کد خبر: 220451
تاریخ انتشار :

انتقاد دولتی‌ها به چه معنا است؟!

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

سید نعمت‌الله عبدالرحیم زاده: چند هفته‌ای است که دولتی‌ها با زبان تازه‌ای حرف می‌زنند، زبانی که نه در گذشته دولت‌ها سابقه داشته و نه آن که در قاموس سیاسی دولتمردی حتی در خارج از کشور هم نمونه‌ای برای آن پیدا می‌شود. این زبان تا اندازه‌ای هم‌زمان توسط حجت‌الاسلام یونسی، دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی، رحمانی فضلی، وزیر کشور، و دکتر حسن هاشمی،‌ وزیر بهداشت و درمان، به کار گرفته شده است. یونسی در مصاحبه با ایسنا از محکمات و متشابهات انقلاب اسلامی گفت تا از حقوق شهروندی در دولت روحانی بگوید و بعد هم برود سراغ دستگاه قضاء و زندان‌ها که در این مورد خاص گفت: «هم اکنون هم بسیاری از موارد نقض حقوق بشر در زندان‌ها و محاکم در خیلی جاه‌ها صورت می‌گیرد که نفوذ عناصر افراطی و تندرو دیده می‌شود».

وزیر بهداشت از رفتنش به زندان قزل حصار نوشت که چه شرایط تکان‌دهند‌ه‌ای از وضعیت زندان و زندانیان را برای نخستین بار از نزدیک دیده و گفت که «به نظرم از پشت دوربین یک فیلم مستند هم نمی‌توان عمق آن چه را در چنین فضایی می‌گذرد به تصویر کشید». او خبر از ارائه گزارشی به دولت در مورد دیدار یک روزه‌اش از زندان قزل حصار داد و در وب‌سایت شخصی خودش هم گوشه‌ای از مشاهداتش بازگو کرده که هر خواننده منصفی را از وضعیت وخیم زندان و زندانی‌ها به حیرت می‌اندازد.

استفاده وزیر کشور از این زبان سیاسی روایت دیگری پیدا کرده است. او ابتدا در نشست سراسر روسای پلیس مبارزه با مواد مخدر بود که از این زبان استفاده کرد تا از ورود پول کثیف و از جمله پول حاصل از معامله مواد مخدر به حوزه سیاست و انتخابات بگوید. واکنش به سخنان یونسی بیشتر بعد رسانه‌ای خارجی پیدا کرد تا داخلی و واکنش به مشاهدات دکتر هاشمی کمتر از آن بود اما واکنش به این زبان فضلی هم از طرف رسانه‌های خارجی بود و هم داخلی و انگار که قضیه هنوز ادامه داشته باشد گذشته از این که هیئت رییسه مجلس خواهان پاسخ‌گویی او در این مورد شده و فضلی هم گفته که اگر یک ساعت وقت داشته باشد در جلسه غیرعلنی مجلس تمام فرایند پول کثیف در اقتصاد کشور را تشریح می‌کند.

حالا این سه مقام دولتی با استفاده خاص از زبان سیاسی اموری را مطرح کرده‌اند که به قول معروف؛ ناگفته‌های حساس را بر زبان آورده‌اند، اما آیا به کار بردن این زبان از طرف دولتی‌ها بنابر قاعده متعارف سیاسی انجام می‌شود؟ اهمیت این سوال از آنجایی قابل توجه است که حتی از طرف اردوگاه اصلاح‌طلب‌ها هم چنین چیزهایی گفته نمی‌شد چه در دوران دولت اصلاحات خاتمی و چه بعد از آن در طول 8 سال از دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد که این اردوگاه در جبهه انتقادی قرار گرفت. در واقع، اصل مسئله بر ماهیت این نوع زبان سیاسی است که به طور مشخص می‌توان آن را زبان انتقادی نامید چنان که هر سه دولت‌مرد از این وجه به موضوع‌های مورد نظر خود پرداخته‌اند.

بنا بر قاعده بازی سیاست، زبان انتقادی متعلق به جبهه منتقد حکومت است چه این جبهه در خارج از کل سیستم و ساختار سیاسی قرار گرفته باشد، چه در داخل که به دلیل عدم حضور در قوه مجریه مبنای کار خود را بر دیدگاه انتقادی نسبت به عمل‌کرد این قوه قرار می‌دهد. این تعریفی شناخته شده از زبان انتقادی در ادبیات سیاسی رایج است که البته بر مبنای معقول اصل مسئولیت‌پذیری بنا شده و بنابر آن، جایگاه مشخصی برای دولت به عنوان قوه مجریه تعیین شده است. جایگاه دولت در اعمال قدرت بنابر ساختار سیاسی است و به این جهت و بر اساس اصل مسئولیت‌پذیری، باید پاسخ‌گوی نحوه اعمال قدرت باشد. دولت با این جایگاه تنها مسئول به پاسخ‌گویی در برابر پرسش‌ها و انتقادهایی است که از ناحیه منتقدین قدرت مطرح می‌شوند.

زبان انتقادی درست در برابر این جایگاه دولت به کار می‌رود، جایگاهی که متعلق به منتقدین دولت و نحوه اعمال قدرت است تا با طرح انتقادها، دولت را ملزم به انجام وظیفه بر مبنای همین اصل مسئولیت‌پذیری کنند. اشاره مستقیم یا غیر مستقیم سه دولت‌مرد به قوه قضاییه کاربرد زبان انتقادی آنها را توجیه نمی‌کند زیرا بنابر قاعده وحدت یک مجموعه سیاسی، دولت همراه با دیگر بخش‌های حاکمیتی تشکیل دهنده یک مجموعه واحد هستند و اشاره این سه به قوه قضاییه به نحوی اشاره به مجموعه‌ای است که قوه مجریه و همین سه نفر هم در آن قرار دارند.

این نکته واضح است که مطالب ذکر شده از سوی این سه دولتمرد سر و صدای رسانه‌ای به راه انداخته که همین هم باعث دلگرمی هواداران دولت شده اما باید پرسید که آیا این جریان از سوی دولت به معنای به هم خوردن قاعده بازی در صحنه سیاسی نیست؟ اصل مسئله در رعایت این قاعده است تا هر طرف طبق روال متعارف و مقبول عمل کند چه طرف قدرت و چه طرف منتقد آن اما وقتی که طرف قدرت به این سمت منتقد می‌آید دیگر رسم و رسوم مقبول پرسش و پاسخ یا انتقاد و پاسخ‌گویی به هم می‌خورد و این نحو عمل به نوعی بر هم زدن اصل بازی در عرصه سیاست است.

این موضوع به خصوص در مورد وزیر کشور صادق است که انتقاد او به صورت مستقیم برمی‌گردد به مجموعه زیر نظر خودش. به جای این که او مجال طرح این دست انتقادها را به منتقدین واقعی بدهد، خودش در مقام به کاربردن زبان انتقادی قرار گرفته که گذشته از ایجاد سردرگمی در کل مجموعه سیاسی، معلوم نیست به چه منظور و هدفی از این زبان استفاده می‌کند. در اینجا شائبه‌ای از اهداف سیاسی در کار است تا پرداختن اساسی به یک معضل جدی و مهم در فضای سیاسی و به همین دلیل است که برخی نسبت به وجود برنامه‌ای از سوی وزیر کشور برای مواجهه با این معضل مهم شک و شبهه دارند.

جای تاسف است که منتقدین قدرت در داخل از این زبان انتقادی دولتی‌ها نه تنها راضی نیستند بلکه خوشنود هم به نظر می‌رسند. این طیف به جای آن که به طور جدی بپرسد منظور دولتی‌ها از به کار بردن زبان انتقادی چیست و چرا صف منتقدین را به تصرف خود درآورده‌اند، تنها دل خوش کرده‌ به شنیدن این زبان از سوی دولتی‌ها و حتی در تمجید آن قلم‌فرسایی نیز می‌کند. خود این موضع‌گیری نشان از برهم خوردن قواعد بازی در صحنه سیاسی دارد که نمی‌تواند نشانه‌ای از توسعه در این صحنه باشد بلکه باید آن را دلیلی بر واپس‌گرایی در این صحنه دانست.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها