کد خبر: 541471
تاریخ انتشار :

یکی از فرماندهان ارتش و استراتژیست دانشگاه دافوس مطرح کرد:

پشت پای روسیه به ایران

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه نیوز، در روزهای اخیر شاهد افزایش تنش‌های مختلف در منطقه خلیج فارس و دریای عمان و خاورمیانه هستیم. با افزایش تهدیدات آمریکا علیه ایران و اعزام ناوهای خود، جمهوری اسلامی ایران هم اعلام کرده است که در صورت لزوم به ناوهای آمریکایی حمله می‌کند.

این تنشها بعد از تشدید تحریمهای نفتی ایران توسط ترامپ آغاز شد و با تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز اوج گرفت. اما در چند ماه اخیر بود که چالش وارد سطح جدیدی شد و دو طرف با حساسیت بیشتری در مقابل هم صف آرایی کردند.

در این میان، ابهامات و پرسشهای بسیاری ذهن مردم را درگیر کرده است. اینکه جنگ می‌شود یا نه؟ ایران چه توانمندیهایی برای مقابله با دشمنان دارد و در صورت لزوم چگونه می‌تواند تنگه هرمز را ببندد؟ در این رابطه مصاحبه ای را با یکی از استراتژیستهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و یکی از اساتید برجسته دانشگاه دافوس داشته ایم.

امیر سرتیپ مجتبی اصلانی که در زمان دفاع مقدس، به عنوان افسر ارتش در چندین عملیات مهم حضور داشت امروز در دانشگاه ارتش و چند دانشگاه دیگر مدیریت استراتژیک تدریس می‌کند.

مشروح گفت‌وگو با امیر مجتبی اصلانی را بخوانید و ببینید:

دو نقطه استراتژیک جهان در ایران است

امیر؛ در قسمت اول در مورد موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران به خصوص در خلیج فارس، جزایر سه گانه و تنگه هرمز صحبت کردیم . به نظر شما ایران چگونه می‌تواند از این موقعیت استراتژیک مخصوصا در مواجهه با برخی کشورهای عربی و آمریکا استفاده کند؟ به نظر شما این موقعیت می‌تواند برای ایران مفید باشد؟

امیراصلانی: همانطور که اشاره کردم از ۱۴ نقطه استراتژیک جهان دو نقطه اش در ایران است که یکی تنگه هرمز است و دیگری نقطه میانی جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک. از این نظر این نقاط استراتژیک می‌توانند در اتخاذ استراتژی‌های منطقه ای در ابعاد نظامی، اقتصادی و سیاسی اثرگذار باشند. یکی از ویژگیهایی که تنگه هرمز دارد این است که می‌تواند به عنوان یک عامل بازدارنده فعال باشد. یعنی در جهت اینکه اتفاقی در خلیج فارس نیفتد عمل کند، چرا که ما توانایی کنترل کامل این تنگه را داریم.

البته تنگه هرمز هم به این خاطر استراتژیک و مهم است چون تنها راه منحصر به فرد برای انتقال انرژی از خلیج فارس به اقصی نقاط جهان است. اکنون انرژی برای دنیا یکی از مباحث مهم و راهبردی است و یکی از تامین کننده های اصلی آن خلیج فارس است. لذا این امر مثل این می‌ماند که یک اتوبان را ببندیم و در انتهای آن اتوبان یا خیابان نیازهای قسمت ابتدایی آن خیابان قرار داشته باشد و قسمت مقابلش بخواهد از آن راه بسته شده آن نیازها را تامین کند.

پس این می‌تواند برای ما اثرگذار باشد و همینطور نقاط اشاره شده در جزایر سه گانه. این نقاط مالکیت ما را در خلیج فارس افزایش می‌دهد و تسلط در اختیار داشتن این نقاط می‌تواند نقش ما را به صورت کلیدی تری به منصه ظهور برساند.

این بحث هایی هم که در مورد مالکیت تنگه هرمز می‌شود(به خصوص از جانب کشورهای عربی منطقه) به خاطر سیاست‌هایی است که از طریق غرب به هر عنوانی بر امارات یا هر کشوری که ادعایی دارد در مورد جزایر، دیکته شده است. ما اگر بخواهیم به مسائل، جهانی نگاه کنیم باید بگوییم که همیشه غرب یا آمریکا (به عنوان یک کشور اثرگذار غربی) دکترینی دارند که بر اساس آن منافع خود را دنبال می‌کنند و فرقی ندارد که حاکم که باشد. اینها در حقیقت اجرا کننده سیاست های خود هستند. یکی از مواردی که در سیاستهای آمریکا تاکید شده است که حتی نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا هم آن را اعلام کرده است، این است که قلب تپنده غرب از خونی تغذیه می‌کند که شریان هایش از خلیج فارس می‌گذرد. در واقع، خود غربی‌ها هم به زبان بی‌زبانی می‌گویند که تا زمانی که انرژی در خلیج فارس باشد این مسائل هم وجود دارد.

حضور آمریکا در منطقه هم به خاطر همین موضوع است وگرنه دل آمریکا به حال کسی نسوخته است. لذا وقتی آمریکا در منطقه حضور پیدا می‌کند هژمونی خود را پیاده می‌کند و آن را اثبات می‌کند. این کار را می‌کند تا سربازانش و تمام مخارج آنها را تامین نماید. چون شما می‌دانید که برای تامین مخارج یک سرباز ۱ تا ۳۰ نفر باید دست به کار شوند. حالا حساب کنید که این سربازان در چند قاره وجود دارند و به چند قاره هم سفر می‌کنند. تامین سرمایه‌ مخارج اینها کار مهم و دشواری است. این کار را کشورهای منطقه‌ای برعهده دارند. همان کشورهایی که ترامپ آنها را گاو شیرده تعبیر کرده است و با عبارتی تحقیرآمیز آنها را مخاطب قرار داده است. همین کشورها نیازهای آمریکا را تامین می‌کنند. لذا کشورهای خلیج فارس تامین کننده نیازهای آمریکا هستند و آمریکا به راحتی می‌تواند انرژی خود را تامین کند و هم با ایجاد سیاست‌های ایران هراسی سلاح را بفروشد و از طریق عایدات خود، سطح بیکاری را هم در کشور خود پایین بیاورند و تولید ناخالص ملی خود را هم بالا ببرند. وقتی رقم بالا برود، درآمد سرانه مردم نیز بالا می رود و رفاه مردم نیز بیشتر می‌شود.

به همین خاطر، امریکا همیشه خوشحال از این است که در این منطقه درگیری باشد یا هراس از درگیری وجود داشته باشد و بین کشورهای منطقه اختلاف باشد. چون ما در منطقه ای هستیم که همه مسلمانند و در ایام حج حداقل ۴ میلیون مسلمان در کشوری مثل عربستان حضور دارند و ایران هم همیشه سهمیه دارد و در این مراسم حضور می‌رساند. وقتی این حجم از مسلمان در یک منطقه حضور می یابد انسجامشان بیشتر شده و این می‌تواند منافع غرب را به خطر بیندازد.

یک مسئله مهم دیگر که باید در نظر داشت این است که خلیج فارس از گذشته مثلا حدود ۱۰۰ سال پیش تا کنون همیشه محل حضور قدرت‌های بزرگ به ویژه دریایی بوده است. یک زمانی پرتغالی ها حتی در جزایر ما وجود داشتند و قلعه هایی هم ساخته اند. کشورهای مختلف دنبال این هستند که حضور جهانی و برتری خود را اثبات کنند. علاوه بر پرتغالی‌ها، انگلیسی ها هم در خلیج فارس حضور داشتند و اکنون امریکا قدرتی است که در منطقه حضور دارد.

اما یک اصل دیگر هم وجود دارد و آن این است که هر کشورقدرتمندی که به طریقی وارد خلیج فارس شود و از آن خارج شود دیگر قدرت جهانی نخواهد بود. به همین دلیل، مثلاً فرستادن ۱۲۰ هزار سرباز یا ناو در منطقه توسط آمریکا به خاطر ایران نیست( بلکه برای حفظ موقعیت خاص آمریکا در خلیج فارس است تا در این منطقه بماند. چون اگر خارج شود دیگر قدرت جهانی نخواهد بود). چرا که این ناو هواپیمابر یک نوع پایگاه نیروهوایی است و کارش انتقال و فرود هواپیماهای جنگی است . آمریکا اگر بخواهد جنگی در منطقه به وجود بیاورد(با توجه به این تجهیزات) این جنگ همگانی و خانمان سوز برای تمام کشورهاست. صحبتی هم که برخی مسئولین می‌کنند که اگر نفت برای ایران صادر نشود برای مناطق دیگر هم ساده نخواهد بود بیشتر اتکا به همین امر دارد که ما قدرت ناامن کردن منطقه را با تنگه هرمز داریم همانطور که تا الان قدرت کنترل آن را داشتیم.

به هر صورت این دو منطقه می توانند نقش اثرگذاری در سیاستهای به ویژه نظامی ما داشته باشد و ما امیدواریم که تا زمانی که سیاسیون ما با نظامیان ما همسویی و هم افزایی به لحاظ فکری و عملکرد داشته باشند نقشی را داشته باشیم که هم بازدارنده باشد و هم بتواند در جهت منافع ملی ما قدم بردارد.

قدرت ایران در دریا؛ از مین‌های دریایی تا زیردریایی‌ها

می خواهم کمی در مورد نیروی دریایی ایران صحبت کنید. خیلی ها فکر می‌کنند که در مواجهه با نیروی آمریکا به خصوص ناوهای این کشور، مین های دریایی ایران و زیردریایی هایش کاملا موثر هستند. چون کشورهای اطراف تقریبا هیچ کدام این سلاح ها را ندارند. تاریخ هم نشان داده است که معمولا وقتی آمریکا وارد خلیج فارس می‌شود، با این مین‌های دریایی مشکلات بسیاری دارد. چقدر این تحلیل درست است؟ فکر می‌کنید که نقطه ضعف آمریکا چه می‌تواند باشد؟

امیراصلانی: مین گذاری اصولاً دو نوع است. یک نوع مین‌گذاری در زمین است و یکی هم در دریا. مین گذاری در زمین یک سری اصول و قواعد خاص خودش را دارد. شما به عنوان دو کشور متخاصم وقتی در جنگ هستید و مین گذاری می‌کنید اولین وظیفه تان این است که کروکی میدان مینتان را ثبت کنید؛ یعنی دقیقا نقاط جغرافیایی آن را مشخص کنید، نقشه زمین هایی را که استفاده کردید داشته باشید و این را در زمان ترک مخاصمه به طرف مقابل خود ارائه کنید و بلعکس از طرف مقابل هم بگیرید. گاهی البته اتفاقات غیر قابل پیش بینی می‌افتد. همان طور که در دفاع مقدس شاهد بودیم، مین گذاری‌ها طبق اصول رایج و پروتکل‌های آن زمان انجام نشد و به همین دلیل حتی همین الان هم شاهد هستیم هر از چند گاهی مثلاً یک چوپان یا یک کشاورز که در زمین خود در حال کار است دچار سانحه می‌شود یا کشته می‌شود.

با توجه به این تفاسیر، این مین‌های زمینی قابل کنترل هستند و شما می‌توانید منطقه را پاکسازی و این‌ها را جمع آوری کنید. اما مین گذاری دریایی متفاوت است و هم برای خود ما می‌تواند ضرر داشته باشد و هم برای طرف مقابل. کمتر کشوری از این امر استقبال می‌کند که دریا را آلوده کند. چون ما در برخی منافع با هم مشترک هستیم. بسیاری از واردات و صادرات ما از طریق خلیج فارس اتفاق می‌افتد. اگر این اتفاق بخواهد رخ دهد برای ما هم ضرر دارد.

اما یک جا شما احساس می کنید که از راهکاری می‌توانید استفاده کنید که دشمنت را ترغیب نکنید به این که می تواند به سادگی به شما دسترسی داشته باشد. مثل این می‌ماند که شما با یک درنده ای مقابله می‌کنید بالاخره آن پنجه ای که می‌خواهد به انسان بزند حتی اگر انسان سلاح داشته باشد باز می‌تواند تهدید کننده باشد.

اما اینکه ایران بخواهد مین‌گذاری کند؛ نه؛ من تصور نمی کنم. با توجه به اینکه ما هم متضرر خواهیم شد. چون مین وقتی در دریا قرار می گیرد قابل کنترل نیست چون جای ثابتی ندارد و می‌تواند به کشتیرانی خودمان آسیب برساند.

در مورد زیردریایی چطور؟

امیراصلانی: اولا آمریکا به لحاظ تکنولوژی و فناوری به ویژه در بخش دریا بسیار توانمندتر از ماست. آنها حتی در زمان جنگ جهانی دوم هم از زیردریایی‌های خود استفاده می‌کردند. اگر بخواهیم بگوییم که ما از طریق زیر دریایی می‌توانیم با دشمنی مثل آمریکا مبارزه کنیم و آن را شکست دهیم، یک مقدار گزافه‌گویی است و این امر خارج از حقیقت است.

اما ما پیشرفت‌هایی که در این زمینه داشته ایم. پیشرفتهایی که این توان را به ما داده است که مسیر دریا را در کنترل خود داشته باشیم. شما گاهی به عنوان یک قدرت تهاجمی عمل می‌کنید و گاهی هم به عنوان مدافع عمل کرده و حالت تدافعی می‌گیرید. شما وقتی حالت تدافعی می‌گیرید می‌گویید من با این توانمندی‌ها امنیت خودم را تامین می‌کنم. ما در بحث زیر دریایی برقراری امنیت خود را مدنظر داریم. یعنی می‌گوییم اگر زیردریایی بتواند در اعماق خلیج فارس استقرار داشته باشد همین یک عامل بازدارنده است برای کشورهایی که فکر می‌کنند می‌توانند به ما آسیب برسانند. چون اگر از این جا رد بشوند توسط موشک های ما آسیب می‌بینند. یعنی در حقیقت در دکترین ما، بحث زیردریایی یک بحث بازدارنده است یعنی ما شروع کننده نخواهیم بود.

این امر مثل این می‌ماند که شما در یک مجموعه سیستم امنیتی خود را تقویت کنید و مثلاً تهدید کنید که اگر کسی وارد شود دوربین مداربسته تصویر اورا می‌گیرد، آژیر به صدا در می‌آید و در کسری از ثانیه دستگیر خواهید شد.

این بحثی هم که در مورد زیردریایی مطرح است باعث شده است که ما توانمندیهای خاصی داشته باشیم. به خصوص بررسی دهه‌های اخیر مخصوصا یک دهه اخیر نشان می‌دهد که ما از حالت واردکننده خاص خارج شدیم و توانسته ایم تجهیز زیردریایی‌ها را عملیاتی کنیم. زیردریایی‌هایی که هم حالت عملی دارند و هم پدافندی اند و هم برای شناسایی به کار می‌روند. چون برخی زیردریایی‌ها غواص جابجا می‌کنند و برخی علاوه بر جابجایی، کار شناسایی هم انجام می‌دهند. لذا در کل، بحث زیردریایی ما بازدارنده و تقویت کننده توان دفاعی ما است.

رابطه ایران با همسایه‌ها؛ ارتباط با عراق و عدم درگیری با عربستان

به نظر شما رابطه ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس و به خصوص کشورهای عربی که آمریکا در آنها پایگاه های نظامی دارد چگونه باید باشد؟ به خصوص در مورد عربستان و از طرف دیگر قطر؛ سیاست راهبردی ما در خصوص این کشورها چه باید باشد؟

امیراصلانی: وقتی یک کشوری اجازه می‌دهد که کشور دیگری در داخل آن پایگاه نظامی به وجود بیاورد، در حقیقت قبول کرده است که آن کشور یکی از متحدین آن شود. ما اکنون در ترکیه هم چنین شرایطی را می‌بینیم. ترکیه هم رسما دو پایگاه نظامی در اختیار آمریکا گذاشته است.

اما سیاست‌هایی که ما باید در خصوص عربستان داشته باشیم. چه آمریکا پایگاه در این کشور داشته باشد و چه نداشته باشد در شرایط فعلی تنش مان با عربستان زیاد است؛ به هر علتی که نمی‌خواهیم به آن اشاره کرد. پس رفتار خاصی در مورد عربستان سعودی نمی‌توانیم داشته باشیم. اما در رابطه با کشوری مثل عراق اوضاع فرق دارد. عراق از طرفی با ما هم مرز است و در شرایط فعلی یکی از کشورهایی است که می‌تواند به ما کمک کند که شرایط اقتصادی خود را بهبود ببخشیم. به خاطر وضعیتی که ما در شرایط فعلی داریم، بحث دور زدن تحریم‌ها، انتقال پول و مواردی که در این رابطه بتواند به ما کمک کند یک مقدار باید با کشوری مثل عراق رابطه را بهتر کنیم و سیاست هایمان طوری تبیین شود که حالت موازنه برادری ما حفظ شود.

روسها یک عقیده‌ای دارند. می‌گویند هیچ دشمنی تا ابد دشمن نمی‌ماند و هیچ دوستی هم تا ابد دوست نیست و آنچه که مهم است این است که منافع خودمان را تامین کنیم. شاید یک موقع این پایگاه که در عراق وجود دارد به ضرر ما باشد اما به هر حال نزدیکی ما به عراقی‌ها به خصوص در زمینه مسائل مذهبی و حضور در راهپیمایی اربعین و شیعیانی که در عراق حضور دارند زیاد است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که کشوری مثل عراق نمی‌آید به خاطر یک تصمیم نابخردانه داخل خودش را از دست بدهد. هم اکنون بسیاری از خودروهای ما به عراق صادر می‌شود و ما با عراق منافع مشترک داریم.

لذا پایگاههایی که در عراق هست به نظر من آنقدر خطرناک نیست که برای ما دردسر ایجاد کند. چون عراق هم منافع خودش را و مردم خود را نیز در نظر می‌گیرد و به رابطه خود با ما هم توجه دارد.

اما در مورد سایر کشورها مثل قطر؛ ما در یک دوره خیلی به قطر نزدیک شدیم. مخصوصا بعد از اینکه قطر با عربستان به اختلاف افتاد. ما از آن فرصت باید استفاده بکنیم(یا می‌کردیم) چون هر فرصتی اگر استفاده نشود تبدیل به تهدید می‌گردد.

یک اندیشکده روسی مدتی پیش نوشته بود که مثلث "ترکیه- قطر- ایران" می‌تواند در مقابل "اسرائیل- عربستان- آمریکا" شکل بگیرد. چقدر فکر می‌کنید این ائتلاف جدی باشد؟

امیراصلانی: از لحاظ نظامی ؟

بله

امیراصلانی: ببینید از نظر نظامی من فکر نمی‌کنم این حرف درست باشد. باید قبول کنیم که آمریکا قوی ترین و قدرتمند ترین ارتش دنیا را دارد. این را همه قبول دارند. اما تنها قدرت نظامی نیست که می تواند منجر به پیروزی یک کشور شود.

امریکا اگر بخواهد جنگی در منطقه به وجود بیاورد این جنگ به ضرر او تمام می‌شود. اشتباهی که بوش مرتکب شد و آمد در عراق و هنوز هم در حال پس دادن تاوان آن است. این جنگ تبعات زیادی برای آمریکا داشت. آنها مانند ما ملت شهید پرور ندارند. این یک واقعیت است و مردم آمریکا قبول نمی‌کنند که وقتی تابوتهای سربازانشان بیاید تشییع جنازه راه بیاندازند و شهادت افتخار ماست بگویند. فرهنگشان متفاوت از ماست.

علاوه بر این، هزینه‌های که پرداخت می‌کنند و به طور کلی، هزینه جنگ در دوران فعلی خیلی زیاد است. قبل از جنگ، آمریکا باید بتواند به لحاظ اقتصادی نظامیان خود را ساپورت کند. در این زمینه ممکن است کشورهای منطقه این هزینه را قبول کنند. دربین این کشورها، فقط عربستان تا حدی قدرت ساپورت مالی را دارد. به هر حال، نیازهای نظامی بسیار زیاد است. الان شما یک خمپاره بخواهید تامین کنید هزینه بسیاری باید صرف کنید. شرایط فعلی با شرایطی که در جنگ ایران و عراق بود بسیار متفاوت است. همان طور که یک دلار اگر آن موقع ۳۰ تومان بود الان حدود ۱۵ هزار تومان است.

ضمنا اگر آمریکا بخواهد سربازش را اینجا بیاورد باید به اذهان عمومی پاسخ دهد. اشتباهی که در ویتنام مرتکب شد. اشتباهی که اگر بخواهد مجددا مرتکب شود در نهایت محکوم خواهد شد.

آن مثلثی که بیان کردید اگر شکل بگیرد از لحاظ توازن قوا مسلماً به نفع طرف مقابل است، یعنی آمریکا و اسرائیل و عربستان. (با این حال ما در موازنه قدرت برتریهایی داریم) و اگر ما بخواهیم خود را در نظر بگیریم چند ویژگی داریم: اول اینکه تجربه جنگ با عراق را داریم. یعنی تجربه جنگ هشت ساله و اینکه چگونه باید با دشمن به مقابله بپردازیم و در کجا بتوانیم دشمن را زمین گیر کنیم دوم مسئله وسعت کشور ماست. ما کشوری هستیم که عمق استراتژیک زیادی داریم. ما کشور چهار فصل هستیم و به همان نسبت عمق استراتژیک زیادی هم داریم. حالا آمده ایم با هوشمندی از سوریه و عراق هم استفاده کرده ایم و عمق خود را افزایش دادیم. نکته دیگر هم تاثیر گذاری بر مردم است. مردم در جنگ حرف اول را می‌زنند. مردم اگر از جنگ پشتیبانی کنند (به رغم تمام مشکلات) من این احساس را دارم که شرایط تغییر می‌کند. چون سربازی که از قاره ای دیگر به یک کشور بیگانه می‌آید با سربازی که در کشور خودش می‌جنگند زمین تا آسمان فرق می‌کند. آن حالتی که آمریکایی‌ها در ویتنام داشتند، دقیقا همین را نشان می‌دهد.

از نظر من این اتحاد اولا فقط روی کاغذ خواهد بود یعنی تقریباً شدنی نیست و اگر هم شکل بگیرد ناتوان خواهد بود، چون آمریکا توانایی دریایی و موشکی بالایی دارد. اما بالاخره این امر سرانجام به کجا ختم می‌شود؟ به هر حال آمریکا باید به این فکر باشد که سربازانش را وارد خاک ما کند. آن وقت با چه مواجه می شود؟ با ۸۰ میلیون جمعیتی که مخالفش هستند. الان فرض بگیریم آمریکا ۳۰ میلیون مخالف دارد، در زمان جنگ تعداد مخالفان ۸۰ میلیون می‌شود. شما با هر اندیشه و تفکری که باشید قبول نمی‌کنید که یک سرباز بیگانه در خاک شما قدم گذاشته و به ناموس شما نظر داشته باشد. شما با این مقابله می‌کنید. الان که از جنگ جهانی دوم ۷۵ سال گذشته است هنوز مشکلاتی که آمریکا و ژاپن دارند باقیست. هنوز مردم با آمریکایی‌ها مقابله می‌کنند.

از طرف دیگر اگر این ائتلاف شکل بگیرد(ائتلاف قطر، ایران و ترکیه) اگر بخواهد شکل بگیرد آن وقت ما باید یک نقشی هم برای روسیه در نظر بگیریم...

اتفاقا در این رابطه هم می‌‍خواهم پرسشی داشته باشم. رابطه ما با روسیه در این مدت چگونه بوده است؟ به نظر شما رابطه راهبردی ما در این چند سال مناسب بوده است یا نه ؟ برخی انتقادهایی دارند نسبت به رابطه ما با روسیه که آن جور که باید باشد نبوده و شرایط، به نفع ما نیست. شما موافقید؟

امیراصلانی: روسها آن چیزی که مد نظرشان است منافع ملی خودشان است. در زمان قدیم بلوک شرقی وجود داشت. پیمان ورشویی وجود داشت. کشورهایی که در پیمان ورشو قرار می‌گرفتند طبق مفاد پیمان اگر خطری متوجه شان می شد اعضای پیمان موظف بودند تا این کشور را محافظت کنند همانطور که امروز برای ناتو این حالت اتفاق می‌افتد. اما اکنون این حالت نیست. الان روسها نگاه می‌کنند که منافع‌شان در کجاست. روسها دوره‌ "گذاری" داشتند. از فروپاشی کمونیسم و دیوار برلین به بعد آنها یک دگردیسی سیاسی پیدا کرده و تغییر حالت داشتند. کشوری که تا آن زمان معروف به حصار آهنین بود و شرایطی مثل کره شمالی را داشت تبدیل به این کشوری شد که اکنون ثروت بسیاری دارد.

همانطور که گفته شد، سیاست روسها در نظر گرفتن منافع خودشان است و لذا به خاطر کشوری مثل ایران خود را درگیر نمی‌کنند. البته بلوفهای سیاسی می‌زنند. چنانچه در مورد سامانه های اس ۳۰۰ بلوف سیاسی زدند. اما سیاست امروزشان این است که منافع خود را در نظر بگیرند. به همین دلیل، مثلاً در مذاکرات هسته ای روسیه می‌توانست نقش پررنگ‌تری داشته باشد. وقتی که آمریکا آمد و از برجام خارج شد روسیه باید موضع قوی تری می‌گرفت و پشتیبانی‌های بیشتری از ایران می‌کرد.

ما باید اندیشه‌های خودمان را تقویت کنیم. باید هوشمندانه فکر کنیم و رفتارهای کشورهای مختلف را بسنجیم و مقایسه کنیم و بعد تصمیم گیری بکنیم.

آن اتحادی که شما گفتید(ایران و قطر و ترکیه) هم به خاطر همین روسیه شکل نمی‌گیرد. چون روسیه هم می ‌گوید از این نمد باید کلاهی برای من دوخته شود. لذا تعادل قوایی که شما گفتید از نظر فیزیکی به ضرر ماست، اما از لحاظ معنوی شاید به نفع ما باشد.

استراتژی دفاعی ایران چه باید باشد؟

برخی افراد معتقدند دو استراتژی کلی در مورد دفاع و سیاست های دفاعی هر کشور وجود دارد. یکی اینکه نیروهای مسلح داخل کشور باشند و از مرزها حفاظت کنند و سیاست دوم این است که پیش‌دستی کنند یعنی برای دفاع چند قدم جلوتر رفته و داخل مرزهای همسایگان شوند. به نظر شما با توجه به جایگاه ایران و شرایط لجستیکی اش، کدام استراتژی مناسب‌تر است؟

امیراصلانی: ببینید طبق قانون اساسی حفاظت از مرزها و تمامیت ارضی کشور در زمین، دریا و هوا با ارتش و نیروهای مسلح است. هیچ وقت در دکترین نظامی ما پیشدستی مدنظر نیست که بخواهیم احساس بکنیم مثلا یک کشوری بخواهد به ما حمله کند و ما پیش دستی کنیم و به آن کشور حمله کنیم. آنچه ما می‌کنیم این است که اصل بازدارندگی خود را تقویت کنیم.

ما بر اساس این تئوری(بازدارندگی) کار می‌کنیم؛ یعنی بستگی دارد ما در چه زمینه ای نیاز باشد که فعالیتی انجام دهیم(تا مانع حمله دشمن به خاک خود شویم). اما بعضی وقت‌ها پیش می‌آید که یک جریان سیاسی می‌آید و عملیات تروریستی در داخل کشور انجام می‌دهد . این حق مسلم ماست که عملیات تلافی جویانه را بر علیه آن گروه و جریان سیاسی در آن کشور انجام بدهیم. قبلا هم پیش آمده است و کسانی هم این کار را کرده اند. یکی از مواردی که سوء استفاده می‌شود استفاده از همین محدودیت های مرزی است. مثلا اگر نیروی هوایی ترکیه به ایران حمله کند همانطور که در جنگ هشت ساله عراق به ما حمله کرد، ایرانی حق دارد که مقابله به مثل کند.

اما اگر آن کشور اجازه ندهد عوامل بر هم زننده از خاک آن کشور بر علیه کشور دیگر استفاده کنند مشکلی به وجود نمی‌آید. لذا ما سیاست توسعه طلبانه نداریم. نمی‌خواهیم بر کشور دیگری تسلط داشته باشیم یا جایی را اشغال کنیم. این درست است اما به لحاظ قوانین نظامی و پروتکل هایی که باید رعایت کرد می آییم حقمان را در هر‌جا که باشد می گیریم.

منبع: خبرفوری

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها