فرزندان شیطان (٣٨)
منطقه ممنوعه
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
محمدمهدی پورمحمدی: شیاطین برای هرکس دام ویژهای دارند و برای کشانیدن هر قربانی به قربانگاه، ریسمان و زنجیر خاص او را تدارک میبینند و برای یارگیری از طعمه و فریب ویژه او استفاده میکنند. رحم، مروت، جوانمردی، مرام و معرفت و مرزهای اخلاقی و اعتقادی در قاموس آنان واژههایی پوچ و بیمعنی است. برایشان کودک، جوان، پیر و زن و مرد مفهومی ندارد. طعمه شیاطین دامگستر و شکارچی، پول و قربانیانشان نیازمندان، رهاشدگان و آزمندانند. در این میان معصومیتها است که به باد میرود و ایمانها، باورها و اعتقادات است که فدای پول میشود. «حامله که شدم، شوهرم مرا به یک قاچاقچی معرفی کرد. میگفتند وقتش رسیده. هنوز نمیدانستم وقت چیست که یکی از گماشتههایشان با یک سینی مسی که بستههای نایلونی کوچک در آن قرار داشت به سمتم آمد. وقتی فهمیدم باید آنها را بخورم، وحشت کردم اما پای پول که به میان آمد، دست و پایم شل شد. دخل زندگیمان کفاف خرج بچه در راهمان را نمیداد. یک ساعت بعد، با ٦٠ بسته نایلونی شیشه در معدهام، وسط راه بودیم. حالم بد شد. دلپیچه و حالت تهوع داشتم. تشنهام شده بود اما نمیتوانستم آب بخورم. در ایست بازرسی بین راه وقتی
مأموران برای کنترل مسافران اتوبوس به چهرهام نگاه کردند، راز پنهانم برملا شد و دستگیر شدم.»١ قاچاقچیان برای بلعیدن موادمخدر، طعمههایی را انتخاب میکنند که نه معتادند و نه سابقهدار. نمیخواهند چهرههایشان تابلو باشد تا در اولین ایست بازرسی لو برود، به همین خاطر زنان و کودکان بیشتر قربانی این شیوه حمل موادمخدر میشوند. ممکن است ایستگاه آخر این قربانیان ایستگاه مرگ باشد. لایه پلاستیکی مواد که باز شود، فرآیند مرگ آغاز میشود. مردمک گشاد میشود، تنفس کند، مسمومیت و ایست قلبی و تمام. آنها که گرفتار چنین سرنوشتی میشوند، قربانیان اعتیاد و فقرند. وسوسه پولهای میلیونی و نیاز به موادمخدر دو عامل اصلی این فرآیند هستند. بازاری که سوداگران مرگ به راه انداختهاند، بازار مرگ است. پیشنهادهای میلیونیشان نسبت به نوع و بستههای مواد متغیر است. ١٥میلیون تومان مواد را در ازای پرداخت ١٠میلیون تومان در دل طعمههایشان جاسازی میکنند، راهی سفر مرگ میشوند و در ایستگاه آخر معلوم نیست چه چیزی در انتظارشان است، رهایی یا مرگ,٢ گفتن، نوشتن و ایراد خطابههای آتشین در مورد قربانیان فقر و نیاز و اینکه چگونه توسط شیاطین شکار
میشوند، چگونه به فرزندخواندگی شیطان درمیآیند، چگونه همکاری و چه سرنوشتی پیدا میکنند، هیچ خط قرمزی ندارد. مطالب بالا را از یک گزارش بلند روزنامه خودمان «شهروند»، تحت عنوان مزد ١٠میلیون تومانی برای بلعیدن موادمخدر نقل کردهام. فقرا و نیازمندان و آنان که به جای فروختن کلیه و قرنیه چشم، به حملونقل موادمخدر در روده، معده و رحم خود میپردازند و یا آنطور که در قسمتهای پیشین شرح دادم، با دست خود موادمخدر را در راست رودههای فرزندان معصوم و بیگناه خود جاسازی میکنند، دارای سندیکا و اتحادیه نیستند، از استخدام وکلای زبردست عاجزند و در مراکز قدرت هیچ کشوری نماینده و حامی ندارند. پس تا میتوانید راجع به زشتی کاری که به آن دست میزنند، داد سخن دهید. سخنرانیهای قرّا بکنید و خطابههای فاخر ایراد نمایید اما زینهار به حریم آزمندان و زیادهطلبانی که برای دستیابی به ثروت بیشتر و قدرت افزونتر به خدمت شیاطین درآمده، مدارج شیطنت را به سرعت طی کرده و به پایه و درجه پدرخواندگی شیطان درآمدهاند، وارد نشوید. اگر چنین کردید، هوشمندانهترین کار و امنترین طریق آن است که خیلی زود و به هر نحو ممکن حرف گفته شده را پس گرفته و
مطلب اظهار شده را درز بگیرید و در غیر آن صورت پیامدهای نه چندان مطلوب و یا مصیبتبار آن را پذیرا باشید. اگر رعد و برق درحد معمول، بارش باران، متعارف و سیل در حد جویبار و رودخانه باشد، فقط کلبههای فقرا و نیازمندان را ویران میکند اما اگر رعد در حد کرکردن گوشها، برق در معیار کور کردن چشمها، رگبار، سیلآسا و سیل، بنیانکن باشد، نهتنها کلبههای فقرا و کومههای نیازمندان که عمارتهای سختبنیان و ساختمانهای رفیع نیز در امان نخواهند بود. حجم گردش مالی جهانی موادمخدر آنچنان است که جرینگ جرینگ و برق خیرهکننده شمشهای طلای آن میتواند بسیاری از گوشها و چشمها را کر و کور و جریان انبوه آن بنیانهای به ظاهر استواری از ایمان، اعتقادات و قانونمداری را سست کرده و فرو ریزد. وزیر محترم کشور دراینباره گفته است: «من به صورت حداقلی میگویم که اگر ١٠هزار میلیارد تومان پول کثیف در قاچاق کالا و ارز و ١٠هزار میلیارد تومان در حوزه موادمخدر باشد، ٢٠هزار میلیارد تومان از این مجاری وارد حوزه اقتصاد میشود و نمیتوان این اقتصاد را پاک، سالم و قابل کنترل نامید. مثلا فردی با ٣٥سال سن و ٥ کلاس سواد در دو سال، ٤٠٠ تن
موادمخدر جابهجا کرده و ٢هزار میلیارد تومان گردش مالی داشته است. همین آقا شمارهحسابهایی داشته که صاحبان آن مردهاند و بعد از مرگ آنها حساب افتتاح شده است! اگر این پولها مدیریت نشود، به همه حوزهها وارد میشود. قاچاقچی و تروریست به دنبال کسب قدرت برای ایجاد حاشیه برای خود است و برای این کار پول خرج میکند. اگر هوشیار نباشیم و مراقبت و مقابله نکنیم، بخشی از این پولها قصد ورود به حوزه سیاست خواهند کرد.»٣ وزیر محترم کشور متعاقبا در مجلس شورای اسلامی بخشی از این اظهارات را تصحیح فرمودند و من حیرانم که چرا موادمخدر هنوز درحد موهای فشن جوانان، جزو منکرات شناخته نمیشود. قطعا در دیدگاه قشریون، موهای فشن و تیپ سوسول آن قاچاقچی شیشه متهم به قتل افسر پلیس که شرح آن را در یادداشت روز پنجشنبه گذشته تحت عنوان «جادوی پول، افسون شیطان» نوشتم، بیش از موادفروشی و ساقیگری او، حساسیتبرانگیز است. چه کسانی به قشریون خط میدهند و موادمخدر را از فهرست منکرات خط میزنند. چرا از دیدن برخی هنجارشکنیهایی - که البته مورد تأیید نیستند - رگها برمیجهد، موتورسوارها راکب و خیل آمران بسیج میشوند، برای جلوگیری از برگزاری حتی
کنسرتهایی که دارای مجوز هستند، به بهانههایی اندک که شاید بحق هم باشد، مشتها گره، فریادها رسا، سنگها در هوا پرّان و سالنها قفل میشوند اما خیل ساقیان بادر دستداشتن کالای مرگ و نیستی آزادانه در هر کوی و برزن، پارک و تفرجگاه، مدرسه و دانشگاه، مرگ میفروشند و بدبختی توزیع میکنند اما نه مشتی گره میشود، نه موتورسواری مانع میشود و نه شعاری به گوش میرسد. این اولویتها را چه کسانی تعیین میکنند و چه کسانی واژههای موادمخدر، سوداگر مرگ و فرزند شیطان را از لیستهای منکراتی حذف میکنند؟ پینوشتها: ١- روزنامه شهروند، ٩/١٠/٩٣ ٢- همان منبع ٣- سایت خبری تحلیلی انتخاب، ١١/١٢/٩٤
منبع: روزنامه شهروند
دیدگاه تان را بنویسید