روحانی اصلاح طلب در سیاست خارجی، اصول گرا در سیاست داخلی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
روحانی از همان روزهای ابتدایی ریاست جمهوریاش تصمیم گرفته بود ابتدا به سیاست خارجی ایران سروسامان دهد و بعد به سیاست داخلی برسد. رفتار او در این دو سالی که از عمر دولت یازدهم گذشته است نیز حکایت از این معنا دارد. «شیخ دیپلمات» بهتر از هرکس دیگری میداند که برای رسیدن به هدف خود در سیاست خارجی که همان حل و فصل پرونده هستهای است احتیاج به یک وحدت کلمه داخلی دارد. هم زبانی داخلی در مورد یک مسئله بین المللی، موهبتی است که کمتر سیاستمداری با آن روبرو میشود و روحانی میخواهد به آن برسد.
روحانی در ارزیابی خود از مخالفان دولتش، به این نتیجه رسیده است که نمیتواند بی گذار به آب بزند چون آنها آمادهاند تا با هر بهانهای او را از زیر تیغ انتقادات بگذرانند. همین دلایل باعث شده است تا روحانی فعلا در سیاست داخلی در حد چند سخنرانی باقی بماند و تغییرات در این زمینه را به آیندهای که احتمالا بعد از انتخابات مجلس دهم و دور دوم انتخابات ریاستجمهوریاش موکول کند.
مسئله بعدی تفاوت دیدگاه رئیس جمهور روحانی با رئیس دولت اصلاحات است. چه بخواهیم و چه نخواهیم «دکتر حسن روحانی» سالها متعلق به جریان راست سنتی ایران بوده است. او مدتها عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران بوده و در پنج دورهای که نماینده مجلس بوده است در دسته راست گرایان پارلمان تعریف میشده و به همین دلیل نمیشود از او انتظار داشت تفکر اصلاح طلبی داشته باشد.
روحانی با این تفکر رشد کرده است و نمیشود از او انتظار داشت به گونهای رفتار کند که در سالهای پیش یک عضو مجمع روحانیون که مردم سالها او را نماد اصلاح طلبی میدانستند عمل کرده است. رفتار روحانی در سیاست داخلی را باید با دوران هاشمی رفسنجانی مقایسه کرد. به نظر میرسد اصلا از ابتدا این نوع نگاه به روحانی اشتباه بوده است. در عرصه سیاست داخلی باید از روحانی به اندازه روحانی انتظار داشت.
روحانی برای اصلاح سیاست داخلی نیامده است و ادعایی هم در این مورد ندارد و بیشتر خود را مصلح سیاست خارجی میداند. مردم ایران باید به خوبی بدانند که تغییر در سیاست داخلی به همین سادگیها اتفاق نمیافتد.
در سپهر اجتماعی ایران افرادی هستند که برای خود جایگاهی فراقانونی قائل هستند و برایشان فرق نمیکند که روحانی رئیس جمهور باشد یا احمدی نژاد، آنها هرگونه خود فکر میکنند تصمیم میگیرند. به خاطر همین تغییر در سیاست داخلی یکی از سخت ترین کارهای یک رئیس جمهور است. اگر تاریخ را مرور کنیم مشاهده میکنیم که رئیس دولت اصلاحات نیز به دنبال این تغییر بود اما نتوانست بسیاری از شعارهای خود را به دلیل همین کارشکنیها توسط همین گروه، نتوانست محقق کند. حتی کار به جایی رسید که برخی از اصلاح طلبان طرح عبور از او را به جریان انداختند.
ما باید از روحانی درک درستی داشته باشیم و سعی کنیم او را با کسی مقایسه نکنیم و از روحانی، روحانی بخواهیم و از رئیس جمهور ایران نخواهیم یک روز هاشمی باشد و دگر روز خاتمی! اگر حسن روحانی را آنگونه که هست بشناسیم میتوانیم خواستههای خود را بر اساس تواناییها و علایق او دسته بندی کنیم. شناخت درست ما از روحانی به او کمک میکند مسیر آینده دولت خود را به درستی طی کند. انتظارات خارج از محدوده ما از رئیس جمهور باعث میشود او تلاش کند حتی به صورت مصنوعی هم شده است نشان دهد که درحال محقق کردن این درخواستهاست.
درک درست از روحانی یعنی اینکه او را رئیس جمهوری بدانیم که در سیاست خارجی یک اصلاح طلب واقعی است اما در سیاست داخلی یک اصول گرای معتدل.
دیدگاه تان را بنویسید