حجتالاسلام نامخواه؛
حضرت زهرا (س) محور وحدت اسلامی، انسانی
حضرت فاطمه زهرا(س) برخلاف تلقیهای سطحی، چهرهای محترم و محبوب در میان اهل سنت هستند. این موضوع هم ازآنجهت که دختر پیامبر بودند حائز توجه است، هم ازاینجهت که نقش بیبدیلی ایفا کردند. علاوهبرآن کتابهای زیادی هم در تبیین نقش حضرت زهرا توسط اهل سنت نوشته شده است.
حضرت فاطمه زهرا(س) برخلاف تلقیهای سطحی، چهرهای محترم و محبوب در میان اهل سنت هستند. این موضوع هم ازآنجهت که دختر پیامبر بودند حائز توجه است، هم ازاینجهت که نقش بیبدیلی ایفا کردند. علاوهبرآن کتابهای زیادی هم در تبیین نقش حضرت زهرا توسط اهل سنت نوشته شده است. ازاینجهت حضرت را میتوان بهعنوان شخصیتی وحدتبخش در جهان اسلام برجسته کرد، اگرچه این اثر حتی میتواند فراتر از این، زمینه وحدت بینالادیانی را فراهم کند. در گفتوگو با مجتبی نامخواه، پژوهشگر اسلامی به تبیین این ابعاد شخصیتی حضرت زهرا پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اساساً چقدر توانستیم حضرت صدیقه طاهره را درست معرفی کنیم. چه ابعادی از شخصیت ایشان در جهان تشیع مغفول مانده است؟
در یک ارزیابی کلی، ما از شناخت حضرت زهرا(س) ناتوان شدهایم و به تعبیر دقیقتر، روزبهروز در حال ناتوانتر شدنیم و این عدم توانایی ما نسبت به معرفی و حتی شناخت صحیح از حضرت زهرا سلاماللهعلیها، بیشتر از آنکه یک کمکاری یا نارسایی معرفتی باشد، به موقعیت اجتماعی ما باز میگردد. ما از آن ایده و مسئلههایش فاصله گرفتهایم و این اتفاقی است که در این چند دهه آرامآرام رخ داده است. به همین دلیل میبینیم در برهه انقلابی، درکی که از اهلبیت و از سیره ایشان وجود دارد، رشد میکند. زن مسلمان و نه فقط زنان که جامعه اسلامی ما در آن برهه در متن واقعیت حضور دارد؛ در میدان است و مذهب را در ارتباط با آزادی، عدالت و مسائل اساسی انسان میفهمد؛ در ارتباط با عرفان و معنویت میفهمد. به این دلیل درک دیگری، درک مترقیای از اهلبیت(ع) پیدا میکند که میتواند به مؤمنانِ به اهلبیت تحرک و الگو بدهد و ما میبینیم مهمترین گفتارهای روحانیونی همچون مطهریها و خامنهایها یا روشنفکرانی که به این مفاهیم دلبستگی دارند، در این دوره اتفاق میافتد.
در موقعیت کنونی ما با زهرا(س) همافق نیستیم و مسئلههای او را درک نمیکنیم. به روایت خطبهای که به اشتباه آن را فدکیه میخوانیم و به فدک تقلیل میدهیم، حضرت زهرا سلاماللهعلیها میگویند مسئله من نظام اجتماعی است. مسئله من این است که نظام امامت و مفهوم ولایت، نظم اجتماعی ما باشد. میفرمایند مسئله این است که اگر همبستگی اجتماعی میخواهیم، مسیر آن عدل است و این یک جعل الهی است؛ یعنی خداوند سنتهایی در جامعه قرار داده که از جمله آن این است که همبستگی جز از طریق عدالت محقق نمیشود. میگویند مسئله من عفت عمومی است؛ اما مسیر عفت از نظم عینی و اقتصادی جامعه و به طور مشخص از منع سرقت میگذرد. حضرت زهرا سلاماللهعلیها به ما میگویند نمیشود جامعهای داشته باشیم که در آن مترفین(صاحب رفاه) و فرادستان اموال و بنگاهها و املاک عمومی را ببلعند، از طریق تورم و از دیگر طرق بر ارزش داراییهای خود و املاک و ارز و طلایی که دارند بیفزایند و به شکل توأمان از مزدبگیران و مستضعفان سلب مالکیت کنند، بعد در چنین جامعهای عفت عمومی برقرار باشد. اینها عین عبارتهای حضرت است. میفرمایند: «تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَة»؛ سرقت را ترک کنید. سرقت و سلب مالکیت فقط این نیست که دزدی از روی دیوار وارد خانه کسی شود و مالی از صاحبخانه بدزدد. این همه خلقِ اعتبار و تورم هم سرقت است. تنها نمیفرماید سرقت نکنید، میفرماید ترک سرقت کنید؛ چراکه اگر یک نظم اجتماعی به سرقت معتاد شد، ترک دادن آن کار راحتی نیست. هر روز از طریقی در این جامعه، بر مالکیت عدهای افزوده میشود و از مالکیت اکثریت سرقت میشود. میفرمایند امربهمعروف مصلحت عمومی است. خود این مفهوم «مصلحت عمومی» و اینکه برای دین، مصلحت عمومی و امر عمومی مهم است، یک بحث است و اینکه مسیر آن امربهمعروف است، بحث دیگری است.
تکتک جملات این خطبه ازاینجهت قابلبحث است. ما امروز از امربهمعروف این را میفهمیم؟ برای ما و برای مجامع رسمیای که بودجه و دفتر و دستکهایی دراینارتباط دارند، امربهمعروف مسئلهای است در تراز تأمین مصلحت عمومی؟ برای ما ارتباط نظم اقتصادی معتاد به سرقت و سلب مالکیت و نتیجه فرهنگی آن در تضعیف پاکدامنی عمومی مسئله است؟ همبستگی از طریق عدالت مسئله است؟ این روزهای پس از جنگ که اینهمه همبستگی شعار شده بود، مسیر همبستگی عدالت بود؟ یا در دعوای ساختگی ایران و اسلام و میهن و مذهب، اصلاً عدالت داخل در بازی نبود؟ ناتوانی ما از شناخت فاطمه به این زمینهها بازمیگردد. ما ناتوان از شناخت فاطمهایم چون در جهان دیگری سیر میکنیم. مسئله زهرا(س) رفاهیه من العیش است؛ رفاهطلبی کادر انقلاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. ما میخواهیم در نمازجمعه و صداوسیما و غیره از حضرت زهرایی صحبت کنیم که مسئلهاش اینها نیست و هیچچیزی را نقد نمیکند. این به ما امکان شناخت میدهد؟ در فقدان معرفت، وقتی شناخت فاطمه سلاماللهعلیها تحرک و عمل اجتماعی خلق نمیکند، یک «اسلام مناسک میانتهی» پیش میآید. در مستوای این اسلام، دیگر شناخت و معرفیکردن و معرفت پیداکردن مسئله نیست. بین مسائل فاطمه سلاماللهعلیها و مصائب فاطمه، هیچ نسبتی نیست و مهم مصائب است و نه مسائل. وقتی مسائل فاطمه از مدار خارج شود؛ وقتی معرفت و معرفی زهرا سلاماللهعلیها مسئله نباشد؛ وقتی اسلام مناسک میانتهی میداندار باشد، وقتی زهرا سلاماللهعلیها دیگر مسئلهاش مصلحت عمومی، همبستگی، عدالت، ربط نظم اقتصادی و نظام فرهنگی و نظام امامت نباشد؛ وقتی آن گفتارها و شناختهای متفکران و روشنفکران مسئله نباشد و مرتب انگارههای عوامانه مرتبط توسط سخنگویان فاقد معرفتِ لازم بازتولید شود؛ چنین فاطمهای درگیریاش مسائل در تاریخ مانده، خواهد بود. مصائبی خواهد داشت که با مسائلش ارتباط ندارد؛ شما خطبه ایشان را ببینید: همهچیز میگویند. از توحید و بعثت و معنویت و عدالت و آزادی و نقد و امر عمومی و همبستگی؛ اما اسمی که در تاریخ و در جامعه ما روی این خطبه گذاشته میشود، چیست؟ فدکیه! یعنی چند خط آخر سخنرانی که آن هم درصدد نشاندادن مصداقی برای سرقت و سلب مالکیت و عدالت هستند، نه لزوماً یک دعوای شخصی.
اهل سنت به واسطه اینکه ایشان دختر پیامبر است به حضرت زهرا علقه و ارادت دارند، چقدر این قابلیت وجود دارد که بتوانیم ایشان را بهعنوان یکی از نقاط اشتراک شیعه و سنی برجسته کنیم؟
گاهی به کسان و جوانانی که جویای معرفت بیشتر درباره حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستند و مراجعه میکنند که چه منبعی مطالعه کنیم، یکی از چند منبع اولی که معرفی میکنم، کتابی است از عبدالفتاح عبدالمقصود؛ یک نویسنده اهل سنت. البته به همه معرفی نمیکنم چون حجم بالایی دارد و دو جلد قطور است. چرا؟ چون زهرایی را معرفی میکند که مصائبش در امتداد مسائلش است و اینچنین شخصیتی حتماً محور وحدت است؛ نه فقط وحدت مذهبی میان دو طایفه مسلمان که وحدت بینالادیانی و حتی وحدت انسانی. من به تجربه عینی در گفتوگو با اهل سنت در ایران و خارج از ایران، شوق و محبت دختر پیامبر را دیدهام. میشود این محبت را نادیده گرفت؟ میشود به کسی که تشنه شناخت زهرا است، مسائل او را طلب میکند و میخواهد جامعه و مسائل آن را، عرفان و معنویت و خدا را از دریچه زیبای زهرا سلاماللهعلیها بشناسد، بگوییم نه، چون تو در مورد فلان مسئله فقهی و یا بهمان مسئله تاریخی، فلان دیدگاه را داری، کنار برو زهرا سلاماللهعلیها فقط برای ماست!
دیدگاه تان را بنویسید