هرج و مرج آمریکایی علیه جاده ابریشم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، هر بار که ارتش سوریه بر تکفیریها پیروز میشود، از نو تروریستهای تازهای در گروههای هزاران نفری وارد این کشور میشوند. در این صورت نتیجه میگیریم که این جنگ از بیرون تغذیه میشود و تا وقتی که سربازانی را برای کشتن و مردن به سوریه بفرستند ادامه خواهد یافت. بر این اساس، باید به دلایل بیرونی که تداوم این جنگ را تضمین میکنند پی ببریم. فقط در چنین صورتی است که میتوانیم به طرح راهبرد خاصی بیندیشیم که از خسارات جانی جلوگیری کند. «راه ابریشم» دوران باستان، ایران را به ساحل سوریه متصل میکرد، راهی که از عراق و پالمیرا [تدمر]میگذشت. از دیدگاه جغرافیایی، راه بزرگ ارتباطی دیگری در فراسوی صحاری[عربی] وجود ندارد. در نتیجه، شهر پالمیرا به هدف مرکزی جنگ در سوریه تبدیل شد و یک سال پیش به دست داعشیها افتاد، سپس ارتش عربی سوریه شهر قدیمی را آزاد کرد و اخیراً برای آنکه اهمیت سوقالجیشی آن اثبات شود، در آنجا روی ویرانههای شهر قدیمی، به مناسبت جشن پیروزی علیه تروریستها، 2کنسرت موسیقی برای تلویزیون سوریه و روسیه اجرا کردند. بیش از 5 سال است سوریه در جنگ به سر میبرد. در آغاز، کسانی که جزو پشتیبانان
این جنگ بودند، آن را به مثابه گسترش «بهار عربی» تعریف میکردند ولی امروز هیچکس از این گفتار دفاع نمیکند. درک چنین موضوعی خیلی ساده است، زیرا دولتهایی که «فصل بهار» را دیدند، سرنگون شدند. بسیار دور از تمایلات دموکراتیک، این رویدادها چیزی نبود جز راهکاری برای تغییر رژیمها به نفع اخوانالمسلمین. از این پس بهانه میآورند که «بهار عربی» در سوریه با مداخله نیروهای دیگر ربوده شده و «انقلاب»- یعنی انقلابی که هرگز وجود خارجی نداشته- به دست تکفیریها که وجود خارجی دارند از هم دریده شده است. پیش از هر چیز همانگونه که ولادیمیر پوتین نیز تشخیص داده، رفتار غربیها و کشورهای حاشیه خلیجفارس ناموزون است. در جبهه جنگ، ناممکن است همزمان علیه تروریستها و جمهوری عربی سوریه اقدام کنند و بعد مدعی شوند در جبهه سومی موضع گرفتهاند، پس هیچکس رسماً جبههاش را انتخاب نمیکند تا جنگ همچنان ادامه یابد. حقیقت این است که این جنگ انگیزه و علت داخلی ندارد. از منطقه نیز بروز نکرده بلکه ابعاد جهانی دارد. وقتی کنگره ایالات متحده سال 2003 لایحه «اقدام برای پاسخگویی سوریه» را علیه این کشور تصویب کرد، هدف دیک چنی دست گذاشتن روی ذخایر گازی
عظیم شام بود. امروز میدانیم «اوج نفت»- پدیده افزایش بیسابقه نیاز جهانی به نفت خام- پایان نفت را رقم نمیزند و واشنگتن بزودی از ذخیره هیدروکربنی خلیج مکزیک بهرهبرداری خواهد کرد. در نتیجه، هدف راهبردی آمریکا تغییر کرده است. از این پس، محصور کردن گسترش اقتصادی و سیاسی چین و روسیه در برنامه کاخ سفید پیشبینی شده و بر آن است تا این کشورها را مجبور کند تبادلات بازرگانی خود را از راه دریایی انجام دهند، یعنی راهی که ناوگان دریایی و ناوهای هواپیمابر ایالات متحده آن را در کنترل خود دارند. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، به محض اینکه سال 2012 به قدرت دست یافت، برنامه آینده کشورش را مبنی بر ایجاد 2 راه بازرگانی قارهای به سوی اتحادیه اروپایی برای رهایی از این موانع اعلام کرد. نخستین راه، با جاده ابریشم قدیمی تطبیق میکند و دومین راه از روسیه به سوی آلمان طراحی شده است. در نتیجه، فوراً آتش به هیزم افتاد. پس هدف اولیه جنگ در سوریه تنها تغییر رژیم نیست، بلکه آمریکا صرفاً در پی ایجاد هرج و مرج است، و همین هرج و مرج بیآنکه دلیل موجهی داشته باشد در اوکراین برپا شد. سپس بلاروس به ترکیه نزدیک شد تا آمریکا، اروپا را از شمال
به 2 نیم تقسیم کرده و با 2 جنگ بیپایان موجب انسداد 2 جاده بازرگانی شود. خبر خوب این است: هیچکس نمیتواند پیروزی در اوکراین را به ازای شکست در سوریه به دست آورد، زیرا این 2 جنگ هدف یگانهای دارد. اما خبر بد این است: تا وقتی چین و روسیه محور ارتباطی تازهای را ایجاد نکنند، هرج و مرج در 2 جبهه ادامه خواهد یافت. پس هیچ امیدی به گفتوگو با کسانی نیست که- از آمریکا و همپیمانانش- مزد گرفتهاند تا هرج و مرج را تداوم بخشند. بهتر این است جانب واقعگرایی را رعایت کنیم و بپذیریم مفهوم عمیق این جنگها چیزی نیست جز راهکار واشنگتن برای قطع این 2 راه ارتباطی. فقط در این صورت تشخیص منافع متعدد ممکن خواهد شد و میتوانیم برای مناطق مسکونی ثبات ایجاد کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید