فرزندان شیطان (٢٨)
سِیل و بیل!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
محمدمهدی پورمحمدی: قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید: «این ستاد دارای یک استراتژی متوازن بوده و موضوعات مقابله، پیشگیری، درمان، کاهش آسیب، صیانت و توانمندسازی از راهبردهای ما است که در مجموع ٣٤٦ فعالیت برای آن تدوین شده است.» علاوه بر فعالیتهای ٣٤٦ گانه آن ستاد، مرزبانان، نیروهای نظامی و انتظامی و سایر نهادها و ارگانهایی که مبارزه با حمل و قاچاق مواد مخدر را به عهده دارند نیز در این راه تلاش و جانفشانی بیامان دارند. همه این فعالیتها لازم بوده است که اگر نبود وضع اعتیاد در کشور عزیزمان، از اینکه فعلا هست، فاجعهآمیزتر بود. اگر آمار جمعیت معتادان افزایش تصاعدی، میانگین سن اعتیاد رو به کاهش، تعداد زنان معتاد و فرزندانی که معتاد به دنیا میآیند رو به افزایش و اعتیاد در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها رو به گسترش است، معنایش آن است که آن فعالیتهای لازم، از نظر کمیت ناکافی و از نظر کیفیت ناکارآ بوده است.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در همان مصاحبه خاطرنشان کرد: «نخستین استراتژی در این ستاد، پیشگیری است. در سال گذشته ٨درصد محیطهای آموزشی را مورد پوشش قرار دادیم اما برای سال جاری طبق امضای تفاهمنامه با محیطهای مذکور پوشش بیشتری خواهیم داشت. در برنامه پیشگیری در مدارس برنامه مراقبت اجتماعمحور در مدارس ابتدایی، متوسطه اول و دوم، ٥٩هزار نفر با رشد ٣,٧درصدی از این آموزشها بهره بردهاند. پیشگیری اعتیاد در خوابگاهها نیز ١٧هزار نفر را تحت آموزشهای کارگاهی و تخصصی قرار داده است.»
در قسمت شانزدهم نوشتم که ما حدود ١٣میلیون دانشآموز داریم که ١٣٠٠٠٠ نفر از آنان معتاد و ٧٨٠٠٠ نفر از آنان مصرفکننده یکی از خطرناکترین انواع مواد مخدر دنیا یعنی شیشه هستند. حال ما خیلی هنر کردهایم، شقالقمر کردهایم، زیر و زبر کردهایم و از ١٣میلیون نفر دانشآموز، ٥٩هزار نفر یعنی ٤٥ صدم درصد، واضحتر بگویم خیلی کمتر از نیمدرصد آنان را از این آموزشها که بعدا راجع به کیفیتشان خواهم نوشت، بهرهمند ساختهایم. به عبارت بهتر و فاجعهآمیزتر، تعدادی که از این آموزشها بهرهمند شدهاند، کمتر از نصف معتادان مدرسهای و دوسوم مصرفکنندگان شیشه در مدارس بودهاند. بدتر از بد آنکه وضع اینگونه آموزشها در دانشگاهها به مراتب بدتر است و طبق آمار فوق، فقط ٣٦ صدم درصد دانشجویان در خوابگاهها، آموزشهای کارگاهی و تخصصی در مورد اعتیاد دیدهاند. دیگر آمارها نیز کمابیش همین وضع را دارند. سیل بنیانکن اعتیاد، در میان کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان و مردان همچنان خروشان و ویرانگرانه به پیش میرود و ما بیل به دست، به قول بچهها مَثَلَنی با سیل مقابله میکنیم. به این دل خوش کردهایم که برنامه مراقبت اجتماعمحور ما در مدارس که کمتر از نیم درصد دانشآموزان را پوشش داده، نسبت به سال قبل ٣,٧ درصد افزایش داشته است! آموزشهای همگانی ما نیز وضع بهتری ندارند.
معتادان در هنگام خماری، به پوسترها و بنرهای بیخاصیتی که برای مبارزه با مواد مخدر تدارک دیده و در بعضی از معابر و میادین نصب کردهایم، بد و بیراه میگویند و هنگام نشئگی آنها را به تمسخر میگیرند. این پوسترها و بنرها برای افراد آسیبپذیر و در آستانه خطر نیز به دلایلی که خواهم گفت، بازدارنده نیست. این بنرها و پوسترهای غیرمفید، مانند تابلویی است که اهالی یک روستا واقع در یک منطقه گردشگری، برای جلوگیری از تصادف در یک تقاطع خطرناک نصب کرده و با خط درشت فارسی روی آن نوشته بودند؛ «استاپ». خارجیها که معنای استاپ را میدانستند، چون فارسی بلد نبودند، نمیتوانستند تابلو را بخوانند و توقف نمیکردند. بسیاری از فارسیزبانها هم که میتوانستند آن را بخوانند، معنی استاپ را نمیدانستند و آنان نیز توقف نمیکردند.
تماس آقای قاف با روزنامه، که دیروز شرح آن را دادم، بسیار بهموقع و یک موهبت الهی بود. همه حرف من همان توصیه آقای قاف است. آقای قاف میگوید: بهترین راه نجات جوانان و نوجوانان مملکت آن است که تَهِ تَهِ جهنم را به آنان نشان دهیم تا عمق فاجعه را دریابند و راه ورود به جهنم را نیز به آنان به درستی بشناسانیم که نزدیک آن نشوند. تَهِ جهنم همان پرده سوم نمایش اعتیاد و راه ورود به جهنم فقط یِک پُک، یک قرص، یک استنشاق، یک پد جذبشونده زیر هدبند و مچبند یا هر طریق دیگر مصرف مواد مخدر است. شیب راه ورود به جهنم نیز آنقدر زیاد است که امکان بازگشت وجود ندارد و با همان یکبار، مصرفکننده به سرعت و پرشتاب به تَهِ جهنم لیز میخورد و سقوط میکند.
چند سال پیش در دبیرستان غیرانتفاعی ... با همکاری صمیمانه نیروی انتظامی، نمایشگاهی با موضوع مواد مخدر برگزار شد که بسیار مورد استقبال اولیا و دانشآموزان قرار گرفت. در این نمایشگاه چند روزه، انواع مواد مخدر، آسیبهایی که هرکدام به جسم و روان فرد وارد میکنند، بهطور مستند، حتی عکسهایی از بدنهایی که بر اثر مصرف کراک چاک چاک شده، بیماران روانی بستری در کمپهای رواندرمانی، مصاحبههای تصویری با معتادان بدبخت ولگرد کارتنخوابی که با نشان دادن مدارک تحصیلی، احکام کارگزینی، سوابق کاری و افتخارات شغلی، مدالهای ورزشی و عکسهای همسر و فرزندانی که ترکشان کرده بودند، از گذشته افتخارآمیز خود سخن میگفتند و شرح میدانند که مسیر از خوشبختی تا اینجایی که هستند را چگونه و در چه مدتی طی کردهاند.
در یکی از گزارشهای تصویری غسالی توضیح میداد که مرده معتاد به کراک مانند لاشه گندیده است، زیرا کراک حالت چسبندگی بدن را از بین میبرد و اعضای بدن معتاد به این ماده با کوچکترین فشار و حرکتی از هم جدا شده و تکه تکه میشود و به همین دلیل غسالها از پذیرفتن مرده کراکی خودداری میکنند. سردار نیروی انتظامی حاضر در نمایشگاه با نشان دادن و معرفی انواع مواد مخدر و با ذکر مستند نمونههای واقعی، از سوءاستفاده قاچاقچیان از نیاز معتادان و حتی مخلوط کردن مدفوع با مواد مخدر و اینکه معتاد مجبور است برای تأمین خرج بالای اعتیاد، به هر ذلت و خیانت و خفتی تن در دهد و درنهایت همراه مواد مخدر، مدفوع انسانی مصرف کند، سخن میگفت. اینها گوشههای کوچکی از همان تَهِ تَهِ جهنمی است که آقای قاف توصیه میکند به جوانان نشان دهیم. چرا تعلل میکنیم؟ آقای الف درحالیکه قیمه پس مانده و دهنی سگ را با نان گدایی سق میزد، گفت: پولش را بدهید، حاضرم هر جایی بیایم و بگویم که کیستم، در چه خانهای متولد و بزرگ شدم، چگونه به دام اعتیاد افتادم و حالا در خرابهها و بیغولهها چگونه روزگار میگذرانم و فاصله الگو بودن تا عبرت شدن را در چه مدتی طی کردم. امثال آقای الف پرشمارند و از این نظر با هیچ کمبودی مواجه نیستیم. چرا آنها را به دبیرستانها نمیبریم تا تَهِ تَهِ جهنم را به دانشآموزان نشان بدهند؟ چرا تعلل میکنیم؟
دیدگاه تان را بنویسید