آنچه هنرمندان ایران برعکس طی کردند!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه نیوز، این جملهها در هفتمین برنامه از سلسله نشستهای «یک فنجان شعر» برج میلاد تهران با یادی از مشفق کاشانی، در عصر بارانی نهم بهمنماه، متفاوتتر از نشستهای دیگر این برنامه برگزار شد. اینبار شاعران در کنار تابلوهای گرافیکی شعرهایشان قرار گرفتند و با رنگ و فرم همراه شدند. این تابلوها که توسط منصور قدرتی -هنرمند خودآموخته اهل شیراز- خلق شدهاند، قطعههایی از اشعار 35 شاعر معاصر را به تصویر کشیدهاند.
تنزل روابط هنرمندان خطکشیها را پررنگ کرده است در ابتدای این نشست علیرضا بهرامی، شاعر و مجری برنامه- با بیان اینکه مهمانان این نشست در یک عصر طوسی زمستان به ضیافت رنگها دعوت شدهاند، از علیرضا مجابی (م.آذرفر) - نقاش و شاعر - دعوت کرد تا درباره روابط متقابل شعر و هنرهای تجسمی سخنرانی کند. مجابی دربارهی مسئله بینامتنیت و ارتباط هنرهای مختلف با یکدیگر، گفت: برخلاف جریان رایج در دنیا که مرزهای بین هنرها در حال از بین رفتن است، متاسفانه این موضوع در ایران یک رویه برعکس را طی کرده است و در این زمینه معمولا دچار فقر بودهایم. اگر بخواهم از دید آسیبشناسانه به این موضوع نگاه کنم، شاید یکی از دلایل این رویه، تنزل روابط بین هنرمندان است. در دهههای 30 و 40 شاهد بودیم که هنرمندان حوزههای مختلف از حال همدیگر با خبر بودند و برای بهتر دیدن و شنیدن و خواندن آثارشان به یکدیگر کمک میکردند. او افزود: متاسفانه الان نقاشانی داریم که نه تنها با ادبیات دنیا، بلکه با ادبیات کشور خودشان هم بیگانهاند و نوازندگانی داریم که اهل سینما رفتن نیستند و شعر را نمیشناسند. همهی اینها خطکشیهای موجود در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر
را پررنگتر کرده است. در این میان پذیرش هنرمندانی که به این بینامتنیت میپردازند و در عین بهرهگیری از کهنالگوها، از ناخودآگاه خود استفاده میکنند، برای دیگران سخت میشود. این شاعر و هنرمند همچنین بیان کرد: هنرمندان امروز ما که به این بینامتنیت میپردازند، دیگر در قید و بند مرزبندیها نیستند و وقتی یک اثر تجسمی خلق میکنند، به دنبال قواعد کلاسیک شده نمیروند و آنچه را که باعث فاصله گرفتن آنها از شعر و موسیقی میشود، از بین میبرند. در ایران هنرمندانی داشتیم که در این مسیر حرکت میکردند؛ بارزترین مثال آن سهراب سپهری است. او در نقاشیهایش کاملا زبان شاعرانه خود را به نمایش گذاشت و با رنگها، فضای منفی شعرها و سطرهای سپید آنها را بیان کرد. کمپوزیسیون آثار سهراب برگرفته از فرامتنی است به نام شعر. به همین دلیل است که وقتی شعرهای سهراب را بشنوید و چشمهایتان را ببندید، تصویرهایی در ذهنتان به وجود میآید. مجابی ادامه داد: خود من همواره سعی کردهام در دورن خود بین هنرهای مختلف آشتی برقرار کنم و این موضوع یکی از دغدغههای من در این سالها بوده است. وقتی که برای اولینبار در شبهای شعر «رنگواژه» شعر و نقاشی را
در کنار هم قرار دادم، خیلی از شاعارن به من میگفتند که ناخواسته این موضوع روی شعر گفتنشان تاثیر گذاشته است. این شاعر دربارهی تابلوهای به نمایش درآمده از شعر شاعران در این نمایشگاه نیز اظهار کرد: این آثار به سه دسته تقسیم میشوند؛ برخی از آنها متکی بر اصول سنی نقاشیخط هستند، یکی از آنها به انتزاع کامل رسیده و بقیه در رفتوآمد بین این دو مرحله هستند. ایدهآل من در این زمینه رسیدن به آن مرز انتزاعی است که مخاطب ناخودآگاه با دیدن آن یک حس تازه و متفاوتی از شعر برایش ایجاد شود. به نظرم بهتر است به این نقاشیها از دور نگاه کرد و از یاد برد که سطرهایی در آنها نوشته شده است. سپس مجابی از تولد فرزندش بهعنوان اتفاق تازهی زندگی خوود گفت و شعری در این زمینه برای برای حاضران خواند که در آن به پاییز و رنگهایش پرداخته شده بود. ثروت ما نفت و انرژی هستهای نیست افشین علاء - شاعر و عضو انجمن شاعران ایران - نیز در این نشست پس از اشاره بهرامی به وجود تابلوهایی با محوریت شعرهایی از سهراب سپهری و مشفق کاشانی در این نمایشگاه، با اظهار خوشحالی از یادکرد مشفق کاشانی در هفتمین نشست «یک فنجان شعر»، گفت: مشفق را با شاخصههای
شعر کلاسیک به معنای خاص کلمه یشناسیم. اخیرا برخی از متنقدان اظهار میکردند که عمر قالبهایی چون غزل به پایان رسیده است؛ در حالیکه سلیقهی مخاطب خاص و عام امروز خلاف این را میگوید. ویژگیهایی در قالب شکوهمند غزل است که آن را مورد اقبال مخاطبان قرار میدهد و همچنان یکهتازی و حکمروایی میکند. البته این را باید به حساب دوستانی گذاشت که با نوآوریهای خود در این عرصه این قالب را خواستنیتر کردهاند. او افزود: غزل «دوباره میسازمت وطن» بانو سیمین بهبهانی که اینقدر ورد زبان این نسل شد، به نظر من پهلو میزند به سرود ملی این سرزمین و این نشان میدهد که قالب غزل، نامیراست. این به جهت فاصله گرفتن از قواعد دستوپاگیر کلاسیک و در عین حال بهرهگیری از ظرفیتهای کهن و کلاسیک است. بیجهت نیست که ایران را بهجای نفت، با شاعرانش میشناسند. ثروت ما نفت و انرژی هستهای نیست، ادبیات ماست. هیچ کشوری به اندازه ایران در عرصه چهرههای ادبی در جهان شناخته شده نیست. امروز ترکیه با مولانای ما تجارت میکند و افراطیونی که ما را متهم به امامزادهپرستی میکنند، خودشان با حالتهایی نابرازنده وارد آرامگاه این شاعر میشوند. این شنان از
اهمیت و جایگاه ادبیات ماست. حافظ و سعدی کسانی بودند که بهعنوان مهندسان کلام که قداست کلمه را شناختند، آنرا به عنوان ابزاری بیهوده به خدمت نگرفتند. مشفق مرد «ادب» بود علاء در بخش دیگری از سخنانش به آشنایی خود با مشفق کاشانی اشاره کرد و گفت: سالها پیش وقتی برای تحصیل به تهران آمدم، به واسطه استادانی چون قیصر امینپور، سید حسن حسینی، ساعد باقری و... در خدمت استاد مشفق کاشانی بهعنوان آخرین یادگاری نسل پیشین شاعران این سرزمین بودم. مشفق به دو تعبیر مرد «ادب» بود و گنجینهای از خاطرات شنیدنی و آموزنده از شاعران نوستاوژیک نسل ما چون سهراب سپهری، شهریار، اخوان ثالث و رهی معیری داشت. این شاعر افزود: او هیچگاه به نفی نگاه دیگران نپرداخت و کسی را در طول زندگیاش نرجاند و حرمتش را از بین نبرد. با وجود 90 سال سن و همانطور عصازنان در جلسات انجمن شرکت میکرد، به مراسم ترحیم سیمین بهبهانی میرفت و به احترام دیگران از جایش بلند میشد. خلاء او در انجمن و برای نسل ما هرگز برای ما پرشدنی نیست. وظیفهی ماست که فرزندانمان را با این ریشهها آشنا کنیم. علاء در پایان شعری را که برای مشفق کاشانی سروده بود خواند و تابلویی که
منصور قدرتی از شعر مشفق نقاشی کرده بود را به نمایندگی از خانوادهی این شاعر درگذشته دریافت کرد. در ادامه نشست، گروهی از شاعران حاضر در نشست، چون: سینا بهمنش، نسرین فرقانی، محمد برزگری، آبا عابدین، افسانه راز، صبا کاظمیان، عباس کریمی، سیدوحید حسینی، نیما معماریان، سام ایرانی، نیلوفر جعفری و علیرضا بهرامی شعرخوانی کردند. شعر و نقاشی مرا به آرامش رساندند آخرین سخنران نشست «یک فنجان شعر 7» منصور قدرتی -هنرمند خودآموخته نقاش - بود که با توضیحاتی دربارهی دلیل ورودش به دنیای رنگ شعر، گفت: زندگی من مصداقی از یک بیراهه استرسزا بود که بین چرخدندههای صنعت و سنت گیر کرده بودم. من یک تکنسین مکانیک بودم که زندگیام پر از استرسهای وحشتناک بود. وقتی به دکتر مراجعه کردم، به من گفت که به پیری زودرس دچار شدهام. بعد احساس کردم علم روانشناسی میتواند به من کمک کند؛ بنابراین مطالعاتم را در این زمینه شروع کردم. قدرتی افزود: با این اوصاف، شعر و نقاشی از تکههایی از شعرهایی که دریچه تازهای را در زندگی به روی من گشودند، به من آرامشی دادند که حالا نه از مرگ میترسم نه از مشکلات زندگی. نمایشگاه تابلوهای این هنرمند به مدت یک
هفته در گالری گذرگاه غربی برج میلاد میزبان علاقهمندان خواهد بود. شاعرانی که آثاری از آنان بهصورت تابلوهای هنری عرضه شده است، عبارتاند از: هوشنگ ابتهاج (ه. ا سایه)، محمدرضا شفیعی کدکنی، سهراب سپهری، سیدعلی صالحی، محمد شمس لنگرودی، علی باباچاهی، شهاب مقربین، رسول یونان، شمس آقاجانی، رؤیا تفتی، علیرضا بهرامی، سام ایرانی، غزل بارانی، محمد برزگری، سینا بهمنش، نیلوفر جعفری، نسرین خواجه، افسانه راز، علی شرافت، رضا شهبازی، منصور طحان، آبا عابدی، شهریار عطایی، نسرین فرقانی، ندا فضلی، نیکی فیروزکوهی، اصلان قزللو، رضا کاظمی، صبا کاظمیان، عباس کریمی عباسی، علیرضا مجابی، سهیل محمودی، مهدی رضازاده، سعیده نقوی و مشفق کاشانی.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید