کد خبر: 16676
تاریخ انتشار :

مشاور وزیر پیشین رفاه در حوزه معلولان:

احمدی‌نژد گره‌ای نگشود از مشکلات

احمدی‌نژد گره‌ای نگشود از مشکلات
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

سازمان بهداشت جهانی در آخرین مطالعات خود اعلام کرده باید 15 درصد از هر جامعه ای را به نوعی معلول دانست. از این بین 3 درصد افراد هر جامعه ای به نوعی معلولیت بارز از جمله نابینایی، ضعف شدید حرکتی، ناشنوایی و... دچار هستند. با این حساب باید حدود10 میلیون نفر ایرانی را معلول دانست که نزدیک 2 و نیم میلیون آنها با مشکلی حاد و بارز مواجه هستند.

اما سیاست های دولت های نهم و دهم در قبال این اقلیت قابل توجه چگونه بوده است؟ این پرسش را با «سهیل معینی» مطرح کردیم. معینی اولین مشاور امور معلولان در سطح وزیر بوده که به مشاوره به اولین وزیر رفاه دولت نهم یعنی مهندس کاظمی مشغول بوده است. وی در حال حاضر عضو شورای راهبردی رفاهی اجتماعی شهرداری تهران است و ریاست هیات مدیره انجمن توان یابان باور را نیز بر عهده دارد.

****

دولت نهم چه سیاست هایی را در بدو به دست گرفتن سکان اجرایی کشور در پیش گرفت؟ ببینید وقتی دولت نهم روی کار آمد محور واحد سیاست‌هایی که اعلام کرد توجه به نیازهای پایه ای مردم بود و اینکه مثلا از نظر اقتصادی ما به سفره مردم توجه می کنیم و آن بحث معروف ما نفت را سر سفره مردم می آوریم. این دولت در واقع با این شعار نمادین می خواست بگوید که ما از ثروت های ملی برای افزایش رفاه استفاده می کنیم. سیاست هایی هم که بعدها اعمال شد در واقع همین رویکرد را می خواست نشان دهد مثل بحث سهام عدالت که ما می خواهیم سهام شرکت های دولتی را به نحو عادلانه ای بین مردم تقسیم کنیم یا بحث مسکن مهر که هدفش این بود که مشکل مسکن را ظرف چند سال حل کند و پایین ترین اقشار مردم بتوانند به مسکن مناسب دست پیدا کنند. خوب این رویکرد خیلی هم خوب بود و خیلی از مردم به خاطر همین شعارها بود که آمدند و به این دولت رای دادند. یکی از شعارهای ضمنی این دولت هم این بود که ما می خواهیم به حقوق معلولان توجه کنیم از این رو معلولان جز اولین گروههایی بودند که در صف مقدم اولویت دریافت سهام عدالت قرار گرفتند و این کار شروع شد و تبلیغات زیادی هم روی آن انجام شد. همین طور در بحث مسکن مهر بلافاصله شرکت های تعاونی مسکن مهر معلولان تشکیل شد و خدماتی در این رابطه شروع شد. همین طوردر همان سالهای اولیه دولت اولین دیدار رییس جمهور با معلولان در روز جهانی معلول برگزار شد و این طور نشان داده می شد که این دولت می خواهد توجه خاصی به معلولان کند تا دیگر معلولان دور از دسترس مسئولان نباشند و مشکلات آنها مورد رسیدگی قرار می گیرد. کلیت این ماجرا امیدوار کننده بود اما ما هرچه جلوتر آمدیم دیدیم که این سیاست ها از پشتوانه های واقعی برخوردار نبوده و استمرار ندارد. حتی دیدار با رییس جمهور از سال 85 به بعد اتفاق نیفتاد هر چند من اعتقاد ندارم صرف دیدار یک رییس جمهور با یک قشر کارساز باشد چراکه یک روز در سال روز جهانی معلولان است اما 364 روز دیگر این افراد باید زندگی کنند. متاسفانه همین دیدار در سالهای بعد از 84 و 85 دیگر انجام نشد که خود نشان می داد سیاست دولت سیاست پایداری نیست. علاوه بر این وعده وعیدهایی که توسط دولت داده شد مبنی بر اینکه در دولت نهم آقای احمدی نژاد به 4 وزراتخانه دستور داد که بیایند و دو هزار نفر از افراد نابینا را استخدام کنند و کلی هم روی این ماجرا تبلیغ شد ولی در عمل اتفاقی نیفتاد. هر کدام از وارتخانه هایی که در این باره مامور شده بودند بهانه هایی برای عدم جذب این نیروها داشتند . مثلا وازت نفت گفت باشد من حرف ندارم این افراد را جذب کنم اما پست های خالی که دارم طوری نیست که افراد نابینا توانایی در دست گرفتن آنها را داشته باشند. خوب سوالی پیش می آمد مگر همه این افراد غیرمعلولی که دارند در این شرکت ها کار می کنند در پست های تخصصی خودنشسته اند یا افراد کمی در این شرکت و شرکت های دیگر هستند که با سفارش از این ور و آن ور یا به واسطه سهمیه های مختلف جذب شده اند؟

آیا اصلا این نوع جذب مورد پسند جامعه معلولان بود؟ خیر چرا که اگر واقعا جذب با دستور ریس جمهور ممکن و صحیح است خوب رییس جمهور دستور بدهد همه این افراد جذب شوند و دیگر چه نیازی به کلاس های فنی حرفه ای و سیاست های اشتغالزایی است. خود این مساله نشان می داد که متاسفانه درک صحیحی از اشتغال معلولان وجود ندارد و همه چیز می خواهد دستوری حل شود.چرا که اگر ما زمینه های واقعی اشتغال را فراهم کنیم دیگر نیازی به این نیست که شخص اول اجرایی کشوری بیاید دستور بدهد 2 هزار معلول جذب شوند. آنچه که ما در این دودولت گذشته شاهدیم این است که سیاست های اعلامی اش چون عمیق و مبتنی بر درک علمی صحیح از ریشه های اجتماعی و اقتصادی این پدیده های معطوف به افراد معلول نبود عملا کارگشا نشد و هر چند که این دولت معتقد بود که مردمی ترین دولت جمهوری اسلامی است متاسفانه اقداماتش بیشتر نمایشی بود تا واقعی. به همین دلیل ما در این چند ساله شاهد بوده ایم که مدام صحبت از توانمندسازی افراد معلول می شود و مسئولان سازمان بهزیستی و سازمان های مربوطه دیگر هر سال شعار می دهند که ما اینقدرشغل برای افراد مددجو و معلول ایجاد کردیم، ولی آمار واقعی و مشخص این شغل های ایجاد شده در اختیار سازمان های غیردولتی معلولان قرار نمی گیرد تا واقعیت سنجی شود. از طرفی خود این آمارها متناقض است و در یک سازمان دو مسئول آمارهای متفاوت می دهند. چرا که هر کدام از این مسولان در جایگاه خود حس می کنند که مجبورند برای اینکه صندلی خود را نگه دارند شعارهای رسانه ای و مردم پسند بدهند .

یکی از چالش هایی که معلولان با آن درگیر بوده اند بحث پایین بود حقوق دریافتی آنها از سازمان بهزیستی کشور است. به این مهم در دولت های نهم و دهم چگونه پرداخته شد؟ ما در سالهای اول دولت نهم شاهد این بودیم که بودجه بهزیستی ارتقا پیدا کرد و طی دو سال بودجه سازمان بهزیستی تا 200 درصد افزایش پیدا کرد، اما چون این اقدام کارشناسی نبود وقتی دولت عملا در سالهای بعدی متوجه شد باید بودجه انقباضی شود تا جلوی تورم افسار گسیخته تا حدی گرفته شود دیگر آن افزایش چشمگیر بودجه بهزیستی در دولت دهم اتفاق نیفتاد و صعود بودجه شیب خیلی ملایمتری پیدا کرد و البته مشخص هم بود که آن روند ادامه نمی تواندپیدا کند ولی این افزاش بودجه ها در این سالهای اولیه هم صرف اجرای سیاست های های زیر بنایی در زمینه توجه به معلولان نشد. مثلا در همین سازمان بهزیستی هم دیدیم که مستمری های افراد معلول به شکل درستی متناسب با تورم ترمیم نشد و از سال اول دولت نهم تا الان که حدود 8 سال می گذرد هنوز متوسط مستمری افراد معلول از 50 تا 60 هزار تومان تجاوز نمی کند در حالیکه شما می دانید طبق قانون کار دریافت کننده حداقل حقوق بیکاری یعنی 400 هزار تومان هم زیر خط فقر محسوب می شود چه برسد به اینکه یک نفر فقط در ماه 50 ؛60 هزار تومان مستری بگیرد . لذا دیدیم که به جای اینکه ما بیاییم مستمری ها را به طور درستی افزایش دهیم به معلولان بُن عید و بُن ماه رمضان دادیم در صورتی که اگر قدرت خرید این افراد را افزاش می دادیم دیگر نیازی نبود از طریق بن دادن قدرت خرید آنها را به طور مقطعی ترمیم کنیم . در کل به جرات بگویم قدرت خرید معلولان طی سالهای اخیر نصف یا کمتر شد.

و در زمینه آموزش های پایه ای چه رویکردی در قبال معلولان اتخاذ شد؟ در زمینه آموزش های پایه ای به هیچ عنوان رشد قابل توجهی درمملکت پیدا نشد برای همین بسیاری از افراد معلول همچنان از مهارت های لازم برای ورود به باز کار برخوردار نیستند و بیکار مانده اند و در همین دولت هم ما دیدیم سهمیه استخدام 3 درصد افراد معلول که قانون بود عملا اجرا نشد و کار به جایی رسید که الان وزیر آموزش و پرورش به علت خودداری ازاستخدام 3 درصد افراد معلول توسط دیوان عدالت ادرای محکوم است و موظف شده که این قانون را اجرا کند که هنوز هم نکرده و مجلس هم اخطار رسمی در این باره به وزیر داده ولی عملا اتفاق خاصی نیفتاده است. حتی در بحث هدفمندی یارانه هم دیدیم که بخشی از آن به ایرانی های مقیم خارج و افراد با درآمدهای 4، 5 میلیون به بالا تعلق گرفت حال آنکه این پول به جای اعطا به این افراد - که نیازی به این پول نداشته یا به علت اقامت در خارج از مرزها با افزایش قیمت حامل های انرژی تغییری در وضع زندگی آنها ایجاد نمی شد- می توانست صرف اقشار پایین تر از جمله معلولان شود و گرهی از کار این افراد را بگشاید. این دولت همچنین اقدام موثری برای بیمه درمانی معلولان انجام نداد چرا که علیرغم جهش سرسام آور نرخ دارو و خدمات که به خصوص این قشر را که به علت نقص های فیزیولوژیک باید به طور مستمر به پزشک مراجعه کرده و تحت درمانهای مختلف قرار گیرند تغییری در نحوه پوشش بیمه ها انجام نشد و به سختی های زندگی معلولان افزوده شد. دولت تنها در سفرهای استانی خود به آنهایی که به دولت مراجعه می کردند کمک‌هایی اعطا می کرد که هر چند به طور موقت می توانست مشکل عده‌ای معدود را حل کند اما ریشه ای نبود و از طرفی به بهای پایین آوردن شخصیت این افراد تمام می شد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها