کد خبر: 266548
تاریخ انتشار :

فرزندان شیطان(١٠)

اگر «مازلو» معتاد بود!

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) : محمدمهدی پورمحمدی:

یکی از دوستان شاغل در نهاد ریاست‌جمهوری که از سر لطف این سلسله یادداشت‌ها را ملاحظه کرده، برایم تعریف کرد: در ‌سال ١٣٦٤ به دنبال خبرهای ناخوشایندی که از فساد و اعتیاد در شهر... رسیده بود، از جانب نخست‌وزیر وقت برای رسیدگی و تهیه گزارش به منطقه اعزام شدم. در آن‌جا به همراه ماموران نیروی انتظامی و گروه رپرتاژ صدا و سیمای مرکز استان، به قلب فساد و اعتیاد که حلبی‌آبادی به نام «شیرآباد» بود، رفتیم. بوی گند فاضلاب و دود انواع موادمخدر فضا را آکنده بود و تا مغز استخوان را می‌سوزاند. خمیدگی نماد اصلی شیرآباد بود. از تیرک دخمه‌های تنگ و تاریک گرفته تا قامت زنان، مردان و کودکان، همه چیز تاشده و خمیده بود. فرمانده نیروی انتظامی به پرندگان مچاله شده و کِز کرده روی سقف آلونک‌ها و دخمه‌ها اشاره کرد و گفت: این پرنده‌ها هم برای استشمام دود انواع موادی که توسط ساکنان مصرف می‌شود، به این‌جا می‌آیند. در این‌جا سگ‌ها و گربه‌ها هم اعتیاد سنگین دارند و با غلظت دودی که شبانه‌‌روز این‌جا را فرا گرفته، بعید می‌دانم موش‌ها و مارها هم مصون مانده باشند. با وجود انواع آلودگی‌ها، وفور زباله و فاضلابی که در جوی‌ها جاری است، گزنده‌ها از پشه و زنبور گرفته تا عقرب و رطیل، نای نیش زدن ندارند.

چون تقریبا همه ساکنان سابقه‌دار بودند، فرمانده نیروی انتظامی آنها را به نام، کنیه و شهرت می‌شناخت. وارد یکی از زاغه‌ها شدیم. یک زن و مرد مشغول کشیدن شیره تریاک بودند. مرد معتاد «نگاری١» به دست داشت و زنش «چلم بار می‌زد٢». فرمانده از او پرسید: پس بچه‌هات کجان؟ مردک جواب داد: حالشون خوبه! فرمانده گفت: من حالشون را نپرسیدم، پرسیدم کجان. مرد جوابی نداد. با تشر فرمانده، زبان زن باز شد و گفت: نامرد بی‌همه‌چیز پسره را فروخت. کمی مکث کرد، بدنش را خاراند و درحالی‌که سرش را تکان می‌داد، با صدایی تودماغی زمزمه کرد: باورتون می‌شه پسره را به یک باکس سیگار فروخت! نمی‌دانم به دلیل از دست دادن پسر دوساله‌اش شکایت داشت یا از ارزان‌فروشی شوهرش. فرمانده گفت: این از پسرت! دخترت کجا است؟ هیچ‌کدام جوابی ندادند. فقط خودشان را می‌خاراندند. فرمانده فریاد زد: می‌گویید دخترتان کجا است یا...! کلمه «یا» کارساز شد و آدرس دادند. بعدا رفتیم و دیدیم که دخترک کجا است و چه کار می‌کند. نمی‌گویم چندساله بود، چون باور نمی‌کنید و حق دارید که باور نکنید. دخترک کم سن و سال، ناشیانه «آرا ویرا» کرده بود و... نگویم بهتر است. از رفت‌وآمد دو روزه به شیرآباد فهمیدم که همه کارهای ساکنان به جز دو کارِ چنگ زدن و خاراندن، خلاف است. وقتی خمارند و مواد گیرشان نمی‌آید، خود را چنگ می‌زنند و وقتی نشئه‌اند خود را می‌خارانند. می‌گفتند در شیرآباد برای اعتیاد بچه‌ها، به زغال خوب و رفیق بد نیازی نیست، بچه‌های شیرآبادی برای معتاد شدن یا نشدن، حق انتخاب ندارند، زیرا از مادر به‌طور «فابریک» معتاد به دنیا می‌آیند و بچه از همان وقتی که روی خشت می‌افتد، سابقه ٩ ماه مصرف انواع موادمخدر از راه بند ناف دارد. مرد شیره‌ای بچه دو ساله معتادش را به یک باکس سیگار خارجی فروخته، چون هنوز به درآمدزایی نرسیده و فقط خرج دارد، اما دختر معتادش را نگه داشته، چون با وجود سن و‌ سال کمی که دارد، ثابت کرده است که درآمدزا است و تازه اول کار است٣!

فرزندفروشی در میان معتادان، امری مربوط به گذشته نیست که مثلا در‌ سال ١٣٦٤ در حلبی‌آبادی به نام شیرآباد، واقع در یکی از استان‌های مرزی، اتفاق افتاده و پس از آن منسوخ شده باشد. همان‌طور که در قسمت هشتم از این مجموعه یادداشت‌ها تحت عنوان «میمون در حمام داغ» نوشتم، معتاد هنگام خماری و نیاز شدید به مواد، آمادگی پیدا می‌کند که هرکس و هر چیز را فدای نشئگی کند و در دسترس‌ترین قربانی، فرزند است. تا وقتی معضل اعتیاد و معتاد وجود دارد، فرزندفروشی نیز خواهد بود. زن و مرد شیشه‌ای نوزادشان را صد هزارتومان فروختند. این خبر مال ٣٠ ‌سال پیش نیست و همین روزها در ‌سال ١٣٩٤ اتفاق افتاده است. زوج معتادی در مشهد که خانه خود را پاتوق شیشه‌ای‌ها کرده بودند، نوزاد دختر خود، به نام مهدیه را به قیمت صد‌هزار تومان فروختند.

بنا به شکایت پدربزرگ مهدیه، زن و شوهر شیشه‌ای تحت بازجویی‌های پلیسی قرار گرفتند. این پدر شیشه‌ای گفت: چند روز پیش در خیابان با مردی درگیر شدم. او می‌دانست کجا زندگی می‌کنم. برای همین نیز پیش از آن‌که من به خانه برسم به آن‌جا رفته و بچه‌ام را دزدیده است. البته هیچ نشانی‌ای از او ندارم که بدهم. مادر مهدیه کوچولو نیز در ادامه دروغ‌پردازی‌های شوهرش گفت: من در خانه خواب بودم. وقتی بیدار شدم مهدیه سر جایش نبود. فکر می‌کردم شوهرم او را با خود برده است، اما همسرم که آمد متوجه شدم بچه را دزدیده‌اند. رئیس پلیس مشهد در این‌باره گفت: تحقیقات ابتدایی حاکی از آن بود که زوج شیشه‌ای، خانه خود را تبدیل به پاتوق کرده‌اند، بنابراین تحقیقات از چند معتاد که به این خانه رفت‌وآمد داشتند آغاز شد و یکی از آنان اظهار داشت شخصی به نام مجید را دیده که همراه بچه‌ای از خانه این زن و شوهر جوان خارج شده است. مجید تحت بازجویی‌های فنی پلیسی اعتراف کرد که مهدیه کوچولو را به قیمت صد‌هزار تومان از زن و شوهر شیشه‌ای خریده است٤.

فرزندفروشی زوج شیشه‌ای را خیلی خلاصه نوشتم، برای اطلاع از تفصیل آن به آدرسی که در پاورقی داده‌ام مراجعه کنید. از این خلاصه‌تر هم می‌شد نوشت، اما خلاصه‌تر ننوشتم تا به ٢ نکته بارز این خبر، یعنی همدستی زن و شوهر و نیز ارزان‌فروشی آنان اشاره کنم. در داستان‌های کلاسیک معمولا مرد خانه به دلیل فقر، اعتیاد و به هر دلیل کوفتی دیگری فرزندفروشی می‌کند و زن به دلیل مهر مادری، روح لطیف و عاطفه زنانه، در فراق فرزند ناله سر می‌دهد، شوهر را ملامت می‌کند، تمام عمر را به جست‌وجوی فرزندش می‌گذراند و اگر گمشده‌اش پیدا نشود، شبانه‌روزش با یاد و خاطره دلبندش، با غم و اندوه خواهد گذشت. در سیاه‌چاله موادمخدر، از روح لطیف، عاطفه زنانه و مهر مادری خبری نیست. در این‌جا آن‌که اصطلاحا نامش مادر است، در فرزندفروشی، همدست پدر است!

مردک شیره‌ای ساکن شیرآباد در ‌سال ١٣٦٤ و زن و شوهر شیشه‌ای ساکن مشهد در‌ سال ١٣٩٤ هر سه می‌دانستند که حتی قیمت یک «بز» از یک باکس سیگار یا صد‌هزار تومان بیشتر است، پس چرا ارزان فروشی کردند و اولی پسر دوساله خود را به یک باکس سیگار و آن زن و شوهر نوزاد دختر خود را به صد‌هزار تومان فروختند؟ زیرا در عالم اعتیاد همه چیز، در مقابل موادمخدر رنگ می‌بازد و ارزش خود را از دست می‌دهد.

مازلو، نظریه‌پرداز کلاسیک مدیریت، نیازهای انسان را در ٨ طبقه طراحی کرده است که با نیازهای زیستی و فیزیولوژی مانند اکسیژن، غذا، آب، مسکن، گرما، نیازهای جنسی، خواب و پوشاک آغاز و به نیازهای متعالی مانند كـمـك بـه ديـگران براي دستيابي به مرتبه خود‌شكوفايي، خاتمه می‌یابد. اگر مازلو معتاد بود، نیازهای انسان را به ٨ طبقه: ١- موادمخدر ٢- موادمخدر... و همین‌طور می‌شمرد تا ٨- موادمخدر و دیگر هیچ، تقسیم می‌کرد!

پی‌نوشت‌ها:

١- وسیله کشیدن شیره تریاک

٢- ٣- ٤- به دنبال تهیه آن گزارش، نخست‌وزیر وقت دستور

ویران کردن شیرآباد و پاکسازی آن منطقه را صادر کرد.

منبع: روزنامه شهروند

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها