کد خبر: 685596
تاریخ انتشار :

سناریوهای بد و بدتر ایران برای بایدن!

چرا بایدن به یک توافق تاکتیکی با تهران گردن گذاشت؟

هفته گذشته، ایران چهار شهروند ایرانی-آمریکایی دوتابعیتی را که در زندان اوین تهران محبوس بودند به حبس خانگی منتقل کرد. در ازای آن، ایران می‌تواند از نزدیک به ۶ میلیارد دلار از دارایی‌های مسدودشدۀ خود را برای مخارج غذا و دارو استفاده کند.

چرا بایدن به یک توافق تاکتیکی با تهران گردن گذاشت؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به نوشته آرون دیوید میلر در فارن پالیسی، تام کاتن، سناتور ایالات متحده، این معامله را «باج» و «یک مماشات وسوسه انگیز مماشات» خواند. یک سناتور تندرو دیگر، جیم ریش، ادعا کرد که این امر «سرمایه‌ای بادآورده» برای تهران فراهم می‌کند.  این در حالی است که گفته شده این زندانیان در شرایطی آزاد می‌شوند که ایران به منابع مالی خود دسترسی محدودی خواهد داشت. 

تفاهم غیررسمی و نانوشته

اکوایران در این باره نوشت: مقامات آمریکایی برای ایجاد مجموعه‌ای از تفاهمات غیررسمی و نانوشته با ایران فعالیت می‌کنند که برای کاهش تنش‌ها، به ویژه در مورد موضوعاتی مانند غنی‌سازی اورانیوم، و شاید در مقطعی برای بازگشت به یک توافق رسمی‌تر مانند توافق 2015 طراحی شده است. 

اما نکته اصلی اینجاست: در حال حاضر، برای غرب، هیچ معامله خوبی با ایران در دسترس نیست و تنها بین بد و بدتر حق انتخاب دارد. برای یک دولت ایالات متحده با سری پر از مشغله خارجی -از اوکراین و روسیه گرفته تا چین- و کمپین انتخاباتی مجدد برای ریاست جمهوری، تلاش برای جلوگیری از یک بحران جدی بر سر برنامه هسته ای ایران یک بازی هوشمندانه برای دولت بایدن به حساب می‌آید.  در واقع، اگر استراتژی و اقبال دولت بایدن برقرار باشد،  ممکن است بتواند پرونده ایران را تا پس از انتخابات ریاست جمهوری بعدی مدیریت کند. بعد از آن ممکن است گزینه‌های مسالمت‌آمیز بیشتری در دسترس باشد.

یک توافق تاکتیکی؛ مشکل راهبردی بدون راه‌حل راهبردی!

هرکسی که شاهد روند پرپیچ و خم مذاکره با ایران بر سر موضوع هسته‌ای بوده است، می‌داند که در حال حاضر هیچ توافقی اساسی با ایران در دسترس نیست، بلکه فقط توافقات تاکتیکی است. این بدان معنا است که محدودیت‌ها و رفتار واشنگتن – به ویژه به واسطه تصمیم بی‌ملاحظه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ برای خروج از برجام– نیز بخش مهمی از مشکلی است که امروز دولت بایدن با آن مواجه است.

به بیان ساده، آمریکا با ایران مشکل راهبردی دارد اما راه حل راهبردی ندارد. همه تلاش‌های واشنگتن - از توافق هسته‌ای 2015 ایران تا آخرین تلاش برای کاهش تنش از طریق مجموعه‌ای از تفاهم‌ها - بده‌بستانی است، و نه تحول‌آفرین. موقت، نه نهایی؛ و جزئی، نه جامع. 

راه‌حل‌های موقتی

همه گزینه‌های موجود، از جمله دیپلماسی و فشار اقتصادی و سیاسی، تنها راه حل‌های موقتی برای واشنگتن را ایجاد می‌کنند. حتی استفاده از نیروی نظامی در بهترین حالت ممکن است برنامه ایران را به تأخیر بیندازد -و به گفته تامیر هیمن، رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل، زور حتی می‌تواند ایران را به جلو بیاندازد.

بدین ترتیب  و  با وجود تقریبا هیچ شانسی برای احیای برجام،‌رویکرد دولت بایدن باید در چارچوب گزینه‌های بد در دسترسش درک شود. 

سد اینارا پیش روی رئیس جمهور آمریکا

بر اساس شنیده‌ها، در طرف ایرانی، تفاهمات گزارش‌شده در مطبوعات شامل محدود کردن غنی‌سازی 60 درصد، پایان دادن به حملات نیابتی به نیروهای آمریکایی در سوریه و عدم انتقال موشک‌های بالستیک به روسیه است. در طرف ایالات متحده (احتمالاً با اروپایی‌ها) آن‌ها شامل عدم تشدید تحریم‌ها، توقیف نفت‌کش‌ها و عدم ارائه قطعنامه‌های تنبیهی علیه ایران در سازمان ملل یا آژانس بین المللی انرژی اتمی است.

 دو نکته در این زمینه بسیار مهم است. اولاً، هر آنچه که رسانه‌ها گزارش می‌کنند، لزوماً آن چیزی نیست که توافق شده یا خواهد شد. دوم مسئله این است که چه چیزی نوشته شده و چه چیزی نوشته نشده است. برای جلوگیری از اجرای قانون بازنگری توافق هسته‌ای ایران کنگره آمریکا (INARA) در سال 2015 - که دولت را موظف می‌کند تا هر توافق هسته‌ای را که با ایران حاصل شده و همچنین گزارش ارزیابی دقیق راستی‌آزمایی و تأییدیه برای یک دوره بازبینی مشخص را ظرف پنج روز به کنگره ارائه کند- دولت بایدن تاکنون از مذاکره با هدف رسیدن به یک توافقنامه مکتوب رسمی پرهیز نموده است. و به دنبال آن چیزی است که به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از تفاهمات متقابل توافق‌شده اما نانوشته است که به صورت یک‌جانبه و شاید با درجاتی از هماهنگی اجرا شود. برخی از این موارد ظاهراً در حال اجرا هستند: وال استریت ژورنال هفته گذشته ادعا کرد که ایران «به طور قابل توجهی سرعت انباشت اورانیوم غنی‌شده با خلوص بالای را کاهش داده و مقداری از ذخایر خود را رقیق کرده است».

با این حال، این فرآیند حتی مبهم‌تر می‌شود، زیرا بسیاری از آنچه گزارش می‌شود نیازی به اجرای هیچ‌یک از طرفین ندارد، فقط برای خویشتن‌داری و عدم انجام اقدامات خاص است. البته آزادی زندانیان دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی –در مسیری جداگانه اما به وضوح بخشی از این ارکستراسیون– در دسته‌بندی متفاوتی قرار می‌گیرد. این ترتیبات باید رسمی و به دقت نظارت شوند. آخرین چیزی که دولت بایدن در پی یک توافق بحث‌برانگیز به آن نیاز دارد - آزادی برای شهروندان زندانی آمریکایی در ازای دستیابی ایران به 6 میلیارد دلار درآمد نفتی.

تعریف اینارا از توافق با ایران به طور هدفمند گسترده است. اما حتی اگر دولت بایدن بتواند از نظارت اینارا طفره رود، باید به کنگره توضیح دهد، چه در جلسه علنی یا غیرعلنی، که چه تفاهماتی به دست آمده است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، تمام تلاش خود را کرده تا ادعا کند که دولت به دنبال توافق هسته‌ای با ایران نیست، و همین هفته گذشته او اظهار داشت که تلاش‌های اخیر برای آزادی شهروندان آمریکایی موجب کاهش تحریم‌ها برای ایران نخواهد شد.

هیچ معامله خوبی انتظار غرب را نمی‌کشد!

برای غرب، هیچ معامله خوبی با ایران وجود ندارد - نوشته یا نانوشته - و این مورد نیز از این قاعده مستثنی نیست. شرایط گزارش‌شده تفاهم‌نامه نه ذخایر اورانیوم ایران را کاهش می‌دهد و نه کار این کشور بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته را متوقف می‌کند.  و برای برخی، به دنبال تنش‌زدایی ایران و عربستان با میانجی‌گری چین، این تفاهمات ایران و آمریکا تنها به شتاب شکستن انزوای تهران در منطقه و خارج از آن می‌افزاید.

پس فایده چیست؟ مزیت منحصراً در ارزیابی و محاسبه ریسک نهفته است. از زمان خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا، از برجام در سال 2018، ما در محیطی زندگی می‌کنیم که علی واعظ از گروه بحران بین المللی آن را محیط «بدون توافق، بدون بحران» می‌نامد. در این زمان، تنش‌های زیادی وجود داشته، اما هیچ درگیری عمده‌ای بر سر برنامه هسته ای ایران وجود نداشت.

منبع: اقتصادنیوز

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها