کد خبر: 687536
تاریخ انتشار :

رئیسی زیر چتر احمدی نژاد؟

در دو سال ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه مجریه تلاش‌های نافرجامی برای احیای بنیادگرایی دهه۷۰ صورت گرفت. در سوی مقابل، تئوریسین‌هایی در این دولت تلاش می‌کردند با روش خاتمی، ایده‌های احمدی نژاد را زنده کنند. در این گزارش به توصیف تقابل این دو تفکر اطراف رئیس جمهور، پرداخته شده است.

رئیسی زیر چتر احمدی نژاد؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

برخی اعضای دولت سیزدهم از همان فردای انتخابات۱۴۰۰، کوشش کردند فضای فکری شکل گرفته حول رئیس جمهور منتخب را در قالب صورتبندی گفتمانی به افکارعمومی معرفی کنند. یک سال بعد، مجموعه مقالاتی که در فصلنامه «برداشت اول» از سوی محمدصادق خیاطیان رئیس وقت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، به چاپ رسید، تلاشی ناتمام برای طرح گفتمانی با عنوان «عدالت و جمهوریت» بود.

خیاطیان در همین ارتباط در مصاحبه با ایرنا گفته بود «وقتی در ایام انتخابات راهبرد‌های انتخاباتی آقای دکتر رئیسی و اقتضائات و شرایط کشور و انتظاراتی که مردم بعضاً از چهره‌ای مثل دکتر رئیسی داشتند را مرور می‌کردیم همان زمان به فکر بودیم که گفتمان را سریع‌تر انتخاب کنیم و این به‌عنوان یک مسیری که می‌تواند مردم را همراه کند و آن مفاهمه را ایجاد کند، باید دنبال شود.»

اگرچه همان زمان، برخی اساتید علوم سیاسی نسبت به بکارگیری «مفهوم گفتمان» درباره آراء و نظرات ابراهیم رئیسی تردید کرده بودند، اما استمرار تولید محتوا از سوی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، رونوشتی آشکار از اقداماتی بود که روزی دکترمحمدرضا تاجیک در دوره ریاست جمهوری سیدمحمدخاتمی انجام داد.

تاجیک که خود استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی بود، از شاگردان لاکلائو استاد برجسته دانشگاه اِسِکس در حوزه گفتمان بود. مجموعه گزارشات روزانه و هفتگی تاجیک به خاتمی، بعد‌ها روی سایت مرکزبررسی‌های ریاست جمهوری قرار گرفت و مشخص شد گفتمان اصلاح طلبی در زمان خاتمی به پشتوانه فعالیت نخبگان علمی توسعه داده شد.

نسخه برداری از روش و محتوای احمدی نژاد

اما نسخه برداری از روش اصلاح طلبان در تولید گفتمان با بهره برداری از محتوای سخنرانی‌های عامه پسند احمدی نژاد، از سوی مشاوران رئیسی دنبال شد.

خیاطیان، تئوریسین «گفتمان عدالت و جمهوریت» معتقد بود «قاعدتاً دو وجه را در حوزه انتخاب گفتمان نگاه می‌کنیم که یکی برخاسته از خواست مردم باشد؛ یعنی مردم این گفتمان را مطالبه داشته باشند. به نظرم در این وجه کلمه جمهوریت و مردمی بودن دولت انتخاب خوبی شد؛ هم به‌عنوان گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است که جمهوریت یکی از پایه‌های انقلاب اسلامی و شعار نظام اسلامی و هم تأکید امام و رهبری است که انقلاب اساساً انقلابی مردمی است.»

خطر نفوذ «انقلابی نماها» در ساختار‌های اجرایی و تبلیغی به روایت ناصر ایمانی

این تعریف از گفتمان ابراهیم رئیسی، شباهت زیادی با فضایی داشت که تئوریسین‌های دولت احمدی نژاد در دولت نهم و دهم بیان می‌کردند. اما به باورتحلیلگران سیاسی، آنچه در دهه۸۰، فضای گفتمان احمدی نژاد نیز توصیف شد فضایی منحصر به فرد و استثنایی نبود و احمدی نژاد نماینده گفتمان اصولگرایی در برابر گفتمان اصلاح طلبی بود که از خرداد۷۶ شکل گرفته بود و دلیل عملکردش نتوانسته بود، تسلط در افکارعمومی را حفظ کند.

گفتمان زبانی رئیسی با سیاست‌های عملی منطبق نیست

مرور متون دانشگاهی نشان می‌دهد، گفتمان‌ها مجسم کننده معنا و ارتباطات اجتماعی معنا شده هستند. نزد فوکو، گفتمان‌ها " اعمالی هستند که به طور سیستماتیک موضوعاتی را شکل می‌دهند که خود سخن می‌گویند. گفتمان‌ها در باره موضوعات صحبت نکرده و هویت موضوعات را تعیین نمی‌کنند ان‌ها سازنده موضوعات بوده و در فرایند این سازندگی مداخله خود را پنهان می‌دارند" از این رو معنا بخشیدن و تعریف از طریق موقعیت‌های اجتماعی و تشکیلاتی به دست می‌آید که از جانب به کار گیرندگان گفتمان‌ها اشغال شده است؛ بنابراین معانی و مفاهیم نه از درون زبان بلکه از درون اعمال تشکیلاتی و ارتباطات اجتماعی – سیاسی (قدرت) ناشی می‌شوند. (ص ۱۸ گفتمان و جامعه، حمید عضدانلو، نشر نی ۱۳۸۹)

این موضوع از آنجا اهمیت دارد که اساتید دانشگاه، گفتمان را امری تولید شده در کارخانه‌ای از کلمات نمی‌دانند. بلکه گفتمان‌ها در دایره‌ای از ارتباط‌های زبانی نمایندگان گفتمان که در اینجا روسای جمهور هستند با عملکرد آن‌ها در حوزه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع، صورتبندی می‌کنند.

از این رو ناظران سیاسی، طرح گزاره زبانی «گفتمان عدالت و جمهوریت» برای ابراهیم رئیسی را پارادوکس و تضاد آشکار با سیاست‌های عملی دولت در اخراج اساتید دانشگاه، احضار دانشجویان، تعطیلی روزنامه‌ها و سایت ها، دستگیری و بازداشت روزنامه نگاران ارزیابی می‌کنند. تضادی که «جمهوریت» گفتمان رئیس جمهور را باورپذیر نمی‌کند.

از سوی دیگر، کارشناسان اقتصادی با اشاره به فاصله طبقاتی متاثر از تورم و کاهش ارزش پول ملی در دو سال اخیر، تبعیض در انتصاب مدیران و حضور مدیران وابسته به دانشگاه‌های خاص یا حضور فرزندان اطرافیان رئیس جمهور در کشور‌های خارجی را نشانه برجسته‌ای از تعارض، با آنچه «گفتمان عدالت» رئیسی نامیده می‌شود، ارزیابی می‌کنند.

گسستگی گفتمانی متاثر از عدم انسجام فکری در مدیران دولت

این در حالی است که به نظر می‌رسد اعضای هیات دولت نیز با این گفتمان مصنوعی برای رئیس دولت سیزدهم همراهی ندارند. در همین ارتباط رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش با حضور در یک برنامه تلویزیونی هنگامی که مجری از وی در خصوص قیمت بالای شهریه مدارس غیردولتی پرسید؛ گفت: «هزینه‌های بالای مدارس غیرانتفاعی عادی است، شما اگر بخواهید یک ماشین مدل بالا هم سوار شوید باید پول بیشتری بدهید!»

موضعی که مورد انتقاد عدالت طلبان درباره عادی بودن تبعیض بین دانش آموزان که مقایر با قانون اساسی است، قرار گرفت. در همین راستا، گزارش‌های اقتصادی نیز نشان داده در دو سال دولت ابراهیم رئیسی دست کم ۱۸ میلیون نفر به آمار افراد زیر خط فقر اضافه شده‌اَند.

از این رو گفتمان‌ها وابسته به تاریخ و در ارتباط با تاریخ هستند؛ بنابراین زمانی گفتمانی مسلط می‌شود که اصطلاحا عینیت یافته باشد و مردم نتایج آن را در زندگی خود ببینند. اما عینیت گفتمانی زمانی اتفاق می‌افتد که گفتمان ها، بدیل‌ها و جایگزین هایش را طرد کرده و سیطره هژمونیک خود را گسترش داده و سامان دهی جامعه را در اختیار گرفته است.

سیطره گفتمانی که از سال۱۴۰۰ تاکنون محقق نشده و برخلاف انتقاد اقتصاددان‌ها به دولت برای جلوگیری از سیاست‌های دستوری در اقتصاد، بار‌ها رئیس دولت از فرمان‌هایی برای کنترل تورم، قیمت خودرو، مسکن و اشتغال استفاده کرد که در عمل ساختار‌های دولت، از آن تبعیت نمی‌کردند.

عبور از بنیادگرایی رئیسی در دهه۷۰ و شرط بندی بر تفکر سوخته

شکل گرفتن گفتمان اصلاحات در خرداد۱۳۷۶ محصول تغییراتی بود که در جامعه ایران شکل گرفت و صورتبندی مفهومی این گفتمان زمانی تثبیت شد که جریان سیاسی دوم خرداد، توانست در برابر فضای سیاسی غالب آن روزها، ایده‌هایی را در حوزه اندیشه تقویت کند که در جامعه آن روز نیز توسعه یافته بود.

ایده‌هایی که دانشگاه‌ها پل انتقال آن به توده‌ها بودند و رسانه‌ها به محمل این ایده‌ها در فردای دوم خرداد تبدیل شدند. حالا سوال اینجاست که ابراهیم رئیسی محمل کدام ایده جدید است که در دولت‌های پیشین تکرار نشده و آن ایده محصول اندیشه اوست؟ فضای کشور در دولت سیزدهم چه تفاوتی با دولت‌های قبل دارد که می‌توان رئیسی را متفاوت از روسای جمهور قبل معرفی کرد؟ و مردم چه تفاوتی بین رئیسی با روسای جمهور قبل می‌بینند که آن ویژگی در نفرات قبلی تکرار نشده است؟

این در حالی است که کنشگران اجتماعی معتقدند حضور پررنگ جریان‌های بنیادگرا در اطراف رئیس جمهور، که تاثیر بر اندیشه‌های رئیس دولت سیزدهم را در حمایت او از لایحه حجاب، فیلترینگ و اخراج اساتید دانشگاه به نمایش گذاشتند، نمونه‌ای از بازگشت ابراهیم رئیسی به گزاره‌های گفتمانی است که اکثریت مردم در سال۱۳۷۶ از آن عبور کردند و حتی حالا، همان اصولگرایان رقیب خاتمی در سال۷۶ نیز از بنیادگرایان دهه۷۰ دفاع نمی‌کنند.

از این رو کارشناسان سیاسی معتقدند تجمیع عناصر ساده زیستی در سلوک شخصی، با مردم بودن، پرکار بودن، آرمان خواهی انقلابی، ضدیت با غرب، به عنوان گزاره‌های گفتمان رئیس دولت سیزدهم، علاوه بر اینکه تکرار صفات رئیس دولت‌های نهم و دهم است، رئیسی را زیر چتر احمدی نژاد و ضمیمه به پیامد‌های اقتصادی و سیاسی دولت او به مردم معرفی می‌کند.

چه آنکه عینیت یافتن آنچه گفتمان «جمهوریت و عدالت» نامیده می‌شود با وجود تعارض در سیاست‌های عملی دولت سیزدهم، به سیاست‌های دوگانه «اعلامی و اعمالی» به ویژه در حوزه اقتصاد و فرهنگ منجر خواهد شد. عملکردی که انگاره‌های زبانی گفتمان برساخت شده از سوی تئوریسین‌های دولت را با فروپاشی درونی عناصر گفتمان در ذهن حامیان رئیس جمهور مواجه می‌کند.

منبع: خبرآنلاین

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما