کد خبر: 266939
تاریخ انتشار :

فرزندان شیطان(۱۱)

خط خطی کردن صورت مسأله

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) : محمدمهدی پورمحمدی: در قسمت دهم از این سلسله یادداشت‌ها نوشتم که در ‌سال ١٣٦٤ حلبی‌آباد شیرآباد در مرکز یکی از استان‌های مرزی، که محل تجمع معتادها و مرکز فساد و خلافکاری بود، به دستور نخست‌وزیر وقت، ویران و پاکسازی شد. حال می‌پرسم که آیا امروز می‌توانیم همان کار را در تهران انجام دهیم؟ چند پاتوق مشابه شیرآباد در تهران و دیگر شهرها هست که باید ویران و پاکسازی شود؟ گیرم این کار انجام شود، در تهران و دیگر شهرها مکان‌هایی به آن وسعت وجود دارد که همه معتادان متجاهر، کارتن‌خواب و آخر خطی را که علاوه بر اعتیاد به دیگر دردهای بی‌درمان واگیردار نیز مبتلا هستند، در خود جای دهد. با سرعت فزاینده تعداد معتادان بی‌خانمان چه خواهیم کرد؟ از طرفی روزانه هشت نفر در اثر موادمخدر جان خود را از دست می‌دهند و در مقابل ٧٠ نفر معتاد می‌شوند و براساس آمار رسمی، درحال حاضر کشور ما یک‌میلیون و ٣٢٥‌هزار معتاد دارد. از سوی دیگر مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره و پژوهشگر حوزه اعتیاد می‌گوید: «بر اساس تحقیقات ما، فاصله بین اولین بار مصرف موادمخدر و کارتن‌خواب شدن، سریع شده است و این نشان می‌دهد که معتادان دارند سریع به آخر خط می‌رسند,١ » با این روند اگر کاری کارستان نکنیم و اعتیاد را در بالای فهرست منکرات قرار ندهیم، به‌زودی با وضعیتی مواجه خواهیم شد که معتادان خیابانی کارتن‌خواب را با همان چهره و هیبتی که همه می‌دانیم، در همه جای شهرهای خود پذیرا باشیم و در معرض تمامی آسیب‌های ناگزیر و جرم‌ها و جنایت‌شان قرار گیریم. خبرنگار جام‌جم از چهار پاتوق معتادان در تهران گزارشی تهیه کرده و از دادن آدرس دقیق به دلیل این‌که اهالی مشرف به این اماکن دچار سوءتفاهم نشوند، خودداری کرده است. او در این گزارش، درباره یکی از پاتوق‌ها می‌گوید: «برج‌میلاد را واضح و نزدیک می‌بینیم.» و در مورد دومی می‌گوید: «اتوبان‌های پیچ‌درپیچ و مجلل تهران زیر پای ماست. لباسم بوی سیگار و افیون‌های دود شده می‌دهد و چهره زارم با خانه‌های پرطمطراق روی بلندی‌ها و ساکنان عطر و ادکلن زده‌اش جور درنمی‌آید.» این‌ها حاکی از آن است که حداقل دوتا از این پاتوق‌ها در شمال شهر است. شرحی که خبرنگار جام‌جم از این اماکن می‌دهد، از آنچه دیروز راجع به شیرآباد نوشتم، تهوع‌آورتر است: «باد می‌پیچد زیر بینی‌ام و با خود بوی تعفن می‌آورد، بوی لاشه گندیده، آمیخته با بوی ادرار مانده یا مدفوع به عفن نشسته... چند دقیقه معطل می‌شویم و باد آن بوی شامه‌آزار را می‌کوبد توی صورت‌مان، دلم آشوب می‌شود.... معتادان خمار ژنده‌پوش، ردیف‌ردیف کنار هم یله داده‌اند و برخی زرورق به دست، هرویین دود می‌کنند. دود هرویین در این تاریکی شبیه ارواح خبیثه، با نسیمی کج و کوله می‌شود و شکلک درمی‌آورد. همه دارند چیزی دود می‌کنند، بیشتر هم هرویین و شیشه. فضای غارمانند و دوده‌گرفته پاتوق، مسموم است. بوی گندیدگی و دخانیات سر را به دوران می‌اندازد٢.» معتادان پاتوق‌دار و کارتن‌خواب منشأ بسیاری از نابسامانی‌ها و انواع و اقسام جنایات هستند و امنیت شهروندان را به خطر می‌اندازند. تقریبا روزی نیست که روزنامه‌ها و سایت‌های خبری، خالی از اخبار تکان‌دهنده جنایات آنان باشد. در ماهی که گذشت سه پرونده جداگانه با موضوع تجاوز، روی میز بازپرس‌های جنایی پایتخت قرار گرفت، پرونده‌هایی که نقطه مشترک همه آنها توهمات متهمان بعد از مصرف شیشه بود. ٥ تیرماه پسر نوجوان ١٤‌ساله‌ای به ماموران گفت: «در محله تهرانپارس حوالی فرهنگسرای اشراق درحال قدم زدن بودم که ناگهان تیزی چاقویی را پشت گردنم احساس کردم. جرات تکان خوردن نداشتم. خیابان خلوت بود و مردی که با چاقو پشت سرم ایستاده بود، من را تهدید کرد که در صورت فریاد زدن شاهرگم را خواهد برید. او مرا به سمت خرابه‌ای در همان اطراف برد و درحالی‌که همچنان چاقو را به گردنم فشار می‌داد من را مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس گوشی موبایلم را گرفت و به سرعت متواری شد.» همزمان با تحقیقات پلیسی پسری ١٨ ساله شکایت مشابهی را پیش روی پلیس قرار داد و به کارآگاهان گفت: «من و دوستم در پارکی نزدیک به فرهنگسرای اشراق در تهرانپارس نشسته بودیم که ناگهان مردی ژولیده با یک چاقوی بزرگ به سمت ما حمله کرد. پارک و خیابان خلوت بود و او چاقویش را به شاهرگم چسباند. سپس موبایل دوستم را از او گرفت و گفت برای این‌که دوستت را نکشم باید برایم از عابربانک پول بگیری. دوستم وحشت کرده بود و درحالی‌که من گروگان این مرد بودم، او رفت تا برایش پول بیاورد. مدتی گذشت و دوستم بازنگشت، به همین خاطر مرد معتاد من را پشت یک کامیون که در همان نزدیکی‌ها پارک شده بود، برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. چاقویش را روی بدنم احساس می‌کردم و او با خونسردی موبایلم را هم گرفت و متواری شد.» متهم این جنایات پس از دستگیری در اعترافات خود گفت: «معتاد به شیشه هستم و مکانی برای زندگی ندارم و از مدتی قبل کارتن‌خواب شدم. در حین ارتکاب به سرقت و آزار و اذیت حالت عادی نداشتم. توهمات شیشه‌ای من را به این راه کشاند. برای تهیه پول خرید شیشه تصمیم گرفتم دست به زورگیری و سرقت بزنم، به همین خاطر یک چاقو تهیه کردم و نقشه‌ام را به اجرا گذاشتم. تحت‌تأثیر توهم ناشی از مصرف شیشه در حین زورگیری وسوسه شدم و دو پسر جوان را مورد آزار و اذیت قرار دادم.» همان‌طور که در قسمت‌های قبل نوشتم، این دمل چرکین سر باز کرده، از زیر پوست شهرها بیرون آمده و چرک و خونش چهره جامعه را کریه کرده و امنیت شهروندان را به خطر انداخته است. ویران کردن، صاف کردن با بولدوزر و آسفالت کردن این اماکن و پاتوق‌ها چاره کار نیست. سی‌سال پیش شیرآباد ویران و پاکسازی شد، چند ‌سال پیش هم خاک سفید برای چندمین بار پاکسازی شد. قبل و بعد از این پاکسازی‌ها هم دهها مورد پاکسازی در جاهای مختلف صورت گرفته، اما مسأله حل نشده است. این ویران‌سازی‌ها حل ریشه‌ای مسأله نیست. تا وقتی معتاد وجود دارد و هر روز هم تعدادشان بیشتر می‌شود، بالاخره یک جاهایی را پیدا می‌کنند، پاتوق درست می‌کنند، آلوده‌سازی می‌کنند و آن‌جا را به لجن می‌کشند. این پاکسازی‌ها حتی پاک کردن صورت‌مسأله هم نیست، بلکه خط‌خطی کردن صورت‌مسأله است. ۱- سرویس رسانه‌های دیگر ٨/٩/٩٣ ٢- سایت خبری تابناک، ٢٥/١/١٣٩٤

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها