فرزندان شیطان( ٣٠)
بازاریابی و تبلیغات
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
محمدمهدیپورمحمدی: در یادداشت دیروز مشخص شد که خانه سینما و تهیهکنندگان و کارگردانان سینما نمیتوانند در حل معضل اعتیاد نقشی ایفا کنند، زیرا ستاد مبارزه با موادمخدر حتی بودجه ساخت یک اپیزود فیلم مستند را هم ندارد. تکلیف رسانه ملی هم دراینباره از قبل روشن است. بیشترین و بهترین خدمتی که صداوسیما میتواند انجام دهد آن است که عمیقا به این درک برسد که مقوله اعتیاد شوخیبردار نیست و سوژه اعتیاد و معتاد را از برنامههای کمدی خود حذف کند. این توصیه مشفقانه فقط به صداوسیما نیست، مطبوعات ما نیز گاهی به نحو دیگری دچار این اشتباه میشوند و به جای پرداختن به پرده دوم و سوم اعتیاد که مقولههایی سختتر است، تنبلی میکنند و برای تهیه گزارش، سراغ معتاد اولیهایی میروند که دوران ماهعسل اعتیاد را میگذرانند و هنوز درد جانکاه خماری در رگ و ریشه وجودشان خانه نکرده و موادمخدر و توهمزا را نه برای تسکین و رها شدن از رنج خماری که برای لذتجویی، تمرکز، لاغری و... مصرف میکنند. قائممقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر طی مصاحبهای میگوید: «٢١درصد مصرفکنندگان موادمخدر دارای تحصیلات بالای لیسانس هستند که اعتیاد را با همان یکبار مصرف آغاز کردهاند. مصرف قرص ریتالین در شب امتحان، مصرف قرص لاغری در آرایشگاههای زنانه و همچنین مصرف قرص ترامادول ازجمله مواد اعتیادآور هستند.»١ اگر بخواهیم با دید و هدف پیشگیرانه برای این مصاحبه تیتر انتخاب کنیم، میتوانیم بنویسیم:
اعتیاد در کمین دانشآموزان و دانشجویان با مصرف قرص ریتالین! دامگستری مافیای موادمخدر در آرایشگاههای زنانه... ریتالین دروازه ورود به جهنم اعتیاد قطار جهنمی اعتیاد همه را سوار میکند بلیت قطار جهنمی اعتیاد، فقط یک قرص، یک پُک و یا یک استنشاق است کارتنخوابی، ولگردی، آوارگی و مرگ در بیغولهها در انتظار تحصیلکردگان معتاد! و... اما انتخاب روزنامهنگار ما این تیتر است: «افزایش فروش ریتالین در فصل امتحانات». فرض محال که محال نیست. فرض کنیم ریتالین دارویی معجزهآفرین و شفابخش است که هر بیسوادی آن را در شب امتحان بخورد حتما نمرهاش ٢٠ میشود. فرض کنیم ریتالین اعتیادآور و دروازه ورود به جهنم اعتیاد نباشد. فرض کنیم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مصرف قرص ریتالین در شب امتحان را نهتنها بدون اشکال بلکه آن را توصیه کند. فرض کنیم فروش ریتالین در همه داروخانهها و حتی سوپرمارکتها بهعنوان یک داروی OTC ٢ آزاد باشد. در آن صورت اگر سازندگان و فروشندگان ریتالین صدهامیلیون تومان به یک شرکت تبلیغاتی و بازاریابی بدهند که برایشان تبلیغ کند، آیا بهتر از این میتوانند تیتر بزنند! مفاهیمی که این تیتر از نظر علم بازاریابی، به دانشآموز و دانشجو القا میکند آن است که: خیلی عَقَبی. دیگران دارند استفاده میکنند. اگر بد بود که این همه فروشش بالا نمیرفت. خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. خاک بر سر بیعرضهات، همه ریتالین میخورن و نمرههای خوب میگیرن، اما تو بچهننه میترسی. حقته که رفوزه شی و... میگویند بعضیها خیلی نامرد تشریف دارند. در مجالس عروسی و جشن و شادی دوستان، فامیل و نزدیکان برای صرف چای، شربت، شیرینی و شام مفصل، همراه با شنیدن موسیقی، آواز و احیانا کمی حرکات موزون درحد مجاز، از اول تا آخر، شرکت میکنند، اما نوبت مجلس سوگ و عزا که میشود و قرار است کار با یک خرما، کمی حلوا و خواندن فاتحه فیصله یابد، هزار عذر و بهانه سر هم میکنند و اگر هم شرکت کنند سر و ته آن را در ١٠دقیقه به هم میآورند. حکایت تهیه گزارش درباره اعتیاد است. عروسی معتادها همان دوران بسیار کوتاه و گذرای پرده دوم و عزای عبرتآموزشان پرده سوم نمایش اعتیاد است٣. به فرازهای کوتاهی از یک گزارش بسیار طولانی درباره اعتیاد دانشآموزان دقت فرمایید: امیرحسین و مهدی هم حشیش میکشند، هم بنگ، هم ترامادول بالا میاندازند. همه فوت و فن مصرف مواد را هم بلدند: «ممکنه اولش فازش خوب نباشه ولی برای بار دوم به بعد فاز خوبی داره... من بیشتر پنیر میکشم یا همون حشیش، چون فکر آدمو باز میکنه. وقتایی که پول نداشته باشم، ترامادول میخورم! چون ارزونتره. قبل مدرسه یه دونه میندازم بالا و میرم مدرسه. خب بعضی از بچهها مواد میکشن، چون میخوان بگن که بزرگ شدن!»... نیما دانشآموز دوم دبیرستان که در محله بهارستان درس میخواند، قیمت انواع موادمخدر را میداند... «چند روز پیش رفیقم یه کیلو گل خرید یهمیلیون تومن. ساقی هم همه جا هست.
توی همین پارک هم که دارم با شما صحبت میکنم هست. من خودم هم میتونم ساقی باشم. توی مدرسه هم ساقی زیاد داریم، حتی خیلی از بچههای مدرسه میان و بهم میگن جنس داریم، پخش میکنی؟... یکی دیگه از موادی که میبینم بچهها مصرف میکنن، کتامینه. من تا حالا مصرف نکردم، کتامین یه داروییه که از داروخانه میخرن»...
گزارشگر به جای رفتن به یک پارک مصفا میتوانست به یک بیغوله بوگندوی دودزده برود و به جای نوجوانانی که مشغول نقشآفرینی در پرده دوم نمایش اعتیاد بوده، دوران ماهعسل اعتیاد را میگذرانند و هنوز نکبت اعتیاد بهطور کامل وجودشان را آکنده نساخته با معتادان ولگرد، آواره، کارتنخواب و آخر خطی مصاحبه کند. شاید آن وقت بخشهایی از گزارشش به این صورت درمیآمد: امیرحسین و مهدی نای نفس کشیدن ندارند و از درد خماری مثل مار زخمی به خود میپیچند و مثل گربه زائو ناله میکنند. بوی گندشان بیخ بینی آدم را میسوزاند و ریهها را آزار میدهد. هر دو به هپاتیت B و ایدز مبتلا هستند. هرچه گیرشان بیاید میخورند، میکشند و تزریق میکنند. دیگر عرضه و توان زورگیری و دزدی ندارند و قیافههایشان آنقدر تابلو است که گدایی هم کارشان را راه نمیاندازد. کارشان جمع کردن پلاستیک، مقوا و شیشه از زبالههاست. روزی دو، سه بار از بازیافتیها به خاطر یک مشت آشغال کتک میخورند. روزهایی که پول نداشته باشند ساقیها تو صورتشان تف میاندازند. آنها میگویند: از بار دوم به بعد فاز خوبی داشت... حالا این وضعی که داریم اند فازه. مصاحبه کامل را در منبع اصلی آن بخوانید و ببینید که چگونه آدرس میدهد، راهنمایی میکند. تکتک مواد را با قیمت و راه تهیه آنها و پول درآوردن از راه ساقیگری در مدارس را معرفی میکند و... پینوشتها: ١- روزنامه امتیاز، ٤/١٢/٩٣ ٢- Over-the-counter (OTC) drugs داروهایی هستند که بدون نسخه، مستقیما به مصرفکننده فروخته میشوند. ٣- اشاره به قسمت بیستوسوم از این سلسله یادداشتها تحت عنوان «پرده سوم نمایش اعتیاد»، روزنامه شهروند، ٢١/٦/٩٤
دیدگاه تان را بنویسید