کد خبر: 269418
تاریخ انتشار :

فرزندان شیطان (۱۹)

معجزه ترک اعتیاد

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

محمدمهدی پورمحمدی : آقای الف، معتاد آخر خطی که در آغازین قسمت از این سلسله یادداشت‌ها تحت عنوان «بلندقامت، کثیف و نفرت‌انگیز١» با او آشنا شدید، می‌گوید: پدرم به محض آن‌که فهمید معتاد شده‌ام و ٦ماه است که موادمخدر مصرف می‌کنم، تصمیمش را گرفت و گفت که دیگر آن خانه جای من نیست. برادر، خواهر و مادرم باورشان نمی‌شد و فکر می‌کردند که از سر عصبانیت یا برای ترساندن من این حرف‌ها را می‌زند. مادرم مرا در اتاقم حبس کرده بود. تمام بدنم درد می‌کرد و از خماری مثل مار زخمی به خود می‌پیچیدم و التماس می‌کردم که در را باز کنند و در همان حال به جر و بحث، فریادها و دعوای پدر و مادرم گوش می‌دادم. مادرم می‌گفت: در یک کلینیک ترک اعتیاد معتبر و مجهز ثبت نامش کن، خودم شبانه‌روز از او پرستاری و مراقبت می‌کنم. یک لحظه ازش چشم برنمی‌دارم تا ترک کند. این همه معتاد ترک کرده‌اند، بچه ما هم یکیش. به جای این‌که از خانه بیرونش کنی، براش پدری کن. پدرم می‌گفت: ترک؟! خانمم من بچه‌هامو از همه دنیا بیشتر دوست دارم، اما این‌قدر عقلم می‌رسد که اعتیاد ترک‌شدنی نیست. شما یک خیار را می‌توانید به خیارشور تبدیل کنید، اما هیچ‌وقت یک خیارشور را نمی‌توانید تبدیل به خیار کنید. آدم معتاد را از دست رفته بدان، فرض کن مرده، فکر کن از اول او را نداشتی! این پسره معتاد، برادر و خواهرش را هم به گند و کثافت می‌کشد و من و تو را هم از این‌که هستیم بدبخت‌تر می‌کند. مادرم حرف‌های او باور نمی‌کرد و مطمئن بود که مرا ترک خواهد داد. ‌45سال پیش در دانشگاه، با پدر آقای الف دوست و همکلاسی بودم. یکی از روزهای همان ٤٥‌سال پیش در مطبوعات، خبری مثل بمب ترکید که آقای ... از بازیگران خوب و مطرح آن زمان، در یک مرکز ترک اعتیاد در حوالی میدان ونک بستری شده است. من و پدر آقای الف و تعدادی دیگر از همکلاسی‌ها از طریق امور دانشجویی دانشگاه با آن مرکز هماهنگ کردیم، دسته گل خریدیم و به دیدن او رفتیم. یکی از بچه‌ها که به اصطلاح از همه بلبل‌زبان‌تر بود، از طرف همه ما گفت: آقای ... ما خیلی خوشحال هستیم که شما را سرحال‌تر و شاداب‌تر از قبل می‌بینیم. جامعه هنری ما به هنرمندی مثل شما نیازمند است و سال‌ها صبر بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید٢ امیدواریم هرچه زودتر اعتیاد را ترک کنید و با بازی در فیلم‌ها و سریال‌ها، همچون گذشته به فرهنگ و هنر ایران خدمت کنید. آقای ... بعد از تشکر، نه گذاشت و نه برداشت و گفت: ما برای کم کردن آمدیم نی برای ترک کردن آمدیم! من و پدر آقای الف بعدها فهمیدیم که بسیاری از معتادانی که مصرفشان بالا است، به بهانه ترک بستری می‌شوند، خود را به اصطلاح صفر می‌کنند و به محض بیرون آمدن از مرکز ترک اعتیاد، دوباره، تازه‌نفس‌تر مصرف مواد را شروع می‌کنند. او هرگز اعتیادش را ترک نکرد و ٩‌سال پس از آن، یعنی یک‌سال پس از انقلاب، از دنیا رفت. آقای محمدعلی کشاورز، هنرمند ارزشمند کشورمان، درباره او می‌گوید: «با او ٢٥‌سال دوست و همکار بودم. استعداد نابی بود، اما متاسفانه معتاد شد. ده، دوازده‌بار برای ترک در بیمارستان خواباندمش ولی ترک نکرد و در این راه هم درگذشت,٣» پدر آقای الف این چیزها را دیده بود که اطمینان داشت پسرش هرگز موادمخدر را ترک نخواهد کرد. من به معجزه، مانند تبدیل شدن عصا به اژدها و شکافته شدن دریای سرخ توسط حضرت موسی(ع)، به شفا یافتن جذامیان و زنده شدن مردگان توسط حضرت مسیح(ع) و شق‌القمر توسط ختم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) اعتقاد دارم. معجزات پیامبران، پدیده‌های بی‌سابقه و تکرارنشدنی‌ای هستند که فقط یک‌بار اتفاق می‌افتند. ترک اعتیاد پدیده‌ای درحد معجزه نیست که فقط یک‌‌بار روی داده باشد، قاعده هم نیست که بسیار و مکرر اتفاق بیفتد. ترک اعتیاد اتفاق مبارکی است که گه‌گاهی معجزه‌وار روی می‌دهد. گزارش‌های مستندی در تلویزیون دیده‌ام که معتادی آخر خطی و کارتن‌خواب، اعتیاد را ترک کرده و نه‌تنها به زندگی عادی بازگشته، بلکه کوهنورد نیز شده است. در یک فیلم مستند بی‌بی‌سی دیده‌ام که یک معتاد کارتن‌خواب مبتلا به ایدز ایرانی، اعتیادش را با موفقیت ترک کرده، به زندگی عادی بازگشته و با یک خانمی که ایدز ندارد ازدواج کرده است. یاسی، زن بلندقامت و خوش‌بیانی که روزگاری اعتیاد و بی‌خانمانی کمرش را خم و او را آواره کرده بود، حالا برای خودش دانشجوی درس‌خوان رشته مدیریت است. ٢٨‌سال دارد و یکی، دو سالی است که خودش را با درس و کتاب مشغول کرده و کتابچه خاطرات زندگی قبلی‌اش را بسته است. گرفتاری‌های زندگی یاسی از زمانی شروع شده که شوهرش به خاطر اعتیاد، از محل کارش اخراج می‌شود. یاسی می‌گوید: سعید حالت روحی عادی نداشت. پرخاشگر شده بود و با همه دعوا میکرد. درست همزمان با وقتی بود که من و او وابستگی شدید به الکل و شیشه پیدا کرده بودیم. ٦ماه بعد از ناتوانی در پرداخت اجاره، صاحب‌خانه وسایلمان را بیرون گذاشت، پول پیشی را که دستش داشتیم، بابت بدهی برداشت و ما آواره شدیم. یک روز شوهرم از آلونکی که در آن سکونت داشتیم بیرون رفت و دیگر برنگشت. روایت زندگی کارتن‌خوابی یاسی، شب‌های طولانی و سردی که در خرابه‌ها، در کنار سگ‌های ولگرد، با دلهره و ترس سپری کرده، طولانی و شنیدنی است. او می‌گوید: ترک اعتیاد و احیای دوباره زندگی‌ام خیلی سخت بود، اما به لطف خدا مهیا شد. خواستم، تلاش کردم و خداوند هم به‌واسطه دوستان خوب کمک کرد. الان حضور در دانشگاه و هم‌صحبتی و رفت‌وآمد با دانشجویان روحیه‌ام را بهبود بخشیده و موجب اعتماد به نفسم شده است. زندگی‌ام حالا سرشار از امیدواری و انگیزه شده است. خودم به مدارس می‌روم و برای بچه‌ها درباره اثرات مخرب آسیب‌های اجتماعی صحبت می‌کنم تا آنها آگاه شوند و آگاهانه زندگی کنند,٤ حالا یاسی زن بدبخت فلک‌زده کارتن‌خواب، اعتیادش را ترک کرده و به یک دانشجوی خوشبخت تبدیل شده و آینده بسیار خوبی در پیش رو دارد. به ٢ سوال مهم که آیا این یک قاعده است یا استثنا و این‌که آیا برای صحبت با دانش‌آموزان و نشان دادن اثرات مخرب آسیب‌های اجتماعی، بین یاسی و آقای الف کدام یک باید به مدارس بروند، در قسمت‌های بعدی پاسخ خواهم داد. پی‌نوشت‌ها: ١- روزنامه شهروند، ٢٨/٥/٩٤ ٢- دیوان اشعار سعدی، غزلیات، غزل ٢٧٧ ٣- پایگاه خبری انتخاب، ١٦/٨/٩١ ٤- پایگاه خبری انتخاب، ٢٢/١٢/١٣٩٣
منبع: روزنامه شهروند

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها