بهاره رهنما: «هملت» برایم چیزی بیشتر از افسانه دارد
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه، نمایش «هملت» به کارگردانی «رضا گوران» تا پایان دیماه در تماشاخانه ایرانشهر اجرا دارد. «بهاره رهنما» در یادداشتی به «اعتماد» نوشته است:
شاید اگر قرار بود یکی از دو کار رضا گوران را در میان این همه شلوغی و همهمه زندگیام انتخاب کنم، عاشقانه «جاده طولانی مارپیچ» را ترجیح میدادم، کاری که هفته پیش با توهم قلبدرد و دستدرد و بیمارستان و نوار قلب از دستش دادم. حالا نشستهام به دیدن «هملت»ی که با وجود تکتک بازیگران دوستداشتنی و برای من شوقبرانگیزش، گمان میکنم چیزی بیشتر از همان افسانه «هملت» برایم نخواهد داشت اما زود میفهمم که دارد. زود یاد کتاب مورد علاقه نویسنده مورد علاقهام ایتالو کالوینو یعنی «چرا باید کلاسیکها را خواند؟» میافتم، یادم میافتد که چقدر سهل و ممتنع میتوان فرض کرد که دانمارک ایران است، ایران دانمارک است و وطن، همیشه وطن است... چیزی که طبق معمول عادت یکجا ننشستنم به آن رجوع میکنم، بروشور نمایش است که در تاریک و روشن میان صحنه، طاقت نمیآورم و میخوانم و جمله کارگردان به پسرک تازهسالش شاید تمام آن چیزی است که مدتهاست میخواهم به دخترک عاشق فرنگرفتنم بگویم: ریشه، اینجا، وطن، السینور... همانجایی که به هر حال باید به آن بازگردی...
«صابر ابر» با بازی بدون اضافات و بیادایش و موسیقی ارجاعدهنده ذهن مخاطب ایرانی به این خاک، برای من پسرم است، برادرم است، «حمید صدیق» است که سالها پیش در نوجوانی ما رفت جبهه و شهید شد... پدرم است که این روزها به هیچ چیز ایمان ندارد ولی دلم نمیخواهد که نوهام باشد. امیدی، کورسوی نوری، و شگفتیای در تم موجود در کارگردانی این نمایش هست که وقتی سالن را ترک میکنم به من میگوید نوه من و نبیره من هملتی خواهند بود که یا السینور را ترک نمیکنند، یا اگر به آن بازگردند با اقتدار و بدون تردید باز خواهند گشت. چیزی فراتر از متن سالهای اخیر استاد عزیزم آقای چرمشیر در نمایش «رضا گوران» وجود داشت و آن هم غلبه نگاه کارگردان به فضا، بازیها و رفتن کارگردان جوانمان به جایی فراتر از متن بود. خیلی ساده و خودمانی دوست دارم بگویم: رضای گوران! باورم نمیشد که با چیزی اینقدر دور و اینقدر کلاسیک، مرا به یاد تمام جوانان وطنم بیندازی... دمت گرم و دلت خوش باد جاوید.
بعدالتحریر: دیدی که بعضیها هزارتا نقش هم که بازی کنند برای توی مخاطب میشوند فلانی فلان نقش؟ «ستاره پسیانی» حالا با سالیان سال اختلاف سنی، او همان اوفلیایی بود که نزدیک به بیست سال پیش در کلاسهای بازیگری استاد بیضایی، آرزو داشتم که روزی خلقش کنم. او برای من حتی تا روزی که همسن و سال این روزهای خودم هم بشود، برایم همان «اوفلیا» جوان نمایش رضا گوران میماند...
دیدگاه تان را بنویسید