کد خبر: 354941
تاریخ انتشار :

دوره اصلاحات نقطه عطف روابط ايران با آمريكاي لاتين بود

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز، محمدجواد ظريف، شب گذشته در آخرين روز از تور هشت روزه خود به امريكاي لاتين، وارد ونزوئلا شد و با وزير امور خارجه، رييس‌جمهور و برخي ديگر مقامات اين كشور ديدار كرد. ونزوئلا كشوري است كه مناسبات ايران با او، از هر كشور ديگري در امريكاي لاتين، متمايزتر و گسترده‌تر است؛ روابط و مناسباتي كه گسترده‌تر شدنش با روي كار آمدن، هوگو چاوز، رييس‌جمهور فقيد اين كشور، همرنگ و لعاب اقتصادي گرفت و هم موجب همكاري‌هاي سياسي در مجامع بين‌المللي شد. همكاري‌ها آنقدر گسترده بود كه هوگو چاوز از زمان به قدرت رسيدن تا مرگ ١٣بار به تهران آمد و روساي جمهور دولت‌هاي هشتم تا دهم، هر كدام به مناسباتي به كاراكاس مي‌رفتند. با اين حال، روابط ايران و ونزوئلا منتقدان بسياري هم داشته است. از يك‌سو، بسياري از تحليلگران داخلي معتقد بودند كه مناسبات دو كشور در دولت‌هاي نهم و دهم از دايره منافع ملي خارج شده و بيش از هر چيز رفاقت شخصي روساي جمهور محور روابط شده است. از سويي، سرمايه‌گذاري‌ها و رفت و آمدهاي گاه و بيگاه موجب شد تا بسياري بگويند ونزوئلا و امريكاي لاتين هوش را از سر دولتمردان برده و موجب فراموشي منطقه شده است. با اين حال، به نظر مي‌رسد روي كار آمدن دولت يازدهم، موجب تعادل در روابط ايران و كشورهاي امريكاي لاتين شود؛ مساله‌اي كه البته منتقدان بسياري هم دارد و آنها مي‌گويند امريكاي لاتين در دولت يازدهم جايگاهي ندارد. احمد سبحاني را بايد معمار روابط جديد ايران و ونزوئلا دانست. او در دولت اصلاحات به عنوان سفير ايران به كاراكاس اعزام شد تا مناسبات دو كشور را شكوفا كند؛ كاري كه البته او در آن موفق بود و نخستين همكاري‌هاي اقتصادي و سياسي دو كشور در زمان سفارت او بود. علاوه بر مسووليت سفارت ايران در كاراكاس، سفير اكرديته ايران در گويان، سورينام، ‌ترينداد و توباگو، هايتي و جمهوري دومنيكن هم بوده است و سال‌ها مسووليت امريكاي لاتين را برعهده داشته است. او در اين گفت‌وگو درباره وضعيت امروز امريكاي لاتين از ديروز تا امروز و مناسبات ايران و ونزوئلا مي‌گويد. مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد. به نظر مي‌رسد مناسبات ايران با كشورهاي امريكاي لاتين در دهه‌هاي گذشته از فراز و نشيب‌هايي برخوردار بوده است. ايران و اين كشورها چه تحولاتي را در روابط دوجانبه طي دهه‌هاي اخير تجربه كرده‌اند؟ رابطه ما با كشورهاي امريكاي لاتين، در ابتداي آن يك رابطه صرف سياسي بود. بعدها بحث انرژي و همكاري‌هاي نفتي پيش آمد. ايران و ونزوئلا از كشورهاي بنيانگذار اوپك هستند. اكوادور هم عضوي از اوپك است. پيش از انقلاب هم ما واردكننده عمده محصولات كشاورزي از اين كشورها بوده‌ايم. به طور مشخص آرژانتين و برزيل تامين‌كننده غلات ايران بوده‌اند. البته با مكزيك نيز رابطه دوستانه‌اي داشتيم. پس از پيروزي انقلاب، گسترش روابط با بعضي از كشورهاي اين منطقه در دستوركار دستگاه ديپلماسي قرار گرفت و به همين خاطر مشاهده مي‌كنيم كه رابطه‌ها اندكي بيشتر شد و مبادلات تجاري افزايش يافت؛ به طور مثال، ايران يكي از بزرگ‌ترين واردكننده برنج از اروگوئه بوده و است. اين مناسبات عادي ادامه داشت تا آنكه در دوره رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، هوگو چاوز در ونزوئلا به قدرت رسيد و اين مساله به نقطه عطفي در مناسبات ايران با امريكاي لاتين تبديل شد. البته قبل‌تر از آن و همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، دولت ساندنيست‌ها در نيكاراگوا بر سركار آمده بودند و ما به همين خاطر رابطه دوجانبه برقرار كرديم و سفارتخانه‌ها افتتاح شد اما پس از چند سال ساندنيست‌ها در انتخابات شكست خوردند و كنار رفتند. با به قدرت رسيدن آقاي چاوز در ونزوئلا، رابطه ايران با كشورهاي امريكاي لاتين گرم شد و به همين دليل، شاهد بوديم آقاي خاتمي چندين بار به ونزوئلا رفت و در چندين نوبت نيز آقاي چاوز متقابلا به ايران سفر كرد. اصولا روابط جديد ما كه بعد اقتصادي هم به خود پيدا كرد، در زمان دولت هشتم بود. خوشبختانه در آن زمان هم اراده قوي براي كار با امريكاي لاتين وجود داشت و هم اينكه تيمي قوي بر مسند كار بود. در همان زمان بود كه بنيان كارخانه تراكتور و كارخانه سيمان در ونزوئلا گذاشته شد. حتي خودرو هم در همان زمان بنيان گذاشته شد. قرارداد كارخانه سيمان و خودرو را آقاي جهانگيري - كه آن هنگام مسووليت وزارت صنايع را برعهده داشتند - در ونزوئلا امضا كردند. كارخانه تراكتور همزمان به بهره‌برداري رسيد و افتتاح آن با حضور آقاي خاتمي و آقاي چاوز بود. حتي قرارداد ساخت خانه‌هاي مسكوني، دوچرخه، كارخانه آرد و... در زمان آقاي خاتمي انجام شد. با اين وجود، پس از پايان رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، آقاي احمدي‌نژاد بر سركار آمدند. در هنگام انتخابات سال ٨٤، همه تصور مي‌كردند كه آقاي هاشمي‌رفسنجاني، رييس‌جمهور خواهند شد. حتي چاوز قبل از آن به ايران آمده بود و با آقاي هاشمي ديدار كرده بود. يكي از بهترين خاطرات من اين است كه پس از مشخص شدن نتايج انتخابات، آقاي چاوز با من تماس گرفت و به دليل عدم شناخت از آقاي احمدي‌نژاد، از من پرسيد او چه كسي است و چگونه است؟ من در آن تماس به ايشان گفتم كه آقاي احمدي‌نژاد هم دوست شما است. به او يادآوري كردم وقتي كه مي‌خواستيم مجسمه سيمون بوليوار را در خيابان سيمون بوليوار با حضور شما نصب كنيم، ايشان شهردار بودند و با شما عكس گرفتند. به من گفتند كه مي‌توانم با ايشان تلفني صحبت كنم. هماهنگي‌هاي لازم انجام شد و آقاي چاوز هم با آقاي خاتمي تلفني صحبت كردند و هم با آقاي هاشمي و هم با آقاي احمدي‌نژاد. هر سه نفر به او گفتند كه رابطه با امريكاي لاتين با رفتن افراد تغيير نخواهد كرد. آقاي احمدي‌نژاد به او گفت سعي مي‌كند همان راه را با سرعت بيشتر ادامه دهند، يعني روابط را گسترش بدهد و بالا ببرد. آقاي احمدي‌نژاد اين كار را هم كرد. همزمان با آقاي احمدي‌نژاد، دولت‌هاي چپ بيشتري در امريكاي لاتين سركار آمده بودند؛ بوليوي، نيكاراگوا و اكوادور نمونه‌اي از آن دولت‌ها هستند و به طور كلي، جريان چپ غالب شد و به همين دليل، رابطه با ساير كشورها يك بعد ديگري را به خود گرفت. با اين حال، مشكل زمان آقاي احمدي‌نژاد اين بود كه با وجود اراده بسيار قوي، تيمي قوي براي بهره‌برداري وجود نداشت تا ما بتوانيم از اين فرصت اقتصادي بزرگي كه ايجاد شده بود، استفاده كنيم. با اين حال، در زمان ايشان، هر دو سري خانه‌هاي ١٠ هزار واحدي كه شركت‌هاي خصوصي ايران در ونزوئلا ساخته بودند، تكميل شد. قرارداد ساخت هفت هزار واحد نيز به امضا رسيد كه نيمي از آن تكميل شده است. كارخانه‌هاي ديگر هم گسترش پيدا كردند اما ما نتوانستيم از آن فرصت طلايي استفاده خيلي درستي داشته باشيم. همانطور كه اشاره كردم در كشورهاي ديگر هم حكومت‌هاي انقلابي سركار آمده بودند و سازمان‌هايي مانند آلبا و پتروكاراييب شكل گرفتند. با رفت و آمدهاي سياسي كه در آن زمان انجام شد، تصور بر اين بود كه در زمان آقاي احمدي‌نژاد توجه خيلي زيادي به امريكاي لاتين مي‌شود. البته در زمان آقاي خاتمي همين توجه وجود داشت ولي همان‌گونه كه اشاره كردم، زمان آقاي احمدي‌نژاد تيم قوي نداشتند و نتوانستند از مناسبات استفاده كامل را ببرند. برخي مي‌گويند در دولت‌هاي نهم و دهم، رابطه ما با امريكاي لاتين بيشتر از اينكه يك رابطه منطقي و مبتني بر همكاري‌هاي اقتصادي باشد، تحت تاثير جنجال‌ها و تبليغات قرار گرفت. آيا شما اين نقد را قبول داريد؟ همان موقع از من سوال مي‌كردند كه چرا ما بايد برويم و در امريكاي لاتين خانه‌سازي كنيم. چرا خودروهاي‌مان را به امريكاي لاتين صادر كنيم. پاسخ من آن بود كه در هر كجاي دنيا كه فرصتي باشد، ما بايد برويم. من در همان زمان سفير در ونزوئلا بودم و اين مسووليت را داشتم كه اين رابطه را شكوفا كنم. خوشبختانه رابطه من به عنوان سفير با آقاي چاوز به قدري قوي شده بود كه من ارتباط مستقيم بدون منشي با ايشان داشتم. تلفن ويژه داشتم و هر وقت كه كار داشتم به ايشان زنگ مي‌زدم. ايشان زنگ مي‌زد و مسائلش را با من مطرح مي‌كرد. البته شانس هم با من بود كه محل ماموريتم جايي بود كه زمينه لازم براي كار وجود داشت. وقتي كه به مركز و وزارت صنايع گفتم مي‌خواهم تراكتور را به ونزوئلا ببرم، به من مي‌گفتند مگر مي‌شود؟ ما نمي‌توانيم به پاكستان تراكتور صادر كنيم، چگونه شما مي‌خواهيد تراكتور را به ونزوئلا ببريد. وقتي كه مي‌گفتم مي‌خواهم خط مستقيم پرواز تهران - كاراكاس راه بيندازم، مي‌گفتند اين خط پرواز ميان تهران - اسلام‌آباد نيست، چطور مي‌خواهيد تهران - كاراكاس بگذاريد. گفتم كه آن ايراد من نيست كه اين امكانات در آنجا نيست. برويد و آنها را درست كنيد. ما سعي كرديم كه اين رابطه را اقتصادي، منطقي و به صورت برد - برد داشته باشيم. البته بايد اشاره كنم به اينكه رابطه ما در دست‌اندازهاي سياسي داخلي هم مي‌افتاد. آن موقع يا همين الان، برخي منتقدان بي‌انصاف براي آنكه دولت را بكوبند، رابطه را مي‌كوبيدند. در حالي كه اين رابطه در زمان آقاي خاتمي شروع شد. بسيار هم خوب بود. افتخار آن هم براي همه است. ما در تاريخ كشورمان نداريم كه برويم در كشوري بيست هزار واحد خانه‌سازي كنيم و همه پول آن را بگيريم و بياوريم. با ساخت بيست هزار خانه در آنجا شركت سازنده به عنوان هفتمين شركت بزرگ دنيا در خانه‌سازي تبديل شد. ما توانستيم چندين هزار تراكتور خود را در آنجا به فروش برسانيم. اين كاملا رابطه اقتصادي مفيد براي ما بود و بايد ادامه پيدا مي‌كرد... . برآوردهايي از سرمايه‌گذاري‌ها و پروژه‌هاي مشترك ايران در امريكاي لاتين وجود دارد كه نشان مي‌دهد پروژه‌هايي وجود دارند كه به صورت نيمه‌كاره باقي مانده‌اند يا آنكه بيشتر در همان حالت طرح باقي مانده‌اند و نتيجه ملموسي را نداشته است. كدام طرح نيمه‌تمام مانده است؟ مثلا پروژه‌هايي كه ايران با بوليوي داشته است. ما ١٢٠ يا ١٣٠ ميليون دلار از نيكاراگوا طلبكاريم و هرساله اين مبلغ در حال افزايش يافتن است. تصوري كه وجود دارد، آن است كه طرح‌هاي نيمه‌تمام و ناقص وجود دارد. مثلا ما شركت ملي نفت را در آنجا افتتاح كرديم اما آن طرح هيچ نتيجه‌اي نداشت و آخر كار هم به تعطيلي منجر شد. در ونزوئلا يك پروژه داشتيم كه بخش خصوصي ايران ١٠هزار واحد مسكوني را بسازد. ساخت و تحويل داد، پول آن را هم دريافت كرد. قراردادي براي ساخت ١٠ هزار واحد ديگر را امضا كرد. آنها را هم ساخت و تحويل داد و پول آن را هم تحويل گرفت. براي يك شركت ديگر هفت هزار واحد قرار داد بسته شد، ١٣٠ ميليون دلار پول به عنوان پيش‌پرداخت گرفت، يك قسمت از آن ساخته شده و يك قسمت ديگر آن باقي مانده است. ما در آنجا چندين كارخانه لبنيات ساختيم و تحويل داديم و پول آن را گرفتيم. سيلوهاي آرد ذرت را فروختيم، پول آن را گرفتيم. كارخانه تزريق پلاستيك فروختيم، پول آن را گرفتيم. كارخانه سيمان بخش تكميلي آن در دولت يازدهم تكميل و تحويل داده شد. طرح نيمه‌تمام نداشتيم. در ارتباط با خودرو، كارخانه را زديم، هرچه توليد داشت، فروش مي‌رفت. در ارتباط با تراكتور، گفتيم كه ما تراكتور را مي‌آوريم، كارخانه از آنها، بردن CKD از ما باشد. ٥١ درصد از كارخانه را به نام ما كردند. سرمايه زيادي را ما به آنجا نبرديم. براي مثال تراكتوري را كه ما در ايران ٦٥ ميليون تومان مي‌فروشيم، به ونزوئلا ١١٠ ميليون تومان به فروش مي‌رسانيم و سود هم مي‌كند. هم طرف ونزوئلايي و هم طرف ايراني راضي هستند. ما در خودرو خوب كار نكرديم، اگر خوب كار مي‌كرديم، مي‌توانستيم در كل امريكاي لاتين فروش داشته باشيم. اين ايراد به آن طرف برنمي‌گردد. قسمتي از ايرادهاي آن به ايران باز مرتبط است. شما به نيكاراگوا اشاره كرديد. ابتداي انقلاب‌، وقتي كه ساندنيست‌ها در نيكاراگوا پيروز شدند، ما يك كشتي نفت به آنها با قيمت ٥٣ ميليون دلار داديم. وقتي اين كشتي نفت را داديم، آنها نتوانستند پول آن را به ما بدهند. نيكاراگوا كشوري است كه به اكثر كشورهاي دنيا بدهكار است. به ما هم بدهكار است. توافق‌ها و قرارهايي ميان دوطرف شده بود كه به جاي پول، چيز ديگري را بدهند چون واقعا پول ندارند. ما در آن موقع ٥٣ ميليون دلار به آنها نفت داديم، سند هم نگرفته بوديم. آن زمان تازه شور و هيجان انقلابي اول انقلاب بود. بعد هم سند و مدرك از اينها به عنوان بدهكار گرفتيم اما ندارند بدهند. بايد مذاكره كنيم كه به جاي آن چيز ديگري بگيريم. در رابطه با بوليوي، من فكر مي‌كنم كه ما بد عمل كرديم. دفتر شركت ملي نفت در آنجا خوب عمل نكرد چراكه يك شركت دولتي با همه بروكراسي و كندي به آنجا رفت. دولت جديد هم بلافاصله آن را تعطيل كرد و به آنها گفتند كه برگردند. اين اشكالات يك قسمت آن به خودمان برمي‌گردد. كشور بوليوي فقيرترين كشور امريكاي لاتين بود اما امروز بيشترين نرخ رشد توسعه را در امريكاي لاتين دارد. در بوليوي پروژه‌هاي زيادي وجود دارد. اين ايراد از ما بود كه نتوانستيم استفاده كنيم. خوشبختانه دولت امروز به اين نتيجه رسيده است كه نگاهي به امريكاي لاتين داشته باشد. به نظر من در همه جاي دنيا فرصت وجود دارد. در امريكاي لاتين دولت‌هاي همسوي بسياري هستند كه دوست دارند با ما كار كنند. شما از طرح‌هاي موفقيت‌آميز سخن گفتيد ولي به همان اندازه كه طرح‌هاي موفقيت‌آميز وجود دارد، طرح‌هاي شكست‌خورده يا به فرجام نرسيده نيز هستند. فكر نمي‌كنيد آن طرح‌ها به دليل عدم كار كارشناسي متناسب با شناخت و براساس هيجان پايه‌ريزي شدند؟ من اشاره كردم، ايران نتوانست از فرصت ايجادشده خوب استفاده كند. ايران حدود چهار هزار ميليارد دلار با ونزوئلا و چند كشور اين منطقه مناسبات اقتصادي دارد كه رقم بسياري نيست. حجم صادرات و مناسبات تجاري ايران با امريكاي لاتين بسيار بالا بود به‌گونه‌اي كه موجب بلند شدن صداي امريكايي‌ها شد و ميليون‌ها دلار عليه ايران هزينه كردند. من تصورم آن است اگر خوب كار مي‌كرديم به جاي چهار ميليارد مناسبات تجاري، حداقل ٤٠ ميليارد بايد مناسبات‌مان بود. وقتي به امريكاي لاتين تراكتور را به ميزان زيادي صادر مي‌كنيم، آن تراكتور نيازمند خدمات پس از فروش و ارايه قطعات است و اگر روابط قطع شود، آنها به ما نيازمند هستند. متاسفانه خوب عمل نكرديم. اگر كارخانه سيمان كه بايد سه ساله پايان مي‌يافت، ساختش به هشت سال نمي‌كشيد، آنها قراردادهاي بيشتري با ما امضا مي‌كردند. اگر كشتي‌هايي را كه قول داده‌ايم براي‌شان بسازيم، زودتر مي‌ساختيم و تحويل مي‌داديم، مي‌توانستيم پروژه‌هاي بيشتر ديگري را بگيريم. برخي شركت‌ها خوب عمل كردند و برخي خير. شركت خصوصي دوچرخه‌سازي ايراني به ونزوئلا رفت ولي عملا كارخانه‌اي چيني با جنس دسته چندم تحويل داد. ما در خودرو بسيار بد عمل كرديم. زماني كه خودرو در امريكاي لاتين به‌شدت مورد نياز بود، پانصد خودرو در پاركينگ‌هاي ما خوابيده بود ولي قطعه‌اي مانند باتري يا لاستيك نداشت. اگر به اين مسائل توجه مي‌كرديم مي‌توانستيم سهم بيشتري از بازار امريكاي لاتين داشته باشيم. از سويي، برخي بخش‌هاي دولتي فقط عاشق امضا كردن قرارداد بودند، ولي در عمل كاري انجام ندادند ولي براي بخش خصوصي اجراي قرارداد مهم‌تر از امضاي آن است. اينها مواردي است در كنار همه موفقيت‌ها. متاسفانه اينها فرصت‌هايي بود كه درست استفاده نشد ولي به نسبت من اجراي طرح‌ها در امريكاي لاتين را موفقيت‌آميز مي‌دانم. در دولت يازدهم رابطه ما با امريكا لاتين چگونه بوده است؟ دولت يازدهم، تيم قوي‌اي دارد ولي با وجود اين تيم قوي، تا قبل از اين سفر اراده سياسي چنداني براي رابطه با امريكاي لاتين وجود نداشت. چرا؟ به اين دليل كه دولت همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد ١+ ٥ گذاشت و بيشتر وقت و توان خود را مصروف مذاكرات هسته‌اي كرد. معتقدم اگر همه كشورهاي اروپايي و حتي خود امريكا هم فرش قرمز جلوي پاي شما پهن كرد، كشورهاي امريكاي لاتين را نبايد فراموش كنيد. نماينده ونزوئلا در شوراي امنيت بود كه دستش را بلند كرد و اجماع را عليه ما شكست. اينها از ما كالا خريداري مي‌كنند. مهندسان ايراني در آنجا كار مي‌كنند. ارزش اينها را بدانيد. با اين حال، سفر دكتر ظريف به امريكاي لاتين اگرچه ديرهنگام بود ولي من آن را به فال نيك مي‌گيرم. با توجه به وضعيت نابسامان اكثريت اين كشورها، روابط ما چه منافعي را براي ما در پي داشته است. كشورهاي امريكاي لاتين ٣٢ كشور هستند؛ كشورهايي همچون مكزيك، برزيل و آرژانتين كشورهاي مطرحي هستند. برزيل عضو بريكس است و جزو قدرت‌هاي نوظهور جهاني محسوب مي‌شود. من نمي‌خواهم بگويم كه مهم‌ترين كشورهاي دنيا در اين قاره هستند ولي به هر حال كشورهاي مهمي در آنجا حضور دارند. هنگامي كه ما در آنجا سفارت زديم و رابطه ايجاد كرديم، بايد از اين رابطه سود و منفعت سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ببريم. اگر نخواهيم سود آن را ببريم چرا بايد رابطه‌اي برقراركنيم و در آنجا هزينه كنيم، در حالي كه اين رابطه سودي ندارد. اگر ما واردكننده برنج از اروگوئه هستيم و مي‌خواهيم بهترين برنج را به بهترين قيمت خريداري كنيم، بايد رابطه داشته باشيم. حتي با كشور شيلي كه اخيرا رابطه برقرار شده و انگيزه‌هاي آن هم اقتصادي است. شيلي عمدتا به دنبال صادرات كالاهاي كشاورزي و امثالهم است. ما بايد بتوانيم به هاب كالاهاي شيلي تبديل بشويم. به كشورهاي اطراف صادرات مجدد داشته باشيم. همان كاري را كه دوبي امروز انجام مي‌دهد؛ ما نسبت به امارات به آذربايجان، ارمنستان و روسيه نزديك‌تر هستيم. ما با ونزوئلا و اكوادور در اوپك شريك هستيم. با كشوري مانند بوليوي در اپك گازي شريك هستيم. اينها قسمتي از دنيا هستند كه رابطه با آنها توجيه‌پذير است. اين كشورها در مجامع بين‌المللي از چه جايگاهي برخوردار هستند؟ در مجامع بين‌المللي هم فعال هستند. ونزوئلا عضو غيردايم شوراي امنيت بوده است. هم‌اينك بحث عضويت دايم برزيل در شوراي امنيت مطرح است. عضو شوراي حكام آژانس انرژي اتمي بوده‌اند و رابطه خوب ما با آنها مي‌تواند به ما در مجامع بين‌المللي كمك كند. آيا تا به امروز راي‌ داده‌اند كه به ضرر ما باشد؟ معمولا امريكاي لاتين هيچ‌وقت با ما دشمني نداشته است. امريكاي لاتين براي ما خصم نبوده است. رابطه ايران با برخي از آنها متوسط و با برخي عالي بوده است. اما در يك مقطعي در ماجراي آميا با آنها دچار مشكل شديم... داستان آميا، داستان غم‌انگيزي براي ايران و آرژانتين است. رابطه ايران با آرژانتين از ساليان بسيار دور و حتي در زمان پرون‌ها و زمان دكتر مصدق عالي بوده است. به نظر من مهم‌ترين كشور امريكاي لاتين براي ايران، آرژانتين است ولي صهيونيست‌ها در همين‌جا آمدند و ما را زدند. در دولت قبل آرژانتين يعني دولت خانم كريشنر، در مجامع بين‌المللي بر سر مساله آميا عليه ايران در سازمان ملل هم صحبت كردند اما ما هرگز عليه آنها صحبت نكرديم چون آميا يك داستان ساختگي بود. در آخرالامر هم خانم كريشنر آمد و گفت كه ما هيچ چيزي از ايران نديده‌ايم. حتي ايران و آرژانتين به توافقي دست يافتند كه بتوانند به صورت مشترك در خصوص پرونده آميا با يكديگر همكاري كرده و مساله را حل كنيم اما امريكايي‌ها مانع از حل شدن آن پرونده شدند و به آرژانتين بابت مذاكره با ايران انتقاد مي‌كردند. خانم كريشنر گفت كه چطور شما خودتان با ايراني‌ها صحبت مي‌كنيد و به ما مي‌گوييد صحبت نكنيم. داستان آميا را به ونزوئلا هم گسترش داده بودند و به خاطر اين ماجرا، سفير ايران را قبل از به قدرت رسيدن آقاي چاوز از ونزوئلا اخراج كردند. زماني كه مديركل منطقه‌اي شدم پرونده‌ها را كه مطالعه كردم، متوجه شدم بيشتر از آنكه فكر مي‌كردم اين اتهامات، واهي و از حقيقت دور هستند. البته من تلاش بسياري انجام دادم تا اين پرونده حل و فصل شود اما محل خدمت من عوض شد و دوستان بعدي اقدامات خوبي انجام دادند اما باز هم صهيونيست‌ها مانع از حل قطعي موضوع شدند. ما اگر وكلاي خوب بگيريم و شكايت كنيم، به خوبي مي‌توان پرونده را جلو برد. اينقدر اين پرونده سست است كه من فكر مي‌كنم دادخواست اين پرونده را بايد در روزنامه منتشر كرد. به تلاش‌هاي‌تان براي حل و فصل اين پرونده طي سال‌هاي گذشته اشاره كرديد. چرا موفق نشديد؟ اين ماجرا، براي نخستين بار بيان مي‌شود. زماني كه آقاي خاتمي در دولت هشتم سفري به ونزوئلا براي شركت در اجلاس گروه ١٥ داشتند، رييس‌جمهور آرژانتين نيز به صورت همزمان به ونزوئلا آمده بود. ما صحبت‌هايي را با دوستان ونزوئلايي انجام داده بوديم و سپس رايزني‌هايي را با آرژانتيني‌ها داشتيم. من به سفير آرژانتين گفتم چگونه مي‌توان اين مشكل را حل كرد. به اين نتيجه رسيدم كه اين مشكل بايد در سطح بالا حل شود. من اين مساله را با مديركل وقت امريكاي لاتين مطرح كردم ولي ايشان قبول نكردند. با ايشان خدمت آقاي خرازي رسيديم و من ماجرا را توضيح دادم. ايشان هم ابتدا مخالفت كردند ولي ايشان را هم راضي كرديم. خدمت رييس‌جمهور وقت رسيديم. مساله مطرح شد. آقاي خاتمي ابتدا موضع داشت و حاضر به گفت‌وگو با آرژانتيني‌ها نبودند. به ايشان شرايط را توضيح داديم و آقاي خاتمي با آقاي كريشنر ديداري كند. رايزني‌هايي با آرژانتيني‌ها براي ديدار داشتيم. ما به آنها گفته بوديم كه ما نمي‌آييم. آنها هم گفته بودند ما هم نمي‌آييم چراكه جو شديدي عليه ما رخ مي‌دهد. قرار شد به صورت برنامه‌ريزي و البته به نظر اتفاقي، روساي جمهور دو كشور با يكديگر ديدار كنند. از طرفي، آرژانتيني‌ها به‌شدت مصر بودند تا اين ديدار مطبوعاتي نشود ولي به دو دليل اين ديدار تاريخي رخ نداد. نخست آنكه اين مطلب درز كرد و مطبوعات آرژانتيني‌ از ديدار خبر دادند. اين مساله موجب ترس كريشنر شد ولي باز حاضر به ديدار بود ولي همان روز آقاي خاتمي، كمردرد شديدي شدند و به آن مراسم نرفتند. با اين حال، در زمان وزارت آقاي صالحي، ايشان مديران وزارت خارجه را صدا كردند و گفتند، پرونده‌هاي لاينحل را براي من بياوريد. يكي از آنها، پرونده آميا بود. رايزني‌هايي انجام شد كه به توافقي تاريخي ميان وزراي امورخارجه دو كشور منتهي شد تا از طريق مكانيزمي اين مساله حل شود. توافقنامه‌ها در مجالس دو كشور تصويب شد ولي اجرايي شدن با تغيير دولت در آرژانتين مواجه شد و لابي اسراييل اجراي آن را ملغي كرد. آرژانتين، شيلي، برزيل و مكزيك از قدرت‌هاي امريكاي لاتين هستند. آميا مانع روابط ما با آرژانتين بوده است ولي چرا نتوانسته‌ايم روابط‌مان را با آن سه كشور توسعه ببخشيم؟ ايران با شيلي سال‌ها است كه رابطه دارد. ما سفارت در آنجا داريم و سفيرمان در آنجا فعال است. شيلي در كشور ما سفارتخانه نداشت كه اخيرا آن را بازگشايي كردند. چند كشور ديگر هم هستند كه در كشور ما سفارتخانه ندارند مانند كلمبيا، هرچند كه ما در آن كشور سفارتخانه داريم. اينكه چرا ما نتوانسته‌ايم با اينها رابطه‌مان را گسترش بدهيم، به همان دليل است كه نتوانستيم رابطه‌مان را با كشورهاي همسايه گسترش بدهيم. البته درخصوص مكزيك ما كم‌كاري كرديم. به نظر من برزيل ظرفيت بسيار بالايي دارد. نه‌تنها برزيل، بسياري از كشورهاي امريكاي لاتين ظرفيت بالايي دارند ولي آيا زيرساخت‌ها براي همكاري فراهم است؟ آقاي ظريف با يك هيات بزرگ به آنجا رفته است. اين هيات كه به آنجا رفته، مي‌خواهد يك ميليون دلار جنس بخرد يا يك ميليون دلار جنس بفروشد، چگونه مي‌خواهند اجناس‌شان را ببرند يا بياورند؟ با كدام سيستم بانكي مي‌خواهند اين كار را انجام بدهند؟ ما بايد زيرساخت‌ها را آماده بكنيم. بايد راه‌هايي را پيدا كنيم كه دست‌مان زير ساتور امريكايي‌ها نباشد. ادامه در صفحه ١١ داستان يك دهه تلاش ايران براي حل و فصل پرونده آميا زماني كه آقاي خاتمي در دولت هشتم سفري به ونزوئلا براي شركت در اجلاس گروه ١٥ داشتند، رييس‌جمهور آرژانتين نيز به صورت همزمان به ونزوئلا آمده بود. ما صحبت‌هايي را با دوستان ونزوئلايي انجام داده بوديم و سپس رايزني‌هايي را با آرژانتيني‌ها داشتيم. من به سفير آرژانتين گفتم چگونه مي‌توان اين مشكل را حل كرد. به اين نتيجه رسيدم كه اين مشكل بايد در سطح بالا حل شود. من اين مساله را با مديركل وقت امريكاي لاتين مطرح كردم ولي ايشان قبول نكردند. با ايشان خدمت آقاي خرازي رسيديم و من ماجرا را توضيح دادم. ايشان هم ابتدا مخالفت كردند ولي ايشان را هم راضي كرديم. خدمت رييس‌جمهور وقت رسيديم. مساله مطرح شد. آقاي خاتمي ابتدا موضع داشت و حاضر به گفت‌وگو با آرژانتيني‌ها نبودند. به ايشان شرايط را توضيح داديم و آقاي خاتمي با آقاي كريشنر ديداري كند. رايزني‌هايي با آرژانتيني‌ها براي ديدار داشتيم. ما به آنها گفته بوديم كه ما نمي‌آييم. آنها هم گفته بودند ما هم نمي‌آييم چراكه جو شديدي عليه ما رخ مي‌دهد. قرار شد به صورت برنامه‌ريزي و البته به نظر اتفاقي، روساي جمهور دو كشور با يكديگر ديدار كنند. از طرفي، آرژانتيني‌ها به‌شدت مصر بودند تا اين ديدار مطبوعاتي نشود ولي به دو دليل اين ديدار تاريخي رخ نداد. نخست آنكه اين مطلب درز كرد و مطبوعات آرژانتيني‌ از ديدار خبر دادند. اين مساله موجب ترس كريشنر شد ولي باز حاضر به ديدار بود ولي همان روز آقاي خاتمي، كمردرد شديدي شدند و به آن مراسم نرفتند. با اين حال، در زمان وزارت آقاي صالحي، ايشان مديران وزارت خارجه را صدا كردند و گفتند، پرونده‌هاي لاينحل را براي من بياوريد. يكي از آنها، پرونده آميا بود. رايزني‌هايي انجام شد كه به توافقي تاريخي ميان وزراي امورخارجه دو كشور منتهي شد تا از طريق مكانيزمي اين مساله حل شود. توافقنامه‌ها در مجالس دو كشور تصويب شد ولي اجرايي شدن با تغيير دولت در آرژانتين مواجه شد و لابي اسراييل اجراي آن را ملغي كرد.
منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها