فرزندان شیطان (٢٩)
بیل...؟ کدام بیل؟!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
محمدمهدی پورمحمدی: یادداشت دیروز تحت عنوان «سِیل و بیل» خیلی زیاد و بسیار بیش از حد انتظار، مورد استقبال صاحبنظران قرار گرفت. از همه کسانی که نگارنده را راهنمایی کرده و مورد تشویق قرار دادند، صمیمانه و خاضعانه متشکرم. پیامهای نانوشته و ناگفته دهها تماس تلفنی و پیامک و صدها اظهارنظر در تالارهای مختلف شبکههای اجتماعی که ذیل یادداشت دیروز آمده، آن است که اولا اگر دستی برآید و آستینی بالا رود، هزاران دست به کمک خواهند آمد و ثانیا طلیعه ایجاد یک خیزش همگانی، شناساندن ابعاد فاجعهآمیز و گستردگی اعتیاد در شهرها و روستاها و اقشار مختلف است. با گستردگی خطر اعتیاد این نگارنده و شما خوانندهای که هر روز از خیابانها و کوچهها پیاده و سواره میگذریم، به پارکها سر میزنیم، سر چهارها با گداها، اسفندیها و کولیهایی که اکثرا یک کودک نشئه و خواب را بر پشت و شانه خود حمل میکنند، مواجه میشویم، در مترو، اتوبوس و بی آر تی به داستانهایی که معتادان برای تلکه کردن مسافران سر هم میکنند، گوش میکنیم، کمابیش آشنایی داریم. این آشنایی اگرچه دردآور است اما کارگشا نیست.
کسانی باید بیشتر از من و شما با ابعاد فاجعهآمیز اعتیاد در کشور آشنا شوند که با در دست داشتن سکان صدور فتاوای شرعی و وضع قوانین کارآمد برای مبارزه همهجانبه با مواد مخدر میتوانند گرهگشایی کنند. اگر نگوییم همه، بسیاری از این سکانداران، به خاطر موقعیت و شأن والایی که دارند، برای فرش و سفره انداختن و صرف شام به پارکها نمیروند، سوار اتوبوس، مترو و بی آر تی نمیشوند و مثل من و شما در کوچه و خیابان قدم نمیزنند و شاهد مناظر نفرتانگیز، بهتآور و دهشتآفرین فجایع اعتیاد نیستند، که اگر بودند اعتیاد در صدر لیست منکرات و منهیات و مبارزه با آن از اهم امور بود.
کلمات کمرنگ، الفاظ مرده، واژههای بیجان و جملات کوتاهی که در «خلاصههای مدیریتی» و «گزارشهای استحضاری» میآید و بولتنهای خیلی محرمانهای که از فیلترهای پیدا و ناپیدای عینی و ذهنی تهیهکنندگان آنها میگذرد و در شمارگان بسیار محدود برای افرادی معدود تولید میشود، نمیتوانند منعکسکننده صادق و راستینی از آنچه در جامعه میگذرد باشند و صاحبان فتاوا، قانونگذاران و تصمیمگیرندگان کلان را از تَهِ تَهِ جهنم اعتیاد آگاه کنند. آگاهی این قشر از برگزیدگان جامعه از واقعیتهای تلخی که رشد قارچگونه اعتیاد به شهرها و روستاهای ما تحمیل کرده، دامنه نحس آن تا مدرسه و دانشگاه گسترده شده و با سرایت به کودکان و خردسالان دختر و پسر، نسلهای آتی را در معرض خطر جدی قرار داده، برای تجدید نظر در قوانین مبارزه با مواد مخدر و گرفتن مجوزهای شرعی برخورد با تولیدکنندگان، سوداگران مرگ، قاچاقچیان عمده، بنکداران و خردهفروشان که حلقههای زنجیره مافیای مواد مخدر هستند، بسیار ضروری است. وزارت کشور با تهیه یک فیلم مستند ٤٥ دقیقهای بسیار خوب و تأثیرگذار، با فرستادن دوربین فیلمساز به جاهایی که همه دوربینها نمیروند، تلاش کرده است که فریادهای بیصدای قربانیان اعتیاد را به گوش مسئولان برساند و نمیدانم چرا آن را در سطح مدارس، دانشگاهها، کتابخانهها و شبکه خانگی پخش نمیکند. نگارنده ارسال آن فیلم را به دفاتر ائمه جمعه و بیوت حضرات علمای اعلام و مراجع عظام بسیار ضروری و مفید میدانم.
مدارس و دانشگاهها میتوانند در آگاهیبخشی نقشآفرین باشند و نهتنها خود را در مقابل هجمه این بلیه مصون کنند بلکه در حفظ و حراست از جامعه نیز نقش بسزایی ایفا کنند. همیشه این سوال برای نگارنده مطرح بوده است که چرا درج نطقهای بیسر و ته، سخنرانیهای نابهجا، مصاحبههای تخریبی و بیمخاطب رئیس دولتهای نهم و دهم در مقر سازمان ملل در نیویورک را در کتابهای درسی لازم تشخیص دادند اما هیچکس لزوم گنجاندن مطالبی درباره خطرات مواد مخدر در کتب درسی مدارس و دانشگاهها را ضروری تشخیص نداد. تشکیل نمایشگاه در مدارس و دبیرستانها مطابق الگویی که در یادداشت دیروز نمونه موفقی از آن را شرح دادم، میتواند بسیار مفید باشد. برخی از معتادهای ولگرد و کارتنخواب مانند آقای الف آمادگی دارند در مقابل گرفتن هزینه یک وعده غذا، به مدارس بروند و زندگی عبرتآموز خود را رودررو، صریح و بیپرده برای دانشآموزان شرح دهند.
آیا به سینما و تلویزیون در بالابردن آگاهیهای عمومی در مورد مصیبت مواد مخدر امیدی هست؟ درخصوص سینما امروز با مشاور محترم سازمان امور سینمایی و سمعی بصری و یکی از تهیهکنندگان بنام و مطرح که از طرف خانه سینما برای همکاریهای دوجانبه به ستاد مبارزه با مواد مخدر معرفی شده بود، صحبت کردم. خلاصه اظهارات آن ٢ بزرگوار این است که طی جلسات بسیار شورانگیز و احساسی که ٢ سال پیش بین مسئولان وزارت کشور و سازمان سینمایی تشکیل شد، مقرر شد تفاهمنامهای بین معاون سینمایی وزارت ارشاد و ستاد مبارزه با مواد مخدر برای ساختن ٥ فیلم سینمایی و ٤ فیلم مستند امضا و برای پیشبرد کارها و هماهنگی کامل بین ٢ نهاد، کارگروهی متشکل از نمایندگان ٢ طرف تشکیل شود. نمایندگان کانون تهیهکنندگان و کارگردانان، وزارت کشور و ستاد مبارزه با مواد مخدر معرفی شدند. طرحهای اولیه در کارگروه تهیه شد اما کار به اجرا که رسید، سازمان مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که به اندازه ساختن یک اپیزود مستند بیشتر بودجه ندارد! کارگروه از هم پاشید و به قول طنزها و شوخیهای جوانان در شبکههای اجتماعی: نمایندگان کانون تهیهکنندگان و کارگردانان و سازمان سینمایی از آن روز تا کنون در کویر جازموریان مشغول ماهیگیری هستند و من دیگه حرفی ندارم!
وزیر محترم کشور در اسفندماه سال گذشته در نشست سراسری رؤسای پلیس مبارزه با مواد مخدر با اشاره به اهمیت موضوع امنیت در جامعه، مواد مخدر را یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی کشور عنوان کرد و اظهار داشت: گردش مالی سالانه مواد مخدر در کشور ۲۰هزارمیلیارد تومان است و بیشک بخشی از این پول در حوزه سیاست، انتخابات و انتقال قدرت سیاسی در کشور وارد میشود. یک فروشنده مواد مخدر در مصاحبهای عجیب با فرارو میگوید: همه گندهها، برای هر ١٠٠میلیارد تومان سودی که از تولید و قاچاق مواد مخدر به دستشان میآید یک جشن میگیرند، این آقا جشن ٧٠٠میلیارد تومان را در باغی در مهرشهر کرج گرفته بود که آن شب جشن لو رفت و همه دستگیر شدند. همین آقا که ترس و احترام زیادی بین همه داشت، میلیاردی توی حساب مادر و خواهرزاده ٣سالهاش پول گذاشته بود. کلا شیوه کار اینجوری است دیگر,١ اگر چه وزیر محترم کشور گزارهای را که با قید «بیشک» آغاز کرده بودند پس گرفتند اما با عنایت به عدم تکذیب بخش اول جمله، میتوان گفت که واقعا گردش مالی سالانه مواد مخدر در کشور ٢٠هزارمیلیارد تومان است و قاچاقچیان نیز جشنهای ٧٠٠میلیارد تومانی بر پا میکنند اما ستاد مبارزه با مواد مخدر پول ساختن یک اپیزود فیلم مستند را هم ندارد. در یادداشت دیروز نوشته بودم: سیل بنیان کن اعتیاد، در میان کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان و مردان همچنان خروشان و ویرانگرانه به پیش میرود و ما بیل به دست، به قول بچهها مَثَلَنی با سیل مقابله میکنیم. حالا میگویم بیل...؟ کدام بیل؟!
١ سایت فرارو، اظهارات تکاندهنده یک فروشنده مواد مخدر، ۶ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه تان را بنویسید