رضا پهلوی؛ تیر خلاص به سلطنتطلبی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
نظام «پادشاهی» اگر چه بارزترین شکل استبداد بشمار آید٬ اگر چه در طول تاریخ رنجها و لطمات بیشماری به جوامع بشری تحمیل کرده باشد و اگر چه ملتهای فراوانی برعلیه آن قیام کردهاند تا خود را از بند آن رها سازند٬ اما یک «ویژگی» دارد که همچنان آن را برای بخشی از مردم جذاب نگه داشته و باعث شده که در جوامع مختلف هنوز طرفداران نوستالژیکی داشته باشد. این ویژگی نوعی «غرور»، «غیرت» و «شکوه» ملی است که در نمادهای ظاهری سلطنت دیده میشود و پادشاهان و شاهزادگان و درباریان همواره کوشیدهاند تا - ولو در ظاهر - آن را در منش و گفتار خود متجلی کنند٬ حتی اگر حکومتشان «دستنشانده» یا «وابسته» یا در خدمت منافع «اجنبی» باشد. به گزارش نامه نیوز امروز تنها تصاویر مثبتی که از محمدرضا شاه پهلوی باقی مانده و در شبکههای اجتماعی توسط حامیان - و بعضاً مخالفان - او دست به دست میشود همان لحظاتی است که نشانی از این غرور و عزت ملی دارد. مثلاً آن جملاتی که در مصاحبهاش با خبرنگار آمریکایی - مایک والاس (Mike Wallace) - در دفاع از حق فروش نفت به قیمت بالاتر توسط کشورهای خاورمیانه به غربیها بیان کرد یا آنجا که به «چشم آبیها» هشدار
داد که از خواب غفلت خود بیدار شوند یا آنجا که از نفوذ لابی اسرائیلی در سیستم سیاسی و رسانههای آمریکا انتقاد کرد و یا جایی که به خبرنگار آمریکایی به خاطر استفاده از نام «خلیج» به جای «خلیج فارس»٬ به شدت عتاب کرد. اصولاً اگر سلطنت چنین «ویژگی» را نداشته باشد٬ موضوعیت خود را به طور کل از دست میدهد. اگر قرار باشد یک «پادشاه» نماد غرور و عزت ملی نباشد٬ به چه دلیل یک ملت باید بر سر یک فرد خاص «تاج» بگذارد و او و فرزندان و خانوادهاش را مورد تکریم و تعظیم و تجلیل خود قرار بدهد؟ نظام پادشاهی اگر با ظلم و زور و فساد برپا بماند٬ سقوط قطعی آن لحظهای رقم میخورد که دیگر قادر نیست احساس عزت و غرور را - ولو در ظاهر - به جامعه منتقل کند. حتی بیکفایتترین پادشاهان تاریخ هم به خوبی این واقعیت را درک کرده بودند و در خفتبارترین شرایط نیز میکوشیدند تا به این کارکرد سلطنت وفادار باشند. نقل است که فتحعلیشاه قاجار پس از شکست سنگین ارتش ایران در برابر قشون روس٬ در همان لحظاتی که قلم به دست گرفته بود تا عهدنامهء «ترکمنچای» را امضاء کند٬ دست دیگرش را مدام بر شمشیر میبرد و به رجزخوانیهای نظامی خود همچنان ادامه میداد.
اطرافیان او نیز با فریاد «وای بر روس» و «بد به حال روس» به دست و پای قبلهء عالم میافتادند تا ضامن روسهای «بیچاره» شوند و با التماس «قربان! مکش مکش! عالم زیر و رو خواهد شد» از او عاجزانه تقاضا میکردند تا رحم کند و از فرمان حمله دادن به قشون ایرانی پرهیز نماید. او نیز سرانجام با سرودن این ابیات که: کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد/ زنم بر فرق پسکوویچ که دود از پطر برخیزد٬ عهدنامه شکست ایران را امضاء کرد. اما امروز شاید برای اولین بار در تاریخ سلطنت در ایران٬ کسی که خود را وارث و ولیعهد نظام پادشاهی میداند نه تنها درکی از کارکرد سلطنت ندارد که خود تبدیل به نمادی از احساس «حقارت»، «بیگانهپرستی» و «سرسپردگی» محض در برابر «اجنبی» شده است. چند سال پیش وقتی رضا پهلوی در یک مصاحبه با یک شبکهء تلویزیونی اسرائیل اعلام کرد که رژیم اسرائیل نیازی به حملهء نظامی و ارسال ارتش خود به ایران ندارد چرا که ۷۵ میلیون سرباز در خود ایران دارد و کل جمعیت ایران را «سرباز» ۸ میلیون اسرائیلی خواند٬ حامیان او این جملات را نادیده گرفتند یا کوشیدند که تفاسیر متفاوتی از آن ارائه بدهند. وقتی رضا پهلوی خواستار بررسی پروندهء
ایران در شورای امنیت سازمان ملل به اتهام «جنایت علیه بشریت» شد تا به تصور خود مکانیزم «مداخلهء بشردوستانه» - حملهء نظامی - علیه ایران را فعال کند٬ باز هم حامیان او با استناد به مواضع به ظاهر «ضدجنگ» او٬ از کنار چنین اقدامی عبور کردند. وقتی رضا پهلوی سال گذشته با شلدون آدلسون (Sheldon Adelson) میلیاردر آمریکایی و حامی مالی حزب جمهوریخواه که در انتخابات پیشین ریاست جمهوری این کشور صراحتاً نسخهء «حملهء اتمی» به ایران را پیچده بود دیدار و گفتوگو کرد٬ اگر چه باعث دلخوری بخشی از حامیان خود شد٬ اما همچنان جایگاه خود را به عنوان نماد و ولیعهد و وارث پادشاهی ایران حفظ نمود. اما چند روز پیش رضا پهلوی در مصاحبهاش با شبکهء «صدای آمریکا» مواضعی گرفت که دیگر حتی برای متعصبترین حامیان سلطنت وعلاقهمندان به نظام «مشروطه» و دوستداران خاندان پهلوی با هیچ تفسیری نمیتواند قابل اغماض باشد. در این مصاحبه٬ رضا پهلوی علاوه بر اعلام حمایتش از سیاستهای جنگطلبانهء دولت دونالد ترامپ در قبال ایران٬ و علاوه بر تایید وضع تحریمهای اقتصادی جدید علیرغم توافق هستهای٬ و علاوه بر پیشنهاد اینکه «کشورهای منطقه» در مورد آیندهء سیاسی
ایران تصمیم بگیرند٬ حتی از «فرمان اجرایی» دونالد ترامپ برای منع ورود شهروندان ایرانی (و۶ کشور دیگر) به آمریکا حمایت کرد. یعنی رضا پهلوی حتی حاضر نشد که برای دفاع از حقوق و عزت شهروندان ایرانی مقیم آمریکا٬ از قانونی انتقاد کند که بخش عظیمی از جامعه و دادگاهها و سیاستمداران خود این کشور، آن را بر خلاق قانون اساسی و ارزشهای فرهنگی و تاریخ خود و بر ضد اخلاق انسانی در جهان امروز میدانند. فعالان اجتماعی و سیاسی و حقوقدانان و قضات آمریکایی برای دفاع از حقوق این ملتها در برابر دولت خود مبارزه میکنند اما کسی که خود را «نماد» عزت ایران میداند٬ از این قانون تبعیضآمیز و تحقیرآمیز حمایت میکند. امروز حامیان نظام پادشاهی باید بدانند که دیگر آن متاع «عزت» و «غرور» ملی که در نمادهای ظاهری سلطنت به دنبال آن میگردند٬ نزد ولیعهدشان یافت نمیشود. مواضع «شاهزاده» رضا پهلوی در تمام این سالها نشان داده که او نه درکی از این مفاهیم دارد و نه از جایگاه و کارکرد خود به عنوان «نماد» سلطنت آگاه است. شاید اگر او در این سالها - علیرغم مخالفتش با نظام سیاسی ایران - از منافع ملی و استقلال سیاسی وعزت و صلح و توسعه برای کشورش
دفاع میکرد و در برابر تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی و تبلیغات ایرانهراسی خارجی قاطعانه موضع میگرفت٬ چه بسا امروز میشد او را به عنوان نماد یکی از جریانهای سیاسی کشور به رسمیت شناخت. اما واقعیت این است که او «تیر خلاص» را به سلطنت زده و از این پس هر گونه حمایت از او به معنی تایید سیاستهای جنگطلبانه و تحقیرهای خارجی علیه ملت ایران است. زمان آن است که حامیان نظام سلطنتی٬ یک بار برای همیشه مفاهیم «غرور» و «عزت» ملی را در ایستادن در کنار «ملت» - و نه در «تاج و تخت» یک خانواده - جستوجو کنند.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید