چند نکته درباره توقف 3ماهه در ایستگاه هستهای لوزان
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
سید نعمتالله عبدالرحیمزاده - سه ماه قبل قرار شد تا پایان ماه مارس توافق سیاسی صورت گیرد و سه ماه بعد هم بحث بر سر جزئیات باشد اما سکوت خبری نسبت به دیدارها و مذاکرات از یک طرف و وجود اختلافات بسیار و عمیق از طرف دیگر، باعث شده بود تا اطمینانی به نتیجهبخش بودن این ایستگاه نباشد و همه با تردید و دودلی درباره نتیجه مذاکرات حرف بزنند. این تردید وقتی بیشتر شد که ماه مارس تمام شد و هنوز از وجود اختلافات عمیق گفته میشد اما خود هیئتهای دخیل در مذاکرات این دفعه قصد رسیدن به نتیجهای را داشتند.
به دلیل همین قصد بود که هیئتهای مذاکره کننده دو روز بعد از ماه مارس هم به مذاکرات ادامه دادند تا آن که در نهایت دکتر محمد جواد ظریف به همراه فدریکا موگیرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بیانیهای مشترک را به دو زبان انگلیسی و فارسی قرائت کردند. بیانیه دلالت بر توافق ایران و گروه 1+5 بر سرفصلهای کلی دارد که نحوه فعالیت هستهای ایران و هم موضوع تحریمهای سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا علیه فعالیت هستهای ایران و البته چشمانداز بسیار کلی و مبهم از همکاریهای بینالمللی هستهای با ایران را در بر میگیرد.
اهمیت اولیه و اصلی این بیانیه در آن است که میتوان تصوری هر چند کلی از توافق جامع نهایی داشت و به عبارتی دیگر، چارچوب توافق جامع با این بیانیه مشخص شده و به این دلیل، میتوان گفت که قطار هستهای بعد این ایستگاه به سوی هدف مشخصی حرکت میکند. چیزی که باقی مانده در تعیین جزییات خواهد بود که قرار است در سطوح مختلف کارشناسی در مورد آنها مذاکره بشود تا آن که متن توافق نهایی با توافق بر سر تمام جزییات نوشته شده و تا پایان ماه ژوئن تکلیف پرونده هستهای معلوم بشود.
بنابر این، آنچه تا کنون و حتی در همین ایستگاه لوزان به دست آمده دلالت بر توافق هستهای ندارد بلکه موضوع توافق هستهای در پایان این فرایند و آخر ماه ژوئن معلوم میشود. به همین جهت است که بیانیه مشترک ظریف و موگرینی بر خلاف توافق ژنو وجه اجرایی ندارد و هیچ تکلیفی بر عهده ایران یا طرفهای دیگر تعیین نکرده است. شاید عدهای این توافق را یک پیروزی بنامند و برخی هم به این دلیل شادی بکنند اما باید گفت که هنوز سه ماه دیگر تا معلوم شدن نتیجه کار وقت باقی مانده و نمیتوان از حالا برای پیروزی هستهای جشنی گرفت.
البته این که نمیتوان حالا جشن پیروزی هستهای گرفت به این معنا نیست که توافق لوزان اتفاق مهمی نیست. گذشته از تعیین چارچوب کلی توافق جامع، چند تصمیم مهم در لوزان گرفته شده که میتوان گفت در بیش از یک دهه اخیر از ادوار متوالی مذاکرات سابقه نداشته است. اولین تصمیم در ارجاع توافق جامع به شورای امنیت سازمان ملل است تا شورا با صدور قطعنامهای، 6 قطعنامه قبلی خود علیه فعالیت هستهای ایران را ابطال کند و به توافق جامع صورت رسمی بدهد. ابطال 6 قطعنامه قبلی هم تحریمهای سازمان ملل و هم مبنای اساسی تحریمهای یکجانبه اتحادیه اروپا و آمریکا علیه فعالیت هستهای ایران را لغو میکند.
باید توجه داشت که تحریمهای یکجانبه اتحادیه اروپا و آمریکا بر مبنای همان 6 قطعنامه شورای امنیت وضع شدند و با ابطال آن قطعنامهها از سوی خود شورای امنیت، دیگر تحریمهای یکجانبه اروپا و آمریکا وجه اصلی حقوقی خود را از دست میدهند. علاوه بر این، توافق جامع با امضای 5 قدرت دارای حق وتو به دست میآید که به این دلیل رای مثبت این 5 قدرت در شورای امنیت برای صدور قطعنامه جدید حتمی به نظر میرسد. رای مثبت آمریکا در شورای امنیت به قطعنامه جدید تضمینی خواهد بود تا آن که دو سال بعد و با روی کار آمدن رییس جمهور جدید، تغییری در سیاست کاخ سفید ایجاد نشود و رییس جمهور بعدی آمریکا هم حداقل برای حفظ وجه خود و کشورش پایبند به قطعنامه شورای امنیت باشد.
تصمیم دیگر در همکاریهای بینالمللی هستهای با ایران، تمهیداتی در زمینه ایمنی هستهای است که پیش از این یا مطرح نبود یا این که به صورت جدی مطرح نشده بود تا تصمیم مشخصی در مورد آن گرفته شود. میتوان این تصمیم را محصول چندین دور مذاکرات علی اکبر صالحی با ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا، دانست چرا که مدیریت هستهای مونیز بر مدار توسعه هستهای و همکاریهای بینالمللی است. از این رو یک وجه مهم در مذاکره او با طرف ایرانی بر یافتن راهی برای چنین همکاری متمرکز شده بود که نتیجهاش این تصمیم شد.
حالا قرار است تا سایت فردو از یک مرکز غنیسازی اورانیوم مبدل به مرکز تحقیق و توسعه هستهای بشود و یک همکاری بینالمللی هم در کار باشد. با توجه به مدیریت هستهای مونیز بر همکاری هستهای آمریکا با کشورهای دیگر میتوان انتظار این همکاری را در فردو داشت که در این صورت، ورود توان و فنآوری هستهای آمریکا به فعالیت هستهای ایران بعید نخواهد بود. به عبارت دیگر، بیانیه لوزان نمیتواند به صورت مشخص مقدمهای برای رابطه ایران و آمریکا باشد اما مقدمهای برای همکاری هستهای است که این همکاری نقطه تعیین کنندهای در حرکت به سوی آن رابطه است.
در مقابل نکاتی از این دست باید به نکات قابل بحث و حتی قابل نقد در دستآوردهای لوزان توجه کرد. یک نکته در اصل تحریمها است که نحوه لغو آنها به هیچ صورت مشخص نیست و حتی معلوم نیست که لغوی در کار باشد چنان که لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، بعد از بیانیه مشترک لوزان بر این موضوع تاکید کرده است. نکته دیگر در فرایند زمانبر 10، 15 و 25 سالهای است که محدودیتهای قابل توجه در این سه وجه زمانی بر فعالیت هسته ای ایران ایجاد خواهد شد. گذشته از این موارد، پذیرش کد 1/3 از سوی ایران مهمترین و اصلیترین نکته قابل نقد در بیانیه لوزان است که باید به صورت جدی مورد توجه قرار بگیرد.
در هر صورت، رسیدن قطار هستهای به ایستگاه لوزان اتفاقی است که با وجود زودهنگام بودن اعلام پیروزی، آن قدر تعیین کننده است که میتوان بعد از این امید جدی به حل دیپلماتیک هستهای داشت. باید گفت که تیم هستهای ایران بعد از این راه و وظیفهای دشوار در پیش رو دارد تا در بحث بر سر جزییات، نکات قابل نقد را به کمترین حد ممکن برساند و توافق جامع نهایی بتواند منافع ملت ایران را تضمین کند.
دیدگاه تان را بنویسید