کد خبر: 424158
تاریخ انتشار :

خاطراتی از ابراهیم یزدی؛ ساکن خوش برخورد کوچه تورج /شوخی لاله زار رفتن ها با خواهرش /سکوت فرزند آیت الله کاشانی و جلال الدین فارسی

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز در این یادداشت آمده است؛
١- واحد طبقه اول خانه‌ای با دیوارهای کوتاه نرده‌ای در کوچه تورج، خیابان ولیعصر نرسیده به پارک‌وی برای خیلی‌ها آشناست. با وجود شرایط سنی‌اش خوش‌رو بود و صمیمی و درِ خانه‌اش به روی همه باز. برایش فرقی نداشت که تو را برای نخستین‌بار می‌بیند یا دوستی قدیمی هستی. معمولا خودش گوشی تلفن را برمی‌داشت؛ اگر هم نبود، می‌توانستی برایش پیام بگذاری. دیدار با ابراهیم یزدی بهانه نمی‌خواست. می‌توانستی برای گفت‌وگویی رسانه‌ای سراغش بروی یا روایت‌هایش را برای یک پژوهش یا پایان‌نامه دانشگاهی بخواهی یا ساده‌تر از اینها یک دیدار یا ملاقاتی ساده بی‌هیچ بهانه. خیلی‌ وقت‌ها هم میهمان داشت. غریبه یا خودی. وقتی میهمان خودی بود، تو را به نشستن دور میز آشپزخانه‌اش دعوت می‌کرد تا همراه خواهر و خواهرزاده چای بنوشی و گپ بزنی و او از خاطرات لاله‌زار‌رفتنش با خواهر بگوید: «می‌خواست برای نامزدش کارت‌پستال تهیه کند، ١٠ بار من را تا لاله‌زار برد تا بالاخره انتخاب کند». بعد هر دو با هم می‌خندند. بار دیگر که می‌روم، پاییز است و برایش خرمالو تحفه آورده‌اند. سهم من را هم کنار می‌گذارد. برای کار پایان‌نامه‌ام، فروردین‌ماهی به دیدارش می‌روم. سررسیدی هدیه می‌دهد. سر‌رسید جبهه ملی. روایت رخدادها به همراه شناسه و گفتار چهره‌های دخیل در ملی‌شدن صنعت نفت. صفحه آخر سررسید هم با اسامی متولیان یا هیئت گرداننده قلعه احمدآباد تمام می‌شود. یک بار کتابی هدیه می‌دهد و می‌گوید این را نخوانده‌ای؟ خانم من ترجمه کرده است... .
٢- می‌گویند آدم‌های مسن به خاطرات‌شان زنده‎اند. این دقیقا درباره ابراهیم یزدی صدق می‌کرد؛ به‌ویژه که این پیر، روایتگر دست‌اول یک انقلاب بود. نه روایتگر تماشاچی؛ بلکه روایتگر فاعل. خاطراتش مهم‌ترین دارایی این سال‌هایش بود که مفصل و به‌ ترتیب در حال انتشارشان بود. ابراهیم یزدی تا پیش از مرگش مهم‌ترین چهره در قید حیات دولت موقت و از آخرین بازمانده‌های شورای انقلاب بود.
شورایی که متن مذاکراتش هنوز به‌ طور کامل منتشر نشده است. تاکنون ١٦ نفر از اعضای شورای انقلاب (مجموع اعضای اولیه و افرادی که بعدا اضافه شدند) درگذشته‌اند. به ‌واسطه سمتش در وزارت خارجه در بسیاری از مذاکرات دولت با خارجی‌ها به‌ویژه در موضوع مناقشات ایران و آمریکا در ماه‌های اول انقلاب نقش داشت؛ مذاکراتی که اتهامات زیادی را همان زمان و بعدها متوجه دولت موقت کرد. صورت‌جلسات بسیاری از این مذاکرات را در خاطراتش یا به صورت جداگانه در رسانه‌ها منتشر کرده است. مراجعه به این مذاکرات، تصویری واقعی‌تر را نسبت به آنچه رخ داد و روایت‌هایی که بعدا ساخته شد، ترسیم می‌کند.
٣- در گفت‌وگو با رسانه‌ها نه‌تنها خسّت به خرج نمی‌داد؛ بلکه استقبال هم می‌کرد. اهل رسانه به بهانه‌های مختلف، از رخدادی سیاسی و تاریخی گرفته تا ثبت‌و‌ضبط خاطراتش سراغ او می‌رفتند و او هم با دست‌و‌دلبازی خاطراتش را در اختیار دیگران قرار می‌داد؛ تنها سهمش از سفره انقلاب و سال‌ها مبارزه. به ‌جز خاطرات، تحلیل‌ها و تفاسیر او از برخی وقایع و رخدادهای همان ابتدای انقلاب هم منحصر به خود او بود. برخی از این تفاسیر شاید کمی عجیب به نظر برسد یا حداقل اثباتش نیاز به روایت‌هایی موازی یا اسناد و مدارکی دیگر هم دارد که فعلا در دست نیست.
٤- برای یادبود فردی از اهالی سیاست که تازه درگذشته است، در وهله نخست بهتر است به سراغ هم‌عصران او رفت. در میان آنها هم کسانی که به او نزدیک‌تر بوده‌اند و با او مراوده داشته‌اند، اولویت دارند؛ چه همراه و موافق چه مخالف. اولویت دوم با جوان‌ترهایی است که در سال‌های پایانی عمر به او نزدیک بوده‌اند و بعد دیگرانی که احتمالا به علت علاقه شخصی یا پژوهشی درباره او کنکاش کرده‌اند. اولویت اصلی، زمانی سخت می‌شود که فرد درگذشته، از آخرین بازمانده‌های نسل خود باشد یا بازمانده‌ها در مسند و منصبی باشند که دسترسی به آنها حداقل به سرعت و در کوتاه‌مدت میسر نباشد. دفترچه تلفن را که باز می‌کنی و میان اسامی می‌چرخی، تازه متوجه می‌شوی کسانی که بتوانند درباره ابراهیم یزدی صحبت کنند، تعدادشان آن‌قدرها هم نیست. از نسل‌اولی‌های انقلاب با جلال‌الدین فارسی تماس می‌گیرم، خانمی از پشت تلفن می‌گوید او مدت‌هاست فقط درباره کتاب‌ها و نوشته‌هایش گفت‌وگو می‌کند.
فکر می‌کنم شاید محمود کاشانی هم بد نباشد. بالاخره عقبه سیاسی دکتر یزدی و کاشانی‌ها در ماجرای ملی‌شدن صنعت نفت و کودتای ٢٨ مرداد به هم پیوند خورده است؛ پیوندی که هنوز مناقشه‌آفرین است؛ اما فرزند آیت‌الله می‌گوید مراوده‌ای با یزدی نداشته است؛ درعین‌حال به او انتقاد دارد و ترجیح می‌دهد در این شرایط سخنی نگوید. اعظم طالقانی هم ناخوش‌احوال است و کسی که گوشی تلفن را برمی‌دارد، می‌گوید پیام شما را به ایشان منتقل می‌کنیم... .
منبع: روزنامه شرق

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها