مکالمه رمزی امام و رزمندگان، به روایت یکی از پاسداران
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پیوند عاطفی عمیقی که میان امام و پاسداران برقرار بود را می توان در خاطرات و عکس های به جا مانده از آن دوران یافت؛ امامی که خود آرزو داشت یک پاسدار بود:
«شما باید خدا را شکر کنید که این عملیات اسلامی به دست شما اجرا می شود، هر کس توفیق این عمل را ندارد. امروز صبح بعد از ملاقات با تنی چند از پاسداران به این فکر افتادم که ای کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه می کنند و من چه کار. آنها می روند با دشمن اسلام می جنگند و من در اینجا هستم و نمی توانم. شما قدر خودتان را بدانید. خداوند به شما عنایت داشته است که شما را مهیا کرده تا قرآن کریم و اسلام عزیز و میهن اسلامی را حفظ کنید. نظام الهی مقرر کرده است تا شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکةاللّه و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوی باشد. هر قدمی که برای اسلام برمی دارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است. شما روی تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمداللّه هست. روحیۀ قوی این جوانان بیست ساله از اموری است که انسان را به تعجب وامی دارد. مقصد امروز ما این است که این کشور آفت زده، غربزده و سلطنتزده را به اسلام برگردانیم و غرضی غیر از این نداریم». (صحیفه امام، جلد 15، ص 496)
به مناسبت روز پاسدار گفت و گوی کوتاهی را با حاج شعبان رفاعی از پاسداران قدیمی بیت امام در قم و تهران انجام دادیم.
او روایت می کند که «ما و عده ای از دوستان که هنگام پیروزی انقلاب سرباز فراری بودیم ، پس از انقلاب این افتخار را داشتیم که ادامه سربازی خود را در قم و محلی که به «اقامتگاه» معروف بود در کنار امام بگذرانیم. وقتی خدمت مان تمام می شد و گروه گروه خدمت امام می رفتیم و می گفتیم که خدمت مام تمام شده است، ایشان می گفتند خدمت مگر تمام شدنی است؟ خدمت تمام ناشدنی است! سپس فرمودند شما تا هستید، باید سرباز باشی»..
حاج شعبان یکی از آن کسانی بود که به این توصیه امام عمل کرد و به گفته خودش «بعد از سربازی با نذر و نیاز به عضویت سپاه درآمد؛ به گونه ای که تمام دوره آموزشی پاسداری را روزه گرفت تا به آرزوی خویش برسد.
حاج شعبان رفاعی بعدها با عزیمت امام به تهران و اقامت در جماران، در سپاه جماران به عنوان یکی از محافظان بیت امام به ادامه خدمت پرداخت.
او خاطرات فراوانی از آن روزها و سالها داردف اما به تناسب روز پاسدار، روایتی را از رابطه امام با پاسداران بیان می کند:
« جای شما خالی، در روزهایی که حضرت امام ملاقات حضور داشتند پاسدارهای بیت خدمت ایشان می رسیدند. همچنین معمولا رزمندگانی که می خواستند به جبهه اعزام شوند نیز به دستبوسی می آمدند و در فضایی خودمانی با ایشان احوالپرسی می کردند. تنها چیزی که رزمندگان در آن ملاقات ها به امام می گفتند این بود که «دعا کنید شهید شویم» و امام هم با لبخند پاسخ می دادند که «ان شاء الله پیروز شوید». این مکالمه و لبخند رزمندگان با امام انگار رمزی بین آنها بود که همیشه تکرار می شد.
جالب است که اکثر این رزمندگان شهید می شدند و یکی از آنها داماد ما بود که حدود 3،4 روز پس از خوانده شدن خطبه عقدش توسط امام در جبهه شهید شد.
امام همیشه می گفتند شما که پاسدار هستید اول از خودتان پاسداری کنید».
معنای این روایت حاج شعبان از تعریف پاسداری در اندیشه امام را می توان در این سخنان امام یافت:
دیدگاه تان را بنویسید