کد خبر: 646566
تاریخ انتشار :

زیباکلام: با نظام پارلمانی که بازرگان و ماندلا روی کار نمی‌آیند، امثال همین زاکانی بالا می‌آیند

صادق زیباکلام در کلاب‌هاوس سایت «خبر سراسری» گفت: چهار سال دوم آقای روحانی بنظر من یکی از نقاط مهم بعد از انقلاب هست چون ما واقعا هیچ روزنه ای برای مردم باقی نگذاشته ایم.من معتقدم در این فاجعه اصلاح طلبان اگر پیش از اصولگرایان مقصر نبوده باشند یقینا کمتر نبوده‌اند.

زیباکلام: با نظام پارلمانی که بازرگان و ماندلا روی کار نمی‌آیند، امثال همین زاکانی بالا می‌آیند
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز به نقل از سایت خبر سراسری، صادق زیباکلام گفت: «من فکر میکنم که برای ساختار سیاسی ایران اینکه رئیس قوه مجریه را مردم مستقیما انتخاب کنند به شکلی که تا به امروز بوده است و یا اینکه مجلس شورای اسلامی رئیس قوه مجریه را که نخست وزیر هست انتخاب کنند در رابطه با ایران خیلی چیزی عوض نشود.دلبر جانان من برده دل و جان من،برده دل و جان من دلبر جانان من خیلی تفاوتی به وجود نمی آید چون اصل و اساس وجود دموکراسی است اگر دموکراسی وجود داشته باشد مثل انگلستان که انتخابات برگزار می شود و مجلس نخست وزیر را انتخاب می کنند،بوریس جانسون را اکثریت مجلس انگلیس دو سال پیش انتخاب کرد اگر دموکراسی حاکم باشد بهتر از انگلستان نظام پارلمانی برای حکمرانی نمی توانیم پیدا کنیم سپس اگر برویم دنبال این نظام در عین حال نظام ریاست‌جمهوری داریم که اکثریت مردم رئیس جمهور را انتخاب می کنند مثل فرانسه،آمریکا و خیلی از کشورهای دیگر... آیا می‌توانیم بگوییم که دموکراسی در آمریکا بهتر است یا دموکراسی در انگلستان بهتر است؟ آمریکا مظهر دموکراسی است انگلستان مظهر دموکراسی است مستقل از اینکه نظام پارلمانی هست و رئیس قوه مجریه را پارلمان انتخاب می‌کند یا مردم! در مورد ایران من معتقدم که هیچ فرقی نمی کند چون در ایران دموکراسی وجود ندارد و یا مثل کشورهای توسعه‌یافته وجود ندارد. فرضا آقای رئیسی را که مردم انتخاب کردند چقدر اختیارات داشتند؟چقدر توانستند تغییر ایجاد کنند؟چقدر پاسخگویی وجود دارد؟ فرض کنیم قرار بود نخست وزیر انتخاب شود مگر شخصی غیر از رئیسی را انتخاب می‌شد؟ و آن فرد چه کاری می‌توانست انجام دهد لذا در ایران این یک بحث بی فایده است که برویم به دنبال انتخاب رئیس قوه مجریه توسط مجلس یا انتخاب رئیس قوه مجریه بدنبال ریاست جمهوری و رای مستقیم مردم!»

او ادامه داد: «در واقع در ایران به مرور این وضعیت به وجود آمده است که قدرت حکمرانی و تصمیم گیری به دو بخش انتخابی و انتصابی تقسیم شده است.بخش انتصابی قدرت نامحدود و اختیارات نامحدود و بعضا بالاتر از قانون به اعتبار حکم حکومتی حرکت می کند و از همه این ها مهم تر مطلقا پاسخگو نیست یعنی هیچ بخشی از نهاد های انتصابی پاسخگو نیستند.قوه قضاییه به چه کسانی پاسخگوست؟ بخش انتخابی یعنی رئیس‌جمهور قدرت محدود و اختیارات محدودتر دارد و باید در چارچوب قانون عمل کند و در برابر مجلس پاسخگو هست که خود رئیس جمهور و وزرا باید نسبت به عملکردشان پاسخگو باشند؛ بنابراین وقتی شما یک نظامی دارید که بخش عمده ای از قدرت اساسا خارج از مجلس و ریاست جمهوری هست چه فرقی می کند بگوییم رئیس جمهور رئیس قوه مجریه باشد یا نخست وزیر؟ هیچ کدام کاره‌ای نیست و مسئولیت چندانی از آنها انتظار نمی‌رود به‌جای رفتن به دنبال بحث انحرافی که بیاییم ریاست‌جمهوری داشته باشیم یا نخست وزیر باید به دنبال این برویم که بخش انتخابی حاکمیت قدرت بیشتری داشته باشند و متقابلا بخش انتصابی اختیارات کمتری داشته باشد.این نهاد ها از بودجه ای که مردم می دهند تغذیه می شوند و باید پاسخگو باشند باید شورای نگهبان را پاسخگو کنیم که شما هر کسی را حاکمیت می خواهد تایید می کنید بر چه اساس این کار را می کنید؟ کدام قانون به شما چنین اختیاری داده است؟ما باید روی این بحث ها انگشت بگذاریم و پافشاری کنیم تا اینکه بدنبال این برویم که رئیس جمهوری را مردم انتخاب کنند یا پارلمانی».

این استاد دانشگاه سپس درباره نتایج نظام پارلمانی و ریاست جمهوری افزود: «من نمی خواهم شما را متهم کنم به اینکه یک بحث انحرافی به وجود می آورید اما واقعا این بحث نظام پارلمانی و نظام ریاست جمهوری یک بحث خوش آب و رنگ و پوچ است و فقط به جز اینکه مقداری جلب توجه اذهان عمومی را بکند هیچ فایده ای ندارد. بنظر شما اگر به عنوان پارلمان قرار می شد رئیس قوه مجریه انتخاب کند چه کسی را انتخاب می‌شد؟ بازرگان، ماندلا، رفسنجانی؟ یعنی یک شخصی در آن کالیبر و شخصیت را انتخاب می کرد؟ خیر! همین آقای رئیسی و زاکانی و... را انتخاب می کرد بنابراین چیزی عوض نمی شد! مشکل جای دیگری است که نهاد های منتخب چه انتخاب مجلس باشد چه رئیس جمهور؛کاره ای نیستند!یک زمانی کاره ای بودند در دهه 60و70کاره ای بودند اما منظما در دو دهه اخیر اقتدار و قدرت آن ها کوچکتر و محدود تر شده است. تصمیمات کلان سیاسی مملکت را که بر سرنوشت من و شما تاثیر می ذارد چه کسی می گیرد؟مجلس یا رئیسی؟خیر!منتهی ببینید مشکل از اینجا شروع می شود که در نظام پارلمانی کوچکترین اتفاقی که می افتد این است که نخست وزیر باید به پارلمان پاسخ بگوید.در دوران کرونا که محدودیت ها وجود داشت یک مهمانی در لندن برگزار شده بود که جانسون به آنجا رفته بود و 20دقیقه مانده بود،ببینید چه طوفانی در لندن اتفاق افتاد و نخست وزیر چندین جلسه به پارلمان احضار شد و پلیس و مجلس آن را بررسی کردند!این اتفاق برای ما در جمهوری اسلامی بسیار شگفت انگیز است!نظامی که مردم در آن رئیس جمهور را انتخاب می کنند مثل آمریکا را هم در نظر بگیرید!از ترامپ قدرت طلب تر و اقتدارگرا تر نداشته ایم و مردم او را انتخاب کردند،یکی از اولین اقداماتش این بود که ورود به آمریکا را برای برخی کشور‌ها ممنوع کرد!قاضی فدرال که دماغ اش را بگیرید جان او در می رود تصمیم بالاترین قوه مجریه را متوقف کرد و به ترامپ گفت تصمیم شما خلاف قانون است و قابل اجرا نیست».

زیباکلام سپس نسبت به اشکالات قانونی در مسیر تحقق دموکراسی ادامه داد: «فرق نمی کند نظام پارلمانی باشد یا ریاست جمهوری بلکه باید قانون حکومت کند اما در ایران که قانون حکومت نمی کند بخش انتصابی نظام هر چه را فکر کند به نفع نظام و اسلام و ملت را اعمال می کنند ما باید به فکر اصلاح این مسئله باشیم.نخست وزیر انگلستان برای حضور 20دقیقه ای در یک مهمانی بار ها بازخواست شد؛ترامپ به عنوان رئیس جمهور در مقابل یک قاضی نتوانست کاری بکند.شما کدام تصمیم نظام را سراغ دارید که اعلام شده باشد این تصمیم با قانون مشکل داشته است؟حاکمیت چه کاری می خواست بکند که بگوید قانون دست ما را بسته است؟ شما یک مورد به من نشان دهید که صاحب قدرت اجازه داده باشد قدرت و اختیاراتش کم شود؟قانون اساسی قطعا باید درست شود چون قانون اساسی ایران توسط حقوق دانان نوشته نشده است قانون را باید حقوق دانان بنویسند اما این قانون را حقوق دانان ننوشتند این قانون در مجلس اول خبرگان توسط روحانیون نوشته شده است».

زیباکلام سپس نسبت به دلزدگی سیاسی در ایران و راه حل آن افزود: «من فکر می کنم که ما از این نقطه که شور و اشتیاق و امید و مشارکت در میان مردم به وجود بیاید عبور کرده ایم من فکر می کنم که انتخابات 29اردیبهشت 1396 و دور دوم ریاست جمهوری روحانی نقطه عطفی برای جدا شدن و پشت کردن بخش قابل توجهی از طبقه متوسط،دانشجوها،نویسندگان،تحصیل کردگان و ..بود و آن ها را به این نقطه رساندند که صندوق شکسته وزارت کشور یک فریب بیشتر نیست و حالا یک استاد دانشگاه چطور  می تواند در خدمت حاکمیت قرار بگیرد و دشوار است که بتوانیم به 24میلیون رای برگردیم. چهار سال دوم آقای روحانی بنظر من یکی از نقاط مهم بعد از انقلاب هست چون ما واقعا هیچ روزنه ای برای مردم باقی نگذاشته ایم.من معتقدم در این فاجعه اصلاح طلبان اگر پیش از اصولگرایان مقصر نبوده باشند یقینا کمتر نبوده اند چون هر وقت صحبت از انتخابات شد جریان اصلاح طلب به جای اینکه بگویند شورای نگهبان چه می خواهد بکند و اگر قرار است این شورا هرکسی را رد صلاحیت کند تکلیف انتخابات باید روشن شود به جای اینکه این گروه بیایند و یک موضع قاطع در برابر عملکرد شورای نگهبان قبل از انتخابات بگیرند اصلاح طلبان چه گفتند؟رایزنی هایی با شورای نگهبان می کنیم و جلسه ای با برخی از اعضا شورای نگهبان وزارت کشور داریم و امیدواریم سخت گیری ها تکرار نشود!!!ما محکم نیاستادیم ما باید در مقابل نظارت استثوابی می ایستادیم اما اصلاح طلبان فقط رایزنی کردند در حالیکه باید مقاومت می کردند.دموکراسی را هر جوری که تعریف کنید با عملکرد نظارت استثوابی مغایرت دارد در گینه بیسائو هم انتخابات اینجور برگزار نمی شود و هر کسی را دلش خواست کنار بگذارد».

وی در این باره ادامه داد: «آقای روحانی و دیگران بلایی بر سر صندوق رای آوردند که 24میلیون رای به شدت کاهش یافت دولت روحانی وحشتناک قصور داشت اما کلیت نظام را نیز نباید فراموش کنیم که کلیت مردم سالاری را به این روز انداخته است».

زیبا کلام در جمع بندی پایانی صحبت های خود گفت: «به هر حال همه ی ما از نیویورک که نیامدیم و همه داخل کشور زندگی می کنیم و به مسائل سیاسی علاقه مند هستیم و یک سری مسائل به نظرمان می رسد مثلا می گوییم به آقای روحانی رای دهیم که دیدیدم فرجی نکرد 98 و 1400هم من رای ندادم.چیزی که درکل به عنوان جمع بندی می توانم بگویم این است که هر مقدار که نظام حکمرانی کشور از مبانی مردم سالاری،دموکراسی،آزادی،انتخابات آزاد،مطبوعات آزاد فاصله بگیرد وضعیت کشور هم از نظر سیاسی هم از نظر اجتماعی هم از نظر اقتصادی هم از نظر امید به آینده جوانان بدتر شده است.یک رابطه مستقیمی بین درجه دموکراسی در کشور و مشکلات و مسائل موجود بنظر من وجود دارد و هر قدر که نظام از دموکراسی فاصله گرفته است بر مشکلات افزوده است تا رسیده ایم به اینجا که هفتم اسفند1400هستیم،امیدوارم من اشتباه کنم اما فکر نمی کنم اشتباه بکنم!»

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها