صدر: ابراهیم یزدی 6 ماه قبل از جنگ، گفت: من به 14 دلیل می گویم صدام نمی تواند به ایران حمله کند/ دعایی: از نهضت آزادی به دلیل انتشار مطلبی خلاف گله دارم/ سبحانی: امام اجازه داد دیپلماسی صلح هم به صورت محرمانه دنبال شود
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
دعایی، صدر و سبحانی گفت وگو را با نحوه ورود خود به عرصه سیاست خارجی آغاز می کنند تا باب گفت وگو در مورد دیپلماسی ایران در اوایل انقلاب باز شود . دعایی در پاسخ به اینکه سیاست های آن زمان چقدر متاثر از نگام امام بود، گفت: « نگاه امام به عنوان رهبر یک نهضت با رهبر یک انقلاب و نظام متفاوت بود. اولین تذکر به مرحوم شهید رجایی بود که پاسخ ایشان به پیام تبریک میتران رییس جمهور فرانسه را نقد کردند. مرحوم گل آقا در آن مقطع تعریف می کرد که شهید رجایی ازخدمت امام آمد ناراحت بود چون با نقد امام مواجه شده بود این همان بینش اسلامی است که اگر کسی به شما تبریک و تحنیت گفت شما یا مثل آن یا بهتر از آن پاسخ دهید».
وی افزود: « در عراق نشریات عراقی و رادیو تلوزیون عراق برنامه های توهین آمیزی داشتند من در ملاقات ها با مسئولان وزارت خارجه عراق به اینها اعتراض می کردم آنها هم مطالب مشابهی را از تلوزیون ایران نقل می کردند گفتند عالی ترین مقام شما مقامی است که قانون اساسی را تدوین می کند در نماز جمعه علیه ما موضع تند گرفته است (آیت الله منتظری) من هم توضیح دادم این موضع رسمی سیاست خارجه ما نیست من در دیدار با سعدون حمادی وزری خارجه عراق گفتم من به امام نزدیک هستم و چرا نقطه نظراتی که مطرح است را در یک نشست رسمی عنوان نمی کنید؟ هفته بعد من را خواست و گفت پیامی از طرف رییس دارم (صدام) گفت رهبری انقلاب فردی را که مورد تأیید ایشان است انتخاب کند تا با هم مذاکره کنیم یعنی آنها به تهران نیایند آن موقع رادیو اهواز ما د راختیار اپوزیسیون عراق بود و هر چه دلشان می خواست می گفتند نشریاتی هم منتشر می کردند که گستاخانه بود. جالب اینجاست اینها را می فرستادند وزارت خارجه که با پست سیاسی بفرستند عراق. من به امام توضیح دادم این شیوه مؤثر نیست و باعث تحریک احساسات و توهین به آنها می شود بهترین این است که ما فعالیت تئوریک داشته باشیم و با
بیان تأثیر گذار آنچه در آثار دکتر شریعتی و استاد مطهری آمده است و شیعیان عراق تشنه آن است را ارائه کنیم نه اینکه بیانیه سیاسی بدهیم. پیغام وزیر خارجه عراق را هم دادم. پیشنهاد خود من آقای رفسنجانی بود چون نزدیک ترین و صالح ترین فرد در نزد امام بود. امام فرمودند باید تأمل کنند روز بعد ایشان گفتند من صدام را می شناسم و اینها صداقت ندارند اما مصلحت هم نمی دانم پاسخ منفی بدهم چون ممکن است تنش ایجاد کند. بگویید در آینده ای نزدیک انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری داریم و مردم نماینده رسمی برای دستگاه اجرایی را انتخاب می کنند من ترجیح می دهم رییس جمهور منتخب ملت این تصمیم را بگیرد و نماینده بفرستند».
در ادامه این نشست در مورد اینکه چه اقدامات خواسته و ناخواسته ای موجب گشوده شدن جبهه ها شد، گفت: « واقعیت این است که امام واقعأ دیپلماسی را رعایت می کرد البته ما اعتقاد نداریم ایشان از خطا بری بوده است اما امام واقعأ حتی در قبال قطع رابطه با آمریکا هم تند عمل نکرد آمریکا پیش از انقلاب درایران دولت متروپل بود همه چیز ما دراختیار آمریکایی بود و آنها هم از شاه می خواستند آن را به اسرائیل بدهد اوج تند شدن فضا پس از گرفتن سفارت آمریکا بود چرا این بچه ها سفارت را گرفتند. آمریکایی ها تحت عنوان سرطان، شاه را پذیرفتند. امام تجربه 28 مرداد را دارد. باید امام (ره) برخورد تند کند. من به عنوان دیپلماتی با بیش از 30 سال سابقه از مشی امام در قبال قطع رابطه ای که کارتر اعلام کرد و هم تسخیر سفارت دفاع می کنم. من با شهید رجایی، مهندس موسوی و آقای ولایتی در دوران حیات امام در وزارت خارجه کار کردم. هر 3 نفر اساسأ نمی خواستند حتی خلاف نظر امام فکر کنند. خوب یا بد بودن این بحث دیگری است. تا پایان دوران امام واقعأ دیپلماسی تحت تأثیر رهنمودهای ایشان بود. شاید اگر نظری درباره اتمام جنگ و... بود، طرح آن مفید بود اما زمینه آن وجود
نداشت».
وی در پاسخ به خبرنگار که معتقد است وزارت خارجه باید مشاوره بیشتری به امام می داد، می گوید: « دوران شهید رجایی و مهندس موسوی در وزارتخانه کوتاه بود. اما آقای ولایتی همچنین روحیه ای در مقابل امام نداشت. من یک نوار از دکتر ابراهیم یزدی شنیدم حدود 6 ماه قبل از جنگ. ایشان درآن سخنرانی می گوید من به 14 دلیل می گویم صدام نمی تواند به ایران حمله کند. البته آنها حزب سیاسی بسیار صادقی هستند و با وجود اختلافاتی که با هم داریم در صداقت آنها شک ندارم. من ایشان را به عنوان فعال سیاسی و آشنا با سیاست خارجی قبول دارم».
گفت وگو که به اینجا می رسد، دعایی گلایه خود از نهضت آزادی را طرح می کند و می گوید: « گله ای را از دوستان نهضت مطرح کنم در کمک به انتشار یک مطلب خلاف؛ بنیان گذاران ایشان افراد بسیار صالحی بودند و مقام معظم رهبری هم برای درگذشت ایشان پیام صادر کردند. اخیرأ متنی در فضای مجازی دست به دست شد که من از عراق آمدم و در شورای انقلاب گریه کردم که عراق می خواهد حمله کند. آقای محمد جعفری سردبیر روزنامه انقلاب اسلامی بنی صدر بود و الان انگلیس است. ایشان گفت چنین مطلبی در فضای مجازی منتشر شده است من گفتم جواب من همان است که در خاطرات نقل شد. ایشان از آقای عبدالعلی بازرگان نقل کرد. آنها مایل بودند مظلومیت آقای بازرگان و بهشتی و من را جوری بیان کنند که مثلأ برای من هم آبرویی ایجاد شود که مخالف جنگ بودم اما، اصل ماجرا دروغ بود. واقعیت این است که صدام، حسن البکر را مانع فعالیت می دید. کودتا کرد علیه وی. کنسولگری ها در خرمشهر و کرمانشاه را تعطیل کردیم. من هم کنسولگری ایران درکربلا و بصره را تعطیل کردم چون یک ایرانی هم آنجا نبود. دکتر یزدی عنصر سیاسی و مبارزی بود اما در مواجهه با امام، رعایت مسائل حزبی اولویت داشت و از
انزوایی که پیش آمده بود انتقاد داشت. امام با وجود برخوردی که صورت گرفته بود با این طیف، هیچگاه عواطف را قطع نکرد. به دکتر یزدی مأموریت داد به سیستان و بلوچستان برود و با بزرگان اهل سنت مذاکره کند. به هر حال ایشان در سیاست خارجی، معتقد به مشورت بود اما دولت موقت، حساسیت فضای انقلاب را مورد توجه قرار نداده است».
دعایی در پاسخ به خبرنگار که می پرسد، وزارت خارجه از منظر دیپلماسی، فشار کافی را به سازمان های جهانی آورد؟ می گوید: « جنگ وقتی آغاز شد که سفارت آمریکا قبل از آن تسخیر شده بود و هیچ نهاد بین المللی آن را تأیید نکرد. در آن مقطع ضیافتی بود در عراق من به عنوان سفیر وقتی وارد شدم اکثر سفرای اروپایی ریختند دور من که چرا برخلاف آداب دیپلماتیک، یک سفارتخانه را اشغال کرده اید؟ توضیحات من هم برایشان قابل قبول نبود. جنگ که آغاز شد به عنوان کشوری که رعایت اصل دیپلماتیک را نمی کردیم، نهادهای جهانی نسبت به ما گارد داشتند و صدام توانسته بود فضای جهانی را علیه ایران تحریک کند. کشورهای عربی گمان می کردند کنترل انقلاب، از تسری آن به کشورهای خودشان جلوگیری می کند. در این شرایط فعالیت های دیپلماتیک بسیار دشوار است. اما با وجود همه این محدودیت ها، کادر دیپلماتیک ما حرکت هایی را دنیال کرد که تحرک بین المللی دراین حوزه صورت گرفت. میانجی هایی که به دیدار امام می آمدند به دلیل همین فضای تحرک سیاست خارجی بود. تشکیلات سازمان ملل هم وارد شده بود. ثمره نهایی دستاوردها، حفظ حاکمیت ملی ما و محکومیت تجاوز عراق بود. امام (ره) نسبت به
مبانی آرمانی کوتاه نمی آمدند. مسئله سلمان رشدی، اهانت به مقدسات ما بود و هیج مسلمانی، توهین به قرآن را تحمل نمی کرد. این فتوا باید صادر می شد. برای محکوم کردن امام و انقلاب، آمریکایی ها برنامه ای داشتند. از یکی از شخصیت های اپوزیسیون خارج از کشور در یکی از برنامه های تلویزیونی خود دعوت کرده بودند که فتوای امام علیه سلمان رشدی را تحلیل کند. او دکتر سید حسین نصر بود. او در این برنامه قویأ این اقدام را تأیید کرده بود. در مورد کشتار حجاج هم با وجود آنکه امام موضع سختی داشتند، به آقای هاشمی مأموریت دادند تا فضا را مدیریت کند».
در ادامه این بحث، سبحانی می گوید: «امام (ره) در مسائل سیاست خارجی تا شروع پیروزی انقلاب، به قول آقای دعایی رهبر نهضت بود. مرجع تقلیدی که به مسائل جهانی هم توجه دارند و درباره وحدت مسلمانان و ماجرای قدس و فلسطین نظرات روشنی داشتند و پس از پیروزی انقلاب، امام (ره) قاعدتأ باید درباره این مسائل نظر بدهند. تا پایان دولت موقت، ایشان درمقابل اقدامات دولت موضع نمی گرفت. من می خواهم مخاطب این نشست ما یعنی نسل سوم انقلاب که امروز شبهاتی درباره مسائل ابتدای انقلاب دارند را به حساسیت های آن مقطع جلب کنم. اولأ امام بعد از انقلاب فرصتی تا آغاز جنگ نداشتند. اگر این تجربیات 30 ساله را داشتیم در مورد اشغال سفارت و طولانی کردن آن ممکن بود دیدگاه های دیگری می داشتیم».
وی در پاسخ به خبرنگار که یادآوری می کند دولت موقف همان زمان مخالفت بود، می گوید: « اشکال آنها این بود که توجه به فضای انقلابی نداشتند. اتفاقأ اگر همراهی هایی داشتند شاید مسئله مدیریت می شد. من امروز اگر با همین طرز فکر به آن روز بازگردم به نخست وزیر دولت می گویم این اتفاق افتاده است و حالا دولت باید آن را مدیریت کند. موضوع دیگری در همین رابطه است که امام پس از پیروزی انقلاب به قم رفت. پیام آن این بود که رأی مردم ارکان حکومت را تأیید کند و من هم به عنوان رهبر انقلاب حضور دارم. همه مسئولان وقت از جمله بازرگان بارها و بارها از ایشان می خواهند به تهران بیایند تا به آنها کمک کند. این سعی کل مجموعه این را می خواستند و امروز می گویند قرار نبود روحانیت وارد کار اجرایی شود! نمی توانیم خود را مبرا کنیم. شما از بسیاری برای حضور در این ویژه نامه و صحبت درباره امام دعوت کردید و بسیاری از آنها پاسخ رد دادند. مخاطب من نسل امروز کشورمان است. باید راجع به جنگ سرد مطالعه کنند. اگر شما به عنوان یک جوان سیاسی درسال 56 در شرایط انقلابی بودید و دنیا در فضای جنگ سرد 2 قطبی قرار داشت از شعار «نه شرقی، نه غربی» امام به وجود می
آمدید. همه دنیا یا در اردوگاه شوروی بود یا ایالات متحده. یک رهبر با یک انقلاب مردمی می گوید ما می خواهیم مستقل باشیم. اگر بگوییم دستگاه دیپلماسی ما به وظایف خود عمل کرده و انان به آن توجه نکرده، دروغ گفته ایم. ما بعد از وزارت خارجه دکتر یزدی و آقای قطب زاده به آنجا رفتیم، اساسأ خبری از فضای کارشناسی نبود. من به جِد مخالف تصفیه کارکنان قدیم وزارت خارجه بودم و همکاران قدیمی را نگه داشتیم و بیشترین استفاده را کردم. اما اینطور نبود که یک نظام کارشناسی روزانه همه مسائل جهانی را تحلیل کند و به امام (ره) ارائه بدهد.... فرق مهندس موسوی با وزرای قبل و بعد این بود که ذهن استراتژیک داشت. او در مورد جنگ نظر جالبی داشت که ما باید از طریق نزدیک شدن با جبهه مقاومت، صدام را از پیگیری اجماع عربی منصرف کنیم. حافظ اسد، لیبی، الجزایرو یمن جنوبی را در نظر گرفتیم. با همین روش، آنها را از اعراب جدا کردیم. بحث من دفاع واقعی از امام (ره) در سیاست خارجی است. از بحث دور نیفتیم، در نوشته های نسل جوان می بینیم که نمی دانند جنگ سرد چه شرایطی در جهان حاکم کرده بود. انسان دوران جنگ سرد با بعد از آن کاملأ متفاوت بود. در شرایط انقلابی
بودیم. می خواستند توسط گروه هایی در ارتش کودتا کنند. یکی از آنها را شوروی دنبال می کردند از طریق ناخدا افضلی و بقیه هم آمریکایی ها. رهبر انقلاب در این شرایط باید چه کند؟ ایران در حال تهدید بود و سرانجام هم جنگ را تحمیل کردند. نکته سوم این است که روزی با دکتر صدر صحبت می کردیم که نباید در خواندن تاریخ از انتها به ابتدا رفت. امروز جوانان می گویند خوب بود امام مثل آقای روحانی عمل می کرد و بهانه را از دست غرب می گرفت تا مشکلات کم شود. باید در آن فضا و جغرافیا باشی تا تحلیل کنی».
سبحانی در ادامه اینکه باید امروزه هم همان مواضع را ادامه داد را رد می کند و می گوید: « این هم غیر منطقی است و اشتباهی است که در سیاست رخ داده که از امام (ره) استفاده ابزاری می شود و یک ظلم است. در سال 88 تلویزیون از امام (ره) چهره ای ساخت که مورد اعتراض خود بیت ایشان و مؤسسه تنظیم و نشر هم قرار گرفت. من هم اگر بخواهم فقط از رفتارهایی که به نفع من است استناد بیاورم اشتباه است. دیپلماسی امام پیش از استعفای دولت موقت، دوران بنی صدر و شهید رجایی و طولانی شدن ماجرای گروگان ها و سپس جنگ، 3 مرحله دارد، جنگ رخ داده بود و دیگر دیپلماسی نمی توانست مانع آن شود. صحنه نبرد باعث می شد دیپلماسی برنده شود. اولویت امام در سیاست خارجی به 5 مرحله خلاصه می شد و این در کمیته سیاسی که دکتر ولایتی تشکیل داده بود بحث می شد. امام اصرار داشتند این مسائل رسانه ای نشود تا باعث تضیف جبهه ها نشود. ... امام تأکید داشت که دیپلماسی ما باید وحدت جهان اسلام استفاده کند و قضیه فلسطین، یکی از محورهای وحدت بود. ... اگر دیپلماسی نبود ما چه می کردیم؟ امام حاضر به ملاقات قذافی نشد اما واقعیت ها و تأکید امام باعث شد ما از امکانات لیبی استفاده
کنیم. عراق می خواست خرمشهر را بگیرد و مذاکره کند و ما هم می خواستیم دست بالارا داشته باشیم. پس نمی توان از جزء به کل رسید. آخرین جمله من اینکه امام (ره) درهمین شرایط اجازه داد دیپلماسی صلح هم به صورت محرمانه دنبال شود. حداقل 3 سال در کمیته ای بودم که بحث کاملأ محرمانه این بود که دکتر ظریف و دوستان بین الملل وزارت خارجه می گفتند اگر درگیر تهیه قطعنامه نشویم و در گفت و گوهای شورای امنیت حاضر نباشیم، در خاتمه متن به ضرر ماست. اگر امام پذیرفتند که سلمنا و اگر نه هم ضرر نکرده ایم. پس امام سیاست خارجی چند وجهی داشتند و همه دیپلماسی امام (ره) در مقطع جنگ بود چون پس از آن رحلت کردند».
در ادامه این نشست خبرنگار با اشاره به اتهامات حقوق بشری، مسائل قومی و مذهبی و ماجرای برخی زندانیان از تاثیر سیاست داخلی در تشدید فضا بر علیه ایران می پرسد و صدر پاسخ می دهد: « این در واقع کارگزاران سیاست خارجی هستند که باید این نظرات را به امام (ره) منتقل می کردند و برخی از آنها، تعدیل می شد. این مسئله کمتر اتفاق می افتاد. البته در جلسات درونی نقدهایی وجود داشت اما به ما انتقال پیدا نمی کرد. البته که در این صورت، کار دیپلماسی ما بهتر پیش می رفت، اما همه ما در دوره خودمان محدود هستیم. نگاه به آن روز باید بر اساس مقتضیات همان روز باشد چه اینکه ما در دوران اصلاحات تلاش کردیم با وزارت خارجه و بر اساس امر رییس جمهور دوران اصلاحات، این بهانه ها را از طرف خارجی بگیریم و تا حد زیادی هم توانستیم دیدگاه ها نسبت به ایران در جهان را تغییر دهیم».
منبع: جماران
دیدگاه تان را بنویسید