کد خبر: 667237
تاریخ انتشار :

دیپلماسی پنهان آمریکا در مذاکرات وین

از بازی آشکار تا سیگنالهای پشت پرده

طی روزهای اخیر، مقامات آمریکایی در مواضع ظاهری خود سیگنالهای سلبی و بازدارنده ای در خصوص احیای توافق هسته ای مخابره می کنند. همچنین واشنگتن و تروییکای اروپایی با تصویب قطعنامه ضد ایرانی اخیر در شورای حکام آژآنس بین المللی انرژی اتمی تلاش کرده اند تا مسئله "بازگشت به برجام" را به نوعی در نزد افکار عمومی به یک امر غیرمحتوم تبدیل کنند. اخیرا جان کربی ضمن تاکید بر اینکه زمان احیای توافق هسته ای نزدیک نیست، نسبت به کاهش زمان گریز هسته ای ایران ابراز نگرانی کرده است :

از بازی آشکار تا سیگنالهای پشت پرده
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

 

"ما شاهد این بوده‌ایم که ایران به کاهش زمان گریز هسته‌ای خود ادامه داده است. به همین خاطر است از زمانی که به روی کار آمدیم تلاش کردیم تا احیا یا بازگشت مجدد به برجام را دنبال کنیم. مشخصا ما حتی نزدیک به رسیدن به این هدف نیستیم. ما به طور حتم دیدگاه خود را درخصوص جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تسلیحات هسته‌ای تغییر نداده‌ایم."

ماجرا به این نقطه ختم نمی شود! رابرت مالی نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور ایران نیز در یکی از مواضع اخیر خود مدعی شده است که آمریکا در دیپلماسی را باز خواهد گذاشت «اگر» و «برای زمانی که» موعد مناسب فرابرسد.وی مدعی شده است که تمرکز واشنگتن بر روی توافقی نیست که پیشروی نمی‌کند بلکه روی چیزی است که در ایران رخ می‌دهد. بنابراین، کاخ سفید کماکان سیاست تحریم و فشار علیه ایران را دنبال خواهد کرد. 

اما سوال اصلی اینجاست که آیا رویکرد واشنگتن در حوزه دیپلماسی پنهان نیز با آنچه در مواضع آشکار( دیپلماسی آشکار) این کشور به چشم می خورد مطابقت دارد؟ پاسخ این سوال قطعا مثبت نیست! 

در اثبات این مسئله، کافیست نسبت دیپلماسی پنهان و آشکار را در حوزه سیاست خارجی آمریکا مدنظر قرار دهیم. 

وزن دیپلماسی پنهان در حوزه سیاست خارجی کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس، به‌مراتب بیشتر از دیپلماسی آشکار آن‌ها در قبال کشورها و بازیگران می‌باشد. به عبارت بهتر، آنچه تحت عنوان پارادوکس رفتاری غرب در قبال پرونده‌هایی مانند جنگ اوکراین یا اغتشاشات ایران مشاهده می‌شود، محصول تلاقی مؤلفه‌های دو نوع دیپلماسی( آشکار و پنهان ) آن‌ها در قبال موارد فوق می‌باشد. طی هفته های گذشته ،  دولت‌های غربی و رسانه‌های وابسته به آن‌ها نهایت تلاش خود را جهت مدیریت اغتشاشات و تبدیل آن‌ به پاشنه آشیل نظام جمهوری اسلامی به کار گرفتند. حتی دستگاه‌های امنیتی اروپا در کشورهایی مانند سوئد، آلمان، فرانسه و انگلیس پروژه یک دست‌سازی گروه‌های ضدانقلاب را پس از سال‌ها اجرایی کرده و معاندان خارج نشین نظام را وادار به اتحادی اجباری با یکدیگر کردند!علی‌رغم به‌کارگیری تمامی این ظرفیت‌ها، طرف غربی دریافت که خیابان‌های تهران و دیگر شهرها جایی برای تبلور و انعکاس خواسته شوم آن‌ها یعنی سقوط نظام جمهوری اسلامی نیست و نخواهد بود. در چنین شرایطی کاخ سفید و بازیگران اروپایی درصدد تغییر تاکتیک خود در تقابل با ایران برآمده‌اند. اما همزمان با این رویکرد، شاهد تقویت دیپلماسی پنهان طرف آمریکایی در قبال مذاکرات هستیم. پیامهایی که در حوزه دیپلماسی پنهان به ایران ( از طریق واسطه ها) مخابره می شود، در نوع خود قابل تامل است!پیامهایی که نشان دهنده اصرار آمریکا بر چینش میز مذاکرات وین می باشد. 

این تناقض رفتاری در حوزه امنیت و سیاست خارجی آمریکا مسبوق به سابقه بوده است  رابرت مالی، مسئول حوزه ایران در وزارت خارجه آمریکا از یک‌سو سخن از بی‌اهمیت بودن مذاکرات هسته‌ای و احیای برجام به میان می‌آورد و از سوی دیگر، توسط بازیگران واسطه‌گری مانند فرانسه و عمان سیگنال‌هایی را در خصوص حل اختلافات برجامی به تهران مخابره می‌کند .جهت درک این نوع دیپلماسی نخ نما، بهتر است مروری برآنچه در اوکراین می گذرد داشته باشیم! 

مقامات آمریکایی در سیاست و دیپلماسی آشکار، حمایت از استمرار نبرد اوکراین را در دستور کار قرار داده‌اند اما به‌صورت موازی و همزمان، درصدد مذاکره پنهان با مقامات روسی بر سر نحوه پایان دادن به نبرد برآمده‌اند! بدیهی است که در رصد رفتار و گفتار مقامات آمریکایی باید مرز میان دیپلماسی آشکار و پنهان در حوزه سیاست خارجی آمریکا را تشخیص داد. خلط مرز این دو نوع دیپلماسی توسط مقامات کاخ سفید نشان می‌دهد که آن‌ها دچار سردرگمی مفرطی در قبال حوادث جاری در حوزه روابط بین‌الملل شده و حتی تکلیف خود را نیز با این موارد به‌درستی نمی‌دانند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها