نعمت احمدی: آمريكا براي ادامه زيست سرمايهداري، نيازمند جنگ است
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
اين شومن معروف آمريكايي هر چند در حضور رسانهها فرماني براي عدم ورد اتباع هفت كشور به آمريكا را صادر كرد، اما قضات آمريكا فرمان اجرايي رئيسجمهور را برخلاف قانون اساسي آمريكا دانستند و مانع اجراي آن شدند. به گزارش نامه نیوز،اين نخستين شكست ترامپ در اجراي برنامههايش درآمريكا بود اما احتمالا او در كشيدن ديوار حائل بين مرزهاي آمريكا با مكزيك كوتاه نيايد، هرچند يقينا نميتواند مكزيكيها كه سهم قابل توجهي در بازار كار آمريكا دارند را از اين كشور اخراج كند. عدم توان ترامپ از اخراج اتباع ساير كشورها مانند اتباع مكزيك، دومين شكست ترامپ خواهد بود. سومين شكست ترامپ ميتواند عدم اجراي دستور او در گشودن منابع غيرنفتي به علت مقاومتهاي مدني مردم آمريكا باشد. در نتيجه ترامپ بدشانسترين رئيسجمهور آمريكا خواهد بود كه براي توجيه اين مشكلات خود به خارج از آمريكا توجه دارد. او بارها در زمان مبارزه با كلينتون وعده پاره كردن برجام را داده بود كه گويا از آن صرف نظر كرده است. ترامپ اين روزها بر ايران متمركز شده است و برخي بر اين اعتقاد هستند كه جمهوریخواهان به دنبال انتقام از ايران براي شكست در برجام با مهره ترامپ هستند.
براي بررسي موارد فوق «آرمان» با «نعمت احمدي» حقوقدان، وكيل دادگستري و صاحبنظر در عرصه بينالملل، به گفتوگو پرداخته است كه در ادامه ميخوانيد. ساختار قدرت درآمريكا يكي از پيچيدهترين ساختارهاي حقوقي و سياسي در جهان است. چگونه در اين ساختار شخصيتي مانند ترامپ قدرت ظهور پيدا ميكند؟ ساختار سياسي آمريكا از نظر تركيببندي مراجع قدرت و تصميمگيري، بر خلاف بسياري از كشورها تعريف خاص خود را دارد. كنگره در آمريكا متشكل از سنا و مجلس نمايندگان است. روساي جمهور، قوه قضائیه و مقننه، اركان اصلي قدرت در آمريكا را در اختياردارند البته در كنار هر كدام از اين قوا، نهادهاي مستقل و آشكار و پنهاني وجود دارد كه سهم بسزايي در آينده قدرت درآمريكا دارند، در نتيجه به راحتي نميتوان ساختار قدرت و حتي تصميمگيري در ايالات متحده را تغيير داد. اگر ۸ سالي كه اوباما در راس هرم قدرت در آمريكا قرار داشت را بررسي كنيم، متوجه ميشويم كه با وجود تلاشهاي زياد، اوباما نتوانست حتي يكي از قضات ديوان عالي اين كشور را تغيير دهد. در حال حاضر چهار قاضي دموكرات و چهار قاضي جمهوریخواه در ديوان عالي آمريكا حضور دارند اما به دلايلي، رئيسجمهور فعلي
آمريكا توانست يكي از قضات در اين ساختار را تغيير دهد. ساختار قدرت در ايالت متحده كاملا تعريف شده است و ترامپ نميتواند خارج از اين ساختار تصميمگيري كند بلكه تنها ميتواند بر اساس همين ساختار برنامههاي داخلي و خارجي خود را اجرا كند. ترامپ چگونه توانست درجامعه آمريكا كه به لحاظ دانش سياسي در درجه مطلوبي است و با وجود حريف شناختهشدهاي مانند كلينتون، به پيروزي برسد؟ ترامپ صرف نظر از شعارهاي پوپوليستي كه در انتخابات داد و به وسيله اين شعارها توانست مردم ايالات متحده را پشت سر خود قرار دهد و به پيروزي دست يابد، به كمپانيهاي اسلحهسازي در آمريكا متكي است. ترامپ با وعده ايجاد اشتغال به عنوان رئيسجمهور آمريكا در زمان مبارزات انتخاباتي اعلام كرد كه بعد از قرار گرفتن در قدرت، ۱۱ ميليون مهاجر را از خاك ايالات متحده اخراج خواهد كرد و اين اقدام به معني ايجاد ۱۱ ميليون شغل در آمريكا است. البته ريشه اين شعار به نوع نگاه مردم آمريكا باز ميگردد. مردم آمريكا به اين علت كه با گوشت و خون خود درك كردهاند كه مشاغل كشورشان توسط مهاجران تصاحب شده، شعارهاي ترامپ درباره اخراج مهاجران از خاك اين كشور را پذيرفتند. واقعيت اين
است كه مهاجران مكزيكي تعداد قابل توجهي از شغلهاي آمريكايي را تصاحب كردند. همچنين ترامپ وعده داده بود اگر رئيسجمهور شود آمريكا از برخي معاهدات زيستمحيطي خارج خواهد شد. برخي از اين معاهدات از جمله معاهده«كيوتو» موجب تعطيلي معادن اين كشور شده است. آمريكا قبل از اتكا به نفت، به زغال سنگ متكي بود. معادن زغال سنگ با توان شركتهاي نفتي و فشار معاهدات بينالمللي درآمريكا تعطيل شد. ترامپ با خروج از اين معاهدات قصد دارد مجددا اين معادن را به چرخه اقتصادي آمريكا باز گرداند و از اين طريق در آمريكا اشتغال ايجاد كند. واقعيت اين است كه او از اين طريق توانست بخش قابل توجهي از آرا را به سمت خود جذب كند. ترامپ البته هوشمندانه دست بر خروج كارخانهها از آمريكا گذاشت و اعلام كرد خروج كارخانهها از آمريكا و استفاده از نيروي ارزان كار درساير كشورها موجب نوعي سكون اقتصادي درآمريكا شده است و نیز اعلام كرد براي ورود و فروش اين محصولات در آمريكا بايد تعرفه ۳۰۰ درصدي وضع شود يا كارخانهها درآمريكا شروع به فعاليت كنند تا اقتصاد آمريكا بتواند به دوران بالندگي خود بازگردد. عدم حمايت بوش پدر و پسر از ترامپ و رويگرداني بسياري
ازجمهوریخواهان درانتخابات رياستجمهوري موجب شد برخي وي را مستقل از احزاب آمريكا بهويژه جمهوریخواهان بدانند. چه جرياني از ترامپ حمايت كرد كه او امروز درراس هرم قدرت در ايالات متحده قرار گرفته است؟ كمپانيهايي كه در آمريكا نظم جهاني را سازماندهي ميكنند، ترامپ را در اين كشور به قدرت رساندند. درگذشته كشورهاي دنيا يا در جبهه كمونيسم قرار داشتند يا در جبهه سرمايه داري بودند. با فروپاشي شوروي سابق سرمايه داري با همان قدرتي كه با كمونيستها مبارزه ميكرد به مسير خود ادامه ميدهد. در گذشته ناتو در برابر ورشو قرار داشت. بعد از فروپاشي جماهير شوروي هنوز هزينههاي ناتو بر دوش آمريكا است. به عبارت بهتر ايالات متحده براي ادامه زيست سرمايه داري، نيازمند يك جنگ است. روي كار آمدن ترامپ از نظر تئوريك به ديك چني و اصحاب و شاگردان ديك چني در آمريكا باز ميگردد. پس احتمالا برنامه پشت پردهاي براي در قدرت قرار گرفتن ترامپ درآمريكا وجود دارد؟ يقينا همينطور است. «تي پارتيها» در حزب جمهوریخواه براي ادامه برنامههاي خود در پروژه نظم نوين جهاني، نيازمند يك جنگ تمام عيار هستند. در گذشته طرح نظم نوين جهاني بر كمونيسم متمركز بود و
تا سال ۱۹۹۱ كمونيسمهراسي در دستور كار جمهوریخواهان وجنگ طلبان در آمريكا قرارداشت. از اين تاريخ به بعد اسلامهراسي توسط اين دسته از سياستمداران آمريكايي در دستوركار قرار گرفت. اسلامهراسي از حملات به برجهاي دوقلو آغاز شد، با حمله آمريكا به افغانستان و عراق به بهانههاي مختلف ادامه يافت و با بهانه ترورهاي داعش دركشورهاي اروپايي دنبال خواهد شد. ترامپ پس از توافق ايران و آمريكا در مساله هستهاي بر سر كار آمد، پس چرا و به چه انگيزهاي توجه ويژهاي به ايران دارد؟ توجه ترامپ به ايران پروژه تعريف شده درمحافل فكري آمريكا است. درچند سال گذشته بارها در رسانههاي آمريكايي عنوان ميشد كه ايران در منطقه خاورميانه در مقابل نفوذ غرب ايستاده و به دروغ ميگويند ايران به گسترش تروريسم مشغول است. در رسانههاي آمريكايي هم القا ميشود كه ايران از يمن تا جنوب لبنان را زيرنظر دارد. درحالي كه واقعيت چيز ديگري است و ايران در اين مناطق در عراق و سوريه در برابر نفوذ داعش و تروريستها ايستاد اما آنها اين اقدامات را مقابله با اهداف آمريكا ميدانند و بارها اين موضوع را به شهروندان آمريكايي القا ميكنند. در پشت اين القا، آمريكاييها به
دنبال مجموعهاي هستند تا آن مجموعه را هدف قرار دهند و براساس اين موارد اعلام كنند كه آمريكا آرامش رواني ندارد و بايد اين آرامش رواني به وجود آيد. آنها در رسانههاي خود اعلام ميكنند ايران براي امنيت آمريكا در جهان ايجاد خطر كرده و اين امنيت بايد اعاده شود. اين موارد چه ارتباطي با ايران دارد؟ ايران كه در حواث برجهاي دو قلو و پديدار شدن داعش نقشي نداشته است. بله، كاملا درست است، اما آمريكاييها اينگونه القا ميكنند كه بنياد اسلام در ايران است. زماني كه ترامپ مكررا اعلام ميكند كه اداره عراق و سوريه به عهده ايران قرار گرفته يقينا منظوري دارد. به اعتقاد من گروهي كه ترامپ را در آمريكا در راس قدرت قرار دادهاند، بر اساس اسلامهراسي و تعريف از تروريسم، نگاه خود را به سوي ايران هدايت كردهاند و در حال تمركز بر ايران هستند. چگونه ميتوان اين ايران هراسي را از بين برد تا ترامپ در فكر تمركز بيشتر بر ايران نباشد؟ مسئولان ايران بايد به اين مهم توجه داشته باشند كه ترامپ در حال بهانهگيري است و گروهي كه ترامپ را تقويت ميكنند، به دنبال اين هستند به ترامپ وانمود كنند كه ايران تهديدي براي آمريكا است. جناب احمدي! براساس
چه دادههايي به اين نتيجه رسيدهايد كه ترامپ بر ايران متمركز شده است؟ از هفت كشوري كه با دستور ترامپ شهروندانشان از ورود به خاك آمريكا منع شدهاند به لحاظ مولفههاي سياسي ايران تنها كشوري است كه داراي دولت به معني واقعي كلمه است. اگر بررسي كنيد يمن درحال حاضر دولتي ندارد. منصورهادي در يمن ادعا دارد، عربستان در آينده اين كشور مدعي است و عليعبدا... صالح هم بر مواضع خود در يمن تاكيد دارد. در عراق هم همين طور، كردهاي عراق كه خودمختارند، بخشي از عراق در دست داعش است و دولت مركزي هم بر چند شهر حكومت ميكند. در سوريه هيچ وضعيت متمركزي وجود ندارد، داعش، جبهه النصره، ارتش آزاد و اسد هر كدام بخشي از سوريه را در اختيار خود دارند. ليبي عملا تقسيم شده و به دو تا سه كشور تبدیل شده است. سودان هم كه سالهاست دولت مركزي ندارد. در بين اين شش كشوري كه اتباع آنها از. رد به آمريكا منع شده بودند، تنها ايران از امنيت برخوردار بوده و با ثباتترين كشور اسلامي در منطقه است. در نتيجه ترامپ بر ايران متمركز شده است. ايران داراي منابع مالي و طبيعي فراوان، امنيت و۲۵۰۰ كيلومتر حاشيه درخليج فارس است. در نتيجه اگر اين موارد را كنار هم
قرار دهيم به اين نتيجه ميرسيم که آشوب در منطقه و عدم وجود دولتهاي مركزي در اين مناطق براي ناامن نشان دادن ايران است. ايرانهراسي بعد از روي كار امدن ترامپ جدي است. فيروز نادري از دانشمندان ايراني مقيم آمريكا به ترامپ نامه نوشته است كه ايرانيها به هيچوجه خطر ناك نيستند و سهم قابل توجهي از مديران تراز اول آمريكا را برعهده گرفتهاند. او نوشته كه۳۷ درصد اعضاي ناسا ايرانياند، حدود بيست درصد اساتيد دانشگاه آمريكا و ۱۷ درصد از پزشكان اين كشور ايراني هستند. ايرانيها هيچگاه تروريست نبودند و درگروههاي تروريستي اقداماتي انجام ندادهاند. ايرانيها هيچ عمليات تروريستي در هيچ نقطهاي از جهان انجام ندادهاند و هيچ مدركي هم از اينكه دولت ايران اقدامي تروريستي انجام داده وجود ندارد، پس ترامپ چرا اینقدر بر مواضع خصمانه خود با ايران پا فشاري ميكند؟ بله، آمريكاييها به خوبي ميدانند كه ايران از گروههاي تروريستي حمايت نكرده است. ترامپ معتقد است برجام نقطه ثقل شكست آمريكا از ايران است و اوباما در برجام كوتاهي كرد و جان كري هم چون با ايرانيها رابطه خوبي دارد برجام را به نفع ايرانيها به تصويب رسانده است. در نتيجه
جمهوریخواهان در فكر انتقام از ايران به خاطر برجام هستند. ايران بايد احتياط كند. آقاي روحاني و ظريف با ادبيات ديپلماتيك به اين موضوع ورود كردهاند. وضعيت اتفاق افتاده در خاورميانه به خاطر توجيه برخورد با ايران است. من با عنوان فردي كه با نگاه جمهوریخواهان آشنا هستم اعتقاد دارم اگر در داخل با حلم و صبر با ترامپ مواجه شويم، ترامپ بيخرد و بيمنطق را بيدار نخواهيم كرد. ترامپ از نظر داخلي در انفعال قرار گرفته و دادگستري آمريكا در مقابل ترامپ ايستاده است. بسياري از وعدههاي ترامپ به مردم آمريكا قابل برآورد شدن نيست. ترامپ نميتواند به سوي درگيري با چين حركت كند. اگر آمريكا و چين با همديگر وارد ديگري نظامي شوند. اقتصادآمريكاييها تحت تاثير اين درگيري قرار ميگيرد. چين با آمريكاييها مراودات مالي زيادي دارد. سالانه چند صد ميليارد كالا از چين به آمريكا وارد ميشود. در نتيجه ترامپ نميتواند به سوي درگيري با چين گام بردارد. ترامپ براي توجيه ناكامي خود تنها به دنبال يك درگيري نظامي است و درگيري نظامي با چين عملا نشدني و هزينهدار است. پس رئيسجمهور آمريكا براي توجيه ناكار آمدي در شعارهايش بر ايران متمركز شده است. هدف
ترامپ ايران است و بايد براي اين موضوع تدبير ويژهاي کرد. پيش از اين همگان بر اين باور بودند كه سيستم در آمريكا هيلاري كلينتون را ميخواهد، اما براساس آنچه شما ميگويید احتمالا اين سيستم درآمريكا خواهان روي كار آمدن ترامپ بود؟ نگاه به سياست خارجي آمريكا عددي است. نبايد مردم را فراموش كرد. بايد مشاهده كرد چه دستهاي از مردم درآمريكا به ترامپ و چه نگرشهايي به هيلاري كلينتون راي دادند. خانوم كلينتون حدود سه ميليون راي بيشتر از ترامپ آورد، اما راي آقاي ترامپ در ايالاتهاي به ذات دموكرات افزايش يافت. وي توانست تبليغات آراي آمريكاييها را به سوي خود هدايت كند. آراي الكترا سرنوشت انتخابات آمريكا را مشخص كرد. در اين دوره چهرههاي تكراري در آمريكا راي نياوردند و نسل جديد به دنبال چهره جديد با حرفهاي جديد بود و جمهوریخواهان اين مورد را در نظر گرفتند. در زمان انتخابات درون حزبي بين هيلاري و اوباما مردم آمريكا نميتوانستند اسم اوباما را تلفظ كنند، اما چون اوباما از تغيير سخن گفت، توانست آراي مردم را به سوي خود جلب كند. آنجايي دموكراتها باختند كه فكر ميكردند آمريكا خانه آنهاست و مردم به آنها راي ميدهند. چرا ترامپ
نميتواند با اختيارات سرشار خود وعدههاي خود را اجرا كند؟ رئيسجمهور آمريكا از دو قدرت برخوردار است. اول قدرت وتوي قوانين كنگره ودوم اينكه به تنهايي ميتواند فرمان اجرايي صادر كند. اين فرمان اجرايي رئيسجمهور تنها توسط قضات دادگاه قانون اساسي قابليت وتو دارد. درنتيجه ترامپ با تمام اختياراتش در محدودهاي خاص اختيار دارد. در فرمان اجرايي ترامپ در ممنوعيت ورود اتباع هشت كشور در ابتدا يك قاضي اين فرمان را وتو كرد و در مرحله بعد در دادگاه فدرال اين فرمان وتو شد كه در نهايت فرمان اجرايي رئيسجمهور، مخالف قانون اساسي شناخته شد. در نتيجه اگر ترامپ بخواهد مكزيكيها را از آمريكا اخراج كند احتمالا همين قضات فرمان اجرايي وي را وتو خواهند كرد. اگر ترامپ با فرمان اجرايي يك شبه فرمان حمله به هر كشوري را صادر كند، باز هم قضات ميتوانند جلوي اين فرمان ترامپ را بگيرند؟ رئيسجمهور آمريكا به دو صورت ميتواند فرمان جنگ صادر كند. نخستين روش دستور حمله نظامي با موافقت كنگره صورت ميگيرد، دومين روش اينكه رئيسجمهور در غياب كنگره دستورحمله صادر كند. براي حمله به ليبي رئيسجمهور آمريكا از اختيارخود استفاده كرد. نگاه ترامپ و نگاه
بوش به دنيا چه تفاوتي با هم دارد؟ ترامپ و بوش يك نگاه به جهان دارند. معاون جرج بوش ديک چني بود. وي قبل از اينكه در سمت معاون اولي قرار بگيرد. مديرعامل شركت نفتيهايبرتون بود. بوش درآن زمان تنها يك قصد داشت و علاقهمند بود نبض بازار نفت دردنيا را در دست داشته باشد. نفت كويت، عراق، عربستان و ليبي در اختيار آمريكا است. آمريكا اصلا نياز به اقدامي در عربستان ندارد، چون عربستان خود وضعيتش خطرناك است و اگر سلمان بميرد نسل دوم پادشاهان سر كار خواهند آمد، در نتيجه همهچيز در عربستان در دستان آمريكا است. عراق و كويت تمام منابع نفتي خود را از دست دادند. در امارات نيز يك قطره نفت در دست حكومت نيست. البته نفت از آنها ميخرند اما پولها را به شكل ديگري از آنها ميگيرند. ۱۰۸ ميليارد دلار ازامارات گرفتند، برج خليفه را در اين كشور ساختند و هواپيمايي قطر و امارات با بيشترين هواپيما متعلق به آمريكاييهاست. تنها مجموعه مستقل درمنطقه ايران است و ترامپ اين استقلال را تحمل نميكند. ترامپ وزير امور خارجه خود را يك مدير شركت نفتي انتخاب كرده، تا مواضع بوش را دنبال كند. ترامپ را دست كم نگیريم، وي چند بار با اعلام ورشكستگي ثروتهاي
عظيمي به دست آورده است. ضمن اينكه از ترفندهاي مالياتي استفاده ميكرد كه ماليات ندهد و هيچ فعاليت غيرقانوني در اين مورد انجام نداد، در نتيجه ترامپ بهشدت انسان باهوشي است. هرچند ترامپ قصد اجراي اين پروژه را داشته باشد، اما ايران متحدان قوي در منطقه دارد كه ورود بيشتر آمريكا به منطقه را تحملنميكنند؟ روسها از زمان تزارها در سال ۱۲۱۸ شريك قابل اعتمادي نبودند. پتركبير تا رشت هم آمد. آقا محمد خان هم تنها به گرجستان حمله كرد. ايران هيچگاه به روسها حمله نكرده است. ۲۲۰ سال قبل ما با روسها درگير شديم كه دو عهد نامه گلستان و تركمنستان، نتيجه درگيري ايران با روسيه بود. روسها هر طور كه خواستند در طول تاريخ با كارت ايران باز كردند. هر بار كه ما با روسها قرارداد بستيم، آنها ما را تنها گذاشتند. در دوران مصدق ايران چند تن طلا نزد روسها داشت. زماني كه نفت ملي شد ايران حتي يك بشكه نفت نتوانست بفروشد. مصدق به مردم روي آورد. مردم هم فقیر بودند. مردم گاو و گوسفند ميفروختند كه به دولت كمك كنند، اين در حالي بود كه اگر روسها ده تن طلاي ايران را پس ميدادند، مصدق ميتوانست بودجه ۱۳۳۲را ببندد. علت اصلي كودتاي ۲۸ مرداد
فقر مردم بود. مردم در آن زمان پول نداشتند نان بخرند. مصدق به آمريكا رفت تا ۱۲ ميليون دلار وام بگيرد، ۴۰ روز در آمريكا ماند تا اين وام را دريافت كند و آنها هم ندادند. اگر آمريكاييها وام ندادند روسها طلاي خودمان را ندادند. در طول تاريخ روسها ايران را تنها گذاشتند. ترامپ اگر با ايران اشتراك منافع دارد آن اشتراك منافع در چند مورد مانند سوريه است، اگر آمريكا منافع روسها را در طرطوس تامين كند، روسها همانند هميشه ايران را تنها خواهند گذاشت. روسها به ذات تنها منافع خود را ميبينند. وزير خارجه آمريكا دوست پوتين است. نبايد به روسها اعتماد كرد. آنها در دوران احمدينژاد ۶ قطع نامه عليه ما امضا كردند. آنها اگر راي ممتنع هم ميدادند قطع نامهاي عليه ما تصویب نميشد. درحال حاضر با توجه به رفاقتي كه وزير خارجه آمريكا با پوتين دارد و نزديكي ترامپ و پوتين نبايد به روسيه اعتماد كرد. نوع عملكرد ترامپ بيشتر به چه شخصي در ميان سياستمداران دنيا شبيه است؟ هيچ كس در بين سياستمداران معاصر شبيهتر از احمدينژاد به ترامپ نيست. ترامپ مانند احمدينژاد خود بزرگ بين است. آقاي ترامپ باهوش و خود شيفته است. خبرنگاري در حضور دوربينها
از ترامپ سوال ميپرسد، اما ترامپ خبرنگار را بيرون ميكند. خانمی سرپرست وزارت دادگستري در آمريكا بود. اين زن دستور عدم اجراي دستور ترامپ را به دادستانها داد، اما ترامپ في المجلس وي را عزل كرد. اتفاقا متكي وزير خارجه ايران هم در زمان احمدينژاد چنين وضعيتي پيدا كرد. وي در عين ماموريت در كشور سنگال در مذاكره با رئيسجمهور اين كشور، توسط احمدينژاد عزل شد. اين اقدام در طول تاريخ ديپلماسي سابقه ندارد. احمدي نژاد در يك جلسه هيات دولت وزير اطلاعات خود و وزير ارشاد آقاي صفارهرندي را بيرون كرد و با تغييراتي كه قبلا انجام داده بود كابينه از اعتبار ميافتاد، بعد به خاطر اينكه مجبور نشود كل كابينه را به جلسه راي اعتماد مجلس ببرد، مجددا صفار هرندي را به دولت برگرداند دقيقا ترامپ هم همين كار را با وزير دادگستري كرد. تا چه ميزان احتمال دارد كه ترامپ عزل شود؟ پيشبيني من از عزل ترامپ در حد صفر است. به اين علت كه براي استيضاح ترامپ بايد راي دو سوم اعضاي كنگره را داشت و در خواست محاكمه ترامپ را داد. همين حادثه در آمريكا مسبوق به سابقه است. منشي كلینتون اعلام كرد كه من با رئيسجمهور آمريكا رابطه داشتم، از بيل كلينتون تحقيق
شد، او گفت دروغ ميگويد. وقتی ادله آوردند كه وي دروغ گفته، قصد محاكمه رئيسجمهور را داشتند، اما دستگاه قضائی اين كشور راي داد كه محاكمه وي به بعد از انتخابات رياستجمهوري موكول شود و شاهد بوديم كه كلينتون محكوم گرديد. همچنين آمريكاييها رئيسجمهوري به نام نيكسون داشتند كه عمل خلاف قانون از وي سر زد و مجبور شد استعفا دهد. اما اكنون كه كنگره در اختيار جمهوریخواهان است مطمئنا ترامپ استيضاح نخواهد شد، مگر اينكه بتوانند برخي نمايندگان جمهوریخواه را عليه ترامپ بسيج كنند كه غير ممكن است. در حال حاضر آمريكا بدترين شرايط را در تاريخ دارد. درآمريكا ديكتاتوري حزبي حاكم شده است، زيرا در ديوان عالي كشور از ۹ قاضي ۵ نفر جمهوریخواه هستند. كنگره آمريكا صد سناتور دارد كه هركس معاون رئيسجمهور شود، عنوان سناتور پيدا ميكند، زماني كه سنا تشكيل جلسه ميدهد اگر راي برابر شود معاون رئيسجمهور راي تعيينكننده ميدهد. درحال حاضر جمهوریخواهان حدود ۵۲ نفر كانديدا دارند، مجلس نمایندگان كه حدود۴۸۰ نفر نماينده دارد، بيشترين نماينده را جمهوریخواهان دارند، در نتيجه آراي لازم براي كنار گذاشتن ترامپ وجود ندارد. ارسال دیدگاه شما
منبع: روزنامه آرمان
دیدگاه تان را بنویسید