به گزارش نامه نیوز، کیوان کثیریان در شرق نوشت: چند شب پیش، یکی، دو روز بعد از آن برخورد عجیب و غریبی که در کاشان با شما شد، سوار تاکسی بودم. راننده، مرد میانسال و جاافتادهای بود. بعد از آنکه مکالمه تلفنی مرا شنید شغلم را پرسید.
وقتی فهمید به سینما مربوطم، سر درددلش باز شد و از ماجرای کاشان پرسید. جالب آنکه او از من جزئیات را بیشتر میدانست. گفت که: «آقا مگر آنها چند نفرند؟ اینها دستور دارند. اینها میخواهند مملکت را ناامن نشان دهند. یک روز از دیوار سفارت بالا میروند، یک روز به خانم معتمدآریا اهانت میکنند. اینها خودشان را جای مردم جا میزنند. اصلا اینها کی هستند؟ از کجا تحریک میشوند؟ مردم خانم معتمدآریا را دوست دارند؛ خانم، باشخصیت، انسان و هنرمند است. همین کارها را میکنند که در دنیا جور دیگری روی مردم ما حساب میکنند. چرا باید دنیا فکر کند که مردم ما خشناند، به هنرمندان خودشان هم رحم نمیکنند. ولی ما که اینطوری نیستیم. چرا نمیگذارند مردم دنیا ما را خوب بشناسند، میهماننوازی ما کی اینطوری بوده؟ مگر چهکار کرده؟ میهماننوازی اینطوری است؟» و همینطور ادامه داد. گفت: «دیدی خانم معتمدآریا چه مصاحبهای کرد؟ دیدی چقدر بزرگوار است؟ چقدر مؤدب حرف زد. درس بود، درس». خانم معتمدآریا! او شما را ندیده بود؛ ولی خوب میشناختتان. میدانستم ولی دوباره دیدم محبوبیت شما تا کجاهاست که انسانیت و مهربانی تا کجاها میتواند نفوذ کند. برخوردی که
شما بعد از این واقعه نشان دادید اثرش از هر چیز دیگری بیشتر به یاد میماند. اصلا فقط همان به یاد میماند و بس. داشتیم به مقصد میرسیدیم که پرسید: «شما خانم معتمدآریا را میبینید؟» گفتم گاهی بله. گفت: «تو را به خدا به ایشان بگویید این برخوردها را به حساب ما نگذارند. بگویید ما شما را دوست داریم. خیلی هم دوست داریم. این کارها بیشتر شما را محبوب میکند. دلگیر نباشید. بگذارید به حساب نادانی. همینها این کارها را سالهاست میکنند. به دل نگیرید...».صدایش را ضبط کردم. خواستم دراینباره چیزی بنویسم. دیدم شاید همینها کفایت کند. پاینده باشید.
دیدگاه تان را بنویسید