فرزندان شیطان (٢٥)
کریستینا
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
محمدمهدی پورمحمدی: محله کریستینا در قلب شهر کپنهاگ، پایتخت دانمارک قرار دارد. من آن محله را دیده، ساعتها در خیابانهای آن قدم زده و به زوایای آن سرک کشیدهام. این منطقه که در سابق محل زندگی آمریکاییهای مهاجر بوده، درحال حاضر خارج از محدوده کنترل پلیس است. روی تابلوی ورودی این محله نوشته شده: پلیس دانمارک مسئولیتی در قبال امنیت کسانی که به کریستینا وارد شوند به عهده نمیگیرد. خرید و فروش مواد مخدر در آنجا آزاد و فروشندهها با ظاهری متفاوت از دیگر دانمارکیها، با موهایی بلند و ژولیده و لباسهایی مندرس و عجیب، کاملا خلاف و خطرناک به نظر میرسند. بهعنوان یک قانون نانوشته، عکسبرداری در کریستینا ممنوع است و سگهای بزرگ جلوی مغازهها که به دوربین حساسیت فوقالعاده نشان میدهند، حسن اجرای این قانون را به عهده داشته و با پارس کردن، حتی فکر عکاسی را از سر بازدیدکنندگان و گردشگران خارج میکنند. انواع مواد مخدر آزادانه و آشکارا در مغازهها و توسط خردهفروشان عرضه و در ملأعام مصرف میشود. دولت دانمارک برای پاکسازی کپنهاگ از معتادها، این محله را محصور و به آنها اختصاص داده است. همانطور که در یادداشتهای دیروز و
پریروز آوردم، معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر در آغاز هفته جاری، پیشنهاد اتاقهای امن تزریق برای معتادان پرخطر را با این باور که این اتاقها بیشتر از آنکه باعث رواج اعتیاد شود، باعث زیباتر شدن سیمای شهر و کاهش گرایش به مواد مخدر میشود، مطرح کرده است. بنا به گفته ایشان، نزدیک به ٧٠، ٨٠درصد کسانی که به کمپهای ترک اعتیاد میروند، بعد از مرخص شدن از کمپ و به اصطلاح ترک، باز به سمت مواد برمیگردند. این خانهها برای همانهایی است که ته خط اعتیاد هستند یا بهاصطلاح غرق شدهاند. اگر معتادی در اتاق امن کارش را انجام دهد، بهتر از این است که در ملأعام این کار را بکند. حسنش این است که از شیوع این قضیه در کودکان، نوجوانان و مردم کاسته میشود و یک نوع آرامش روحی به جامعه میدهد. استدلال دیگر ایشان این است که این ایده در پارهای از کشورها، چون آلمان، بخشهایی از سوییس، کانادا و... پیاده شده است. حال سوال اساسی و بسیار مهم این است که آیا محله کریستینا در کپنهاگ و خانههای امن تزریق و مصرف مواد مخدر، در برخی کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی یا حتی آزادی انواعی از مواد مخدر مانند
ماریجوانا و حشیش در کافیشاپها، برای گردشگران، در هلند، میتواند برای کشور ما هم بهصورت الگو درآید؟ پاسخ قاطع نگارنده به این سوال منفی و پشتوانه این پاسخ منفی تفاوتهای «شناختی» راجع به مواد مخدر، فرهنگ عرضه، قانون تجارت و حقوق مصرفکننده، در کشور ما و کشورهای اروپایی و کشورهایی مانند کانادا است. اگر مداهنه و رودربایستی را در این مورد کنار بگذاریم، میتوانیم به صراحت بگوییم که شناخت مردم ما از مواد مخدر نسبت به شهروندان اروپایی و شمال آمریکا بسیار کمتر است. از دوره ابتدایی گرفته تا آموزش عالی، هیچ کتابی راجع به معرفی علمی مواد مخدر وجود ندارد و در این مورد هیچ آموزشی داده نمیشود. ادبیات مکتوب ما در این مورد بسیار فقیر است. همانطور که در قسمتهای قبلی این یادداشتها به کرات اشاره کردهام، معرفی مواد مخدر و چهرهای که از معتاد در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی نشان داده میشود، بهشدت غیرواقعی، اغواگرانه و وااسفا که در برخی موارد تشویقکننده است. بگذارید تعارف را کنار بگذارم و صریح بگویم که گسترش فساد و منکر مواد مخدر در کشور ما برخلاف کشورهای اروپایی، «تهاجمی» است. بنده سالها در آمریکا و
کشورهای اروپایی زندگی کرده و با شناخت عینی عرض میکنم که امکان ندارد که در یک پارک آمریکایی و اروپایی درحال گردش و استراحت باشید و یک فروشنده مواد مخدر به شما مراجعه و ابتدا بهساکن، جنس خود را عرضه کند. آیا پارکهای ما هم همینطور است، یا اینکه هر از گاهی افرادی به نوبت، بیخ گوش هر کسی که برای استراحت و قدم زدن به پارک میرود، ویز ویز میکنند که: چیزی میزی لازم نداری؟ و به دنبال آن نام انواع مواد مخدر و روانگردان را ردیف میکنند! این یک فساد تهاجمی و امر به منکر است. دیروز بهمحض آنکه کنار خیابان ... خودرو خود را متوقف کردم تا از چند جوانی که در پیادهرو ایستاده بودند، آدرس بپرسم، دستهجمعی به سمت خودرو هجوم آورده و شروع به نام بردن و عرضه انواع مواد مخدر کردند و وقتی فهمیدند که منظورم از توقف فقط پرسیدن آدرس بوده، از اینکه با توقف بیجا مانع کسب آنان شدهام، شاکی شده و گفتند برو آقا مزاحم نشو! تاکنون ندیده و نشنیدهام که گروهی نسبت به این منکر، که در جامعه ما درحال حاضر منکری از آن بالاتر نیست، دلواپس و حساس شده و حداقل برای ارشاد لسانی آنان موتورسوارانی اعزام کرده باشند. نگارنده مواد مخدر را بالاترین
منکر میداند، زیرا نسل و حرث ایران را زایل میکند و سرمایههای ارزشمندی که جوانان کشور باشند را یکسره به تباهی و نابودی میکشاند. قوانین تجارت و حمایت از مصرفکننده در اروپا و آمریکا، به هیچکس این اجازه را نمیدهد که بدون علم، اطلاع و اجازه مشتری چیزی را در قالب مواد دخانی، غذایی و دارویی، به مصرفکننده بفروشد یا بخوراند. اگر تولیدکنندگان و عرضهکنندگان مواد غذایی و دارویی، در اینگونه موارد مرتکب تخلف و با شکایت مصرفکننده مواجه شوند، در دادگاهها به پرداخت جریمه و غرامتهای بسیار سنگینی محکوم خواهند شد. ما که هنوز نمیدانیم در روغن خوراکیای که مصرف میکنیم چند درصد از روغنهای پالم، پالم اولئین و دیگر روغنها، وجود دارد، چگونه و از کجا ترکیبات داروهای گیاهی لاغری و تنباکوهای قلیانهای عرضه شده در کافیشاپها را بدانیم. ٤ روز پیش، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بهطور رسمی وجود مواد مخدر، شیشه و ترکیبات آمفتامین را در توتون قلیان برای معتاد و وابسته کردن مشتریان این کالا تایید کرد,١ همانروز، مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت ٣٠درصد پسران و ١٢درصد
دختران دانشگاههای دولتی کشور سیگار و قلیان مصرف میکنند.٢ یعنی پرشماری از دانشجویان سیگاری و قلیانی ما در معرض اعتیاد ناخواسته به مواد مخدر و روانگردان بسیار خطرناک هستند. اینها که گفته شد تماما نسبی است. نه تمامی جوانان مردم ایران نسبت به عواقب مصرف مواد مخدر ناآگاه و نه تمام مردم اروپا و آمریکا در این مورد آگاهی کامل دارند، اما با قاطعیت میتوان گفت که آگاهیهای علمی و فنی آنان در سطح عامه و بهطور میانگین در اینباره، از آگاهیهای مردم ما بالاتر است. در یادداشتهای آتی درباره تفاوتهای ایران و کشورهای غربی در زمینه مواد مخدر و اینکه تا چه حد در حل این معضل میتوانیم از شیوههای غربی الگوبرداری کنیم، خواهم نوشت. پی نوشت: ١- ایرنا، ٢١/٦/٩٤ ٢-روزنامه قانون، ٢١/٦/٩٤
منبع: روزنامه شهروند
دیدگاه تان را بنویسید