيتس را بخوانيد يا نوشته هاي مشابه را به اين سخنان من در خصوص دخالت عوامل بيروني واقف خواهيد شد. اميدوار هستم كه آينده انتخاباتي افغانستان بهتر از اتفاق هايي باشد كه تاكنون شاهد آن بوده ايم. ما اعتقاد داريم كه افغانستان بايد با اتكاي به خود دموكراسي را پيش ببرد و در اين شرايط است كه وضعيت ما در بهبود انتخابات بهتر خواهد شد و به همان ميزان كه صلاحيت افغان ها ارتقا پيدا كند، وضعيت ما هم بهبود پيدا خواهد كرد. بنابراين شما تمام تقصير در خصوص تقلب در انتخابات را بر گردن عوامل خارجي مي اندازيد و اعتقاد داريد كه ايرادي از داخل سيستم افغانستان وجود نداشت ؟ من در خصوص دو دوره انتخاباتي صحبت مي كنم كه شخصا در آن حضور داشتم و در خصوص انتخابات اخير رياست جمهوري صحبت نمي كنم چرا كه آن انتخابات ابعاد ديگري پيدا خواهد كرد. اما در خصوص انتخاباتي كه من در آن كانديدا بودم به صراحت شاهد مداخلات خارجي بودم و مداخله هاي خارجي خصوصا در سال ٢٠٠٩ كاملامشخص بود و به دنبال نتيجه گيري ديگري از انتخابات بودند كه موفق نشدند. نگاه شما به دولت وحدت ملي و چالش هاي پيش روي آن چيست؟ بيش از ١٠٠ روز از عمر اين دولت مي گذرد اما هنوز كابينه به شكل كامل راي اعتماد نگرفته است. هر دو برادر ما رييس جمهور و رييس اجرايي كشور با هم همكار هستند و در احترام كامل به همكاري ادامه داده و امور كشور را پيش مي برند. افغانستان روزهاي سختي را گذراند و يك سال و نيم انتخابات در اين كشور طول كشيد و اين مساله امر بي سابقه اي در سطح بين المللي است. تطويل اين روند مشكلاتي را بر جاي گذاشت و در حال حاضر هر دو مقام تلاش دارند كه كشور را از اين مشكلات عبور دهند. همه بايد دست در دست هم دهيم و در اين حكومت با هم همكار شويم تا افغانستان را به نقطه بهتري برسانيم. در حال حاضر به دولت وحدت ملي كمكي هم در قالب مشاوره مي دهيد؟ اگر بزرگان حكومت افغانستان درخواست كمكي داشته باشند و من هم بتوانم براي آنها منبع مشورت يا خدمتي باشم به آنها كمك خواهم كرد. به خصوص در مسائل بزرگ كشوري و ملي زماني كه دوستان ما در حكومت مشورتي نياز داشته باشند به عنوان يك شهروند افغان به آنها كمك خواهم كرد. دستاورهاي ١٣ سال حكومت خود در افغانستان را به چه مسائلي خلاصه مي كنيد؟ بزرگ ترين دستاورد من در اين ١٣ سال يا شايد بهتر باشد بگويم كه بزرگ ترين دستاورد مردم افغانستان در اين ١٣ سال اين بوده است كه افغانستان دوباره خانه تمام مردم اين كشور شده است. تمام مردم افغانستان از هر گوشه و هر تفكري دوباره اين افغانستان را به عنوان خانه مشترك خود پيدا كرده اند و در اين خانه مشترك خود با هم جمع شده اند. دومين دستاورد اين است كه افغانستان دوباره به عنوان يك كشور مستقل و صاحب بيرق و عزت در جهان شناخته شده است. پرچم ما دوباره در سرتاسر افغانستان برافراشته شده است و روابط بسيار وسيعي با جهان داشته و استقلال خود را هم حفظ كرده ايم. سومين مساله اين است كه افغانستان حاكميت ملي و روابط خود را با جهان به گونه اي بنا كرده است كه منفعت ملي، منطقه اي و بين المللي را تامين كند. ما با كشورهاي همسايه خود مانند جمهوري اسلامي ايران رابطه بسيار عالي را بنا كرده و موفق عمل كرديم. افغانستان در سايه آموزش و پرورش پيشرفت هاي بسياري داشته است. ميليون ها دانش آموز دختر و پسر به مكتب رفته اند. به خصوص پس از آنكه از امورات رياست جمهوري فارغ شدم در چهار ماه گذشته در جلساتي كه داشته و شركت كرده ام اكثرا با جوان ها بوده است. جوان هايي كه در اين ١٣ سال تعليم ديده اند و سرمايه بسيار بزرگي براي دولت افغانستان به حساب مي آيند. اوضاع اقتصادي در افغانستان بهبود يافته و استانداردهاي مردم هم بالاتر رفته است. آزادي بيان، آزادي مطبوعات و آزادي رسانه ها نيز از دستاوردهاي بزرگ دولت ما در اين ١٣ سال بوده است. در نخستين مصاحبه اي كه با شما داشتم از منتقدان اصلي سياست هاي پاكستان بوديد. در ١٣ سالي كه در قدرت بوديد چه كارهايي براي نزديك كردن دو همسايه به هم انجام داديد؟ هيچ حكومتي در افغانستان مانند حكومت ١٣ ساله من براي نزديك شدن به پاكستان تلاش نكرده بود. من در اين سال ها ٢١ بار به پاكستان سفر كردم تا شايد پاكستان با افغانستان رابطه جديدي را آغاز كند و اسلام آباد هم به اين درك برسد كه افغانستان مستقل و صاحب حكومت و صاحب ترقي به نفع پاكستان هم است كه متاسفانه چنين دركي در آنها به وجود نيامد. ما اميدوار بوديم كه پاكستان در راستاي كمك به افغانستان آزاد و مستقل و مرفه دست از تربيت و تقويت افراطيون بردارد كه متاسفانه اين مساله محقق نشد. من براي برآورده كردن اين امر چندين بار به پاكستان سفر كردم اما پاكستاني ها هم به اين دليل كه آينده را به گونه اي كه ما پيش بيني مي كرديم، نمي ديدند و هم به دليل رابطه اي كه با برخي كشورهاي غربي داشته و دارند و سياست هاي مشتركي با آنها دارند با ما همراهي نكردند. پاكستان، افراط گرايي را به عنوان ابزاري در خدمت خود مي داند و از افراطيت به عنوان وسيله اي براي پيشبرد اهداف خود استفاده مي كند. فايده تغيير سياست پاكستان نه تنها به بهبود رابطه با افغانستان، هند و ايران منتهي خواهد شد بلكه به نفع مردم پاكستان هم خواهد بود. مردم پاكستان بيش از هر ملتي در منطقه از مساله افراط گرايي رنج مي برند و در اين آتش مي سوزند. اميدواريم كه با توجه به كشته شدن ده ها دانش آموز در مدرسه اي در پيشاور پاكستان، به تغيير روش پاكستان منتهي شود و پس از اين از افراط گرايي به عنوان ابزار سياست خارجي استفاده نكند. به نظر مي رسد كه جامعه بين المللي در قبال افغانستان از ٢٠٠١ تا به امروز بسيار سختگيرتر عمل كرده است تا پاكستان. به شكل نسبي هم اگر مقايسه كنيم كابل از بسياري از شهرهاي پاكستان امن تر است با اين همه سختگيري هايي كه براي مبارزه با افراط در افغانستان از سوي غربي ها انجام مي گيرد در خصوص پاكستان اعمال نمي شود. به نظر شما ريشه اين استاندارد دوگانه در چيست؟ غربي ها به خصوص امريكا اهدافي دارند و طبيعي است كه عملكرد آنها هم در راستاي محقق كردن اين اهداف است. زماني كه امريكايي ها و غرب تصميم گرفتند كه براي مهار شوروي سابق از ابزار مذهب استفاده كرده و دايره اي از بي ثباتي را در اطراف شوروي درست كنند، غرب و امريكا هر دو از افراط گرايي ديني به عنوان يك مساله استفاده كردند. اين وسيله نه تنها باعث بدبختي افغانستان شد بلكه امروز مي بينيم كه همين مساله دردسر پاكستان و كشورهاي غربي هم شده است. ما تا به امروز نديده ايم كه غرب يا پاكستان دست از تقويت افراط گرايي ديني برداشته باشند. در حال حاضر هم غرب و هم پاكستان در بزنگاه هاي مورد نياز چه براي تامين اهداف مشترك و چه اهداف جداگانه از اين جريان حمايت مي كنند. امروز كه از روزهاي حضور در راس قدرت اجرايي در افغانستان فاصله گرفته ايد، مي توانيد راحت تر پاسخ اين پرسش را بدهيد كه چرا توافقنامه امنيتي با امريكا را امضا نكرديد در حالي كه كشور شما هنوز براي تامين امنيت خود به نيروهاي خارجي وابسته است. من در سال هاي پاياني حكومت خود كاملابه اين نتيجه رسيده بودم كه امريكا براي مبارزه با افراط گرايي به افغانستان نيامده است بلكه افراط گرايي را ابزاري براي رسيدن به اهداف خود مي دانند. جنگي كه به نام مبارزه با تروريسم در افغانستان آغاز شد در حقيقت جنگ مردم افغانستان نبود بلكه مردم افغانستان قرباني جنگي به نام تروريسم شدند. بر همين اساس من در صحبت هاي بسيار صريح و شفافي كه با امريكايي ها داشتم اين مساله را به شكل عيان براي آنها بيان كردم. در همين راستا به امريكايي ها گفتم كه اگر به دنبال پايگاه نظامي در افغانستان هستند بايد هدف آنها تامين صلح و امنيت باشد. من حاضر نبودم به امريكايي ها در حالي پايگاه نظامي بدهم كه برقراري صلح در افغانستان در برنامه ريزي هاي آنها در قالب توافقنامه امنيتي جايي نداشت و ما تضميني براي تحقق اين مساله نمي ديديم. اگر امريكا برنامه برقراري صلح را مشخص عنوان مي كرد يا حداقل دشمن را مشخص مي كرد كه ما در حال جنگ با چه كساني در افغانستان هستيم من آن توافقنامه را امضا مي كردم. من امروز هم اعتقاد دارم كه عدم امضاي آن توافقنامه كار درستي بوده است. فكر مي كنيد كه امضاي اين توافقنامه در دولت وحدت ملي اقدام درستي و به نفع افغانستان بود؟ رهبران دولت جديد تصميم به امضاي اين پيمان امنيتي گرفتند. من با وجود اينكه مخالفت شديدي با امضاي اين پيمان بدون مشخص بودن مسير رسيدن به صلح داشتم اما باز هم سكوت كردم چرا كه ما افغان ها بايد از دولت خود حمايت كرده و درصدد تقويت آن هم برآييم. ما بايد از برخي اختلاف هايي كه در اجراي برخي مسائل داريم بگذريم و حامي دولت خود باشيم. در نخستين مصاحبه اي كه با شما داشتم تاكيد داشتيد كه تا پيش از ارگ رياست جمهوري پيمان جامع همكاري با ايران را امضا خواهيد كرد اما اين پيمان نامه هم امضا نشد. دليل امتناع شما چه بود؟ ما آماده امضاي اين پيمان نامه بوديم اما دولت جمهوري اسلامي ايران ترجيح داد كه اين پيمان را با دولت جديد امضا كند. من حتي به معاون رييس جمهور ايران كه به افغانستان تشريف آورده بودند هم براي امضاي اين پيمان جامع همكاري اصرار كردم كه متاسفانه امضا نشد. ما در حاشيه نشست شانگهاي در چين هم از رييس جمهور ايران براي حضور در كابل و امضاي اين پيمان جامع همكاري دعوت كرديم. ايران و افغانستان با هم در خصوص آب هيرمند اختلاف هايي دارند. چرا اين مساله در دولت شما مورد توجه قرار نگرفت و حل و فصل نشد؟ اختلاف جدي وجود ندارد. ما دو كشور هستيم كه به سمت كم آبي پيش مي رويم و تغيير اقليم جهاني بر همه ما تاثيرگذار بوده است. بر همين اساس بايد با آگاهي و تدبير حركت كنيم. آب يك منبع مورد نياز همه ما است و هيچ كشوري نمي تواند عضو جامعه خود يا همسايه خويش را از اين نعمت محروم كند و افغانستان هم به هيچ وجه به دنبال محروميت ايران از اين آب نيست. افغانستان به دنبال اين است كه آبي كه از افغانستان بايد به ايران برسد و حق اين كشور است به سمت ايران سرازير شود. حتي در شرايطي كه ايران بيشتر از حق خود هم نياز داشته باشد ما اين كار را با رضايت انجام خواهيم داد و پيش از اين هم اين كار را انجام داده ايم. افغانستان آرزو دارد كه صاحب منابع آبي باشد و ذخيره آبي هم داشته باشد تا اگر در آينده با كم آبي مواجه شديم با قحطي روبه رو نشويم. با اين همه ما به دنبال شراكت آبي با ايران به عنوان همسايه خود هستيم. اميدوار هستيم كه دولت ايران اين مساله را درك كند كه افغانستان بايد سد آبي و نهر داشته باشد. طالبان مهم ترين مخالف مسلح دولت افغانستان است و گفته مي شود كه در چند سال پاياني حضور شما در ارگ رياست جمهوري تلاش هايي هم براي مذاكره با اين گروه صورت گرفت كه ره به جايي نبرد. فكر مي كنيد دولت وحدت ملي براي به نتيجه رساندن مذاكراتي كه در ١٣ سال گذشته به نتيجه نرسيد چه روش جديدي را بايد به كار بگيرد؟ دولت بايد هر سياستي كه به صلح در افغانستان منتهي شود را پيگيري كند. صلح براي يك افغانستان مستقل و صاحب حاكميت ملي يك ضرورت است. اين بدان معناست كه ما بايد براي برقراري صلح هر قيمتي را بپردازيم جز قيمت استقلال و حاكميت ملي. طالبان را گروهي قابل مذاكره مي دانيد؟ اگر بله پس چرا در دولت شما اين امر محقق نشد؟ طالبان من حيث افراد كاملاقابل مذاكره هستند و حتي به دنبال مذاكره هم هستند اما طالبان به عنوان يك تحريك باز استقلال در مذاكرات را از دست مي دهند. دليل اين مساله هم اين است كه پاكستان كاملادر آنجا حاكم است و دستگاه هاي اطلاعاتي آن بر اوضاع مسلط است. ما هميشه از مذاكره با طالبان هموطن خود استقبال مي كنيم اما از طرف ديگر اين حقيقت را هم مي دانيم كه صلح بدون كمك پاكستان ممكن نيست. بنابراين اگر پاكستان و امريكا هر دو به دنبال برقراري صلح در افغانستان باشند صلح برقرار خواهد شد اما اگر اين مساله را نخواهند از صلح هم خبري نخواهد بود. آيا اعتقاد داريد كه امريكا مي تواند طالبان را به پروسه صلح وارد كند؟ ما اعتقاد داريم كه امريكا و پاكستان با هم مي توانند اين امر را محقق كنند. در اين ميان براي عربستان سعودي چه نقشي قايل هستيد؟ براي عربستان نقش بسيار مهم و اساسي قايل هستيم. اگر عربستان در پروسه صلح افغانستان پادرمياني كند بسيار به نفع افغانستان خواهد بود. اگر به ياد داشته باشيد ما در اين سال هاي اخير همواره بر اهميت نقش سعودي و بر نقش خادم الحرمين پادشاه عربستان سعودي توامان تاكيد داشته ايم. هنوز هم اميدوار هستيم كه خادم الحرمين و عربستان سعودي در برقراري صلح در افغانستان ايفاي نقش كنند. در حكومت شما رسما از رياض براي پادرمياني در پروسه صلح درخواستي شد يا خير؟ در دوران حكومت ١٣ساله من بارها اين درخواست انجام گرفت. چرا اين ميانجي گري ها ره به جايي نبرد؟ آل سعود بسيار در اين مسير تلاش كرد و آرزو هم داشتند كه اين مساله محقق شود اما همان گونه كه قبلاهم گفتم حل اين مشكل در افغانستان بدون همكاري پاكستان و امريكا ممكن نيست. گفته مي شود كه دولت وحدت ملي به دنبال ارايه تعريف جديدي از رابطه ميان افغانستان و عربستان است و نخستين مصداق بر اين ادعا هم سفر رييس جمهور افغانستان به اين كشور در نخستين هفته هاي انتقال قدرت بود. فكر مي كنيد كه مثلث رياض، كابل و اسلام آباد مي تواند به برقراري امنيت بيشتر در منطقه كمك كند؟ قطعا. البته نقش چين هم بسيار مهم است. چين و پاكستان و عربستان سعودي با هم مي توانند همكاري داشته و به برقراري امنيت كمك كنند. البته بايد باز هم تكرار كنم كه تا زماني كه دو عنصر مهم مولد جنگ در افغانستان يعني پاكستان و امريكا با هم به توافق نرسند، امنيت هم برقرار نخواهد شد. اخيرا وزير امور خارجه ايران، محمد جواد ظريف سفري به كابل داشتند. شما در ١٣ سال دوره حكومت خود رابطه بسيار حسنه اي ميان ايران و افغانستان برقرار كرديد. فكر مي كنيد كه دولت وحدت ملي هم رويه شما را ادامه خواهد داد؟ بله قطعا اين رويه ادامه پيدا خواهد كرد. رييس جمهور افغانستان ارزش بسياري براي ايران و همكاري با اين كشور قايل است. ايران كشور همسايه، هم دين و هم زبان با ما است و سابقه تاريخي رابطه ميان دو كشور به صدها سال بازمي گردد. ايران نقش حياتي و بسيار مهمي در افغانستان دارد و اين مساله اي است كه به تاييد رييس جمهور و رييس اجرايي هم رسيده است. اميدوار هستيم كه رييس جمهور و رييس اجرايي افغانستان به زودي به ايران سفر كنند و توافقنامه اي كه قرار بود ما با ايران امضا كنيم زودتر در دولت وحدت ملي امضا شود. ايران همچنين در پروسه صلح افغانستان مي تواند نقش مهمي ايفا كند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها