کد خبر: 693346
تاریخ انتشار :

فارن پالیسی:

چرا منازعه اسرائیل و فلسطین همچنان ادامه خواهد داشت؟

درست است که جنگ اسرائیل و حماس فاجعه آمیز به نظر می‌رسد، اما این یک رویداد پارادایم ساز مانند صلح مصر و اسرائیل، پایان جنگ سرد، یا حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیست. این یک درگیری محلی است.

چرا منازعه اسرائیل و فلسطین همچنان ادامه خواهد داشت؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

استیون کوک در فارن پالیسی نوشت: آخر هفته گذشته، آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده از اسرائیل، اردن (برای دیدار با وزرای خارجه عرب)، رام الله (واقع در کرانه باختری)، عراق و ترکیه بازدید کرد. با ورود جنگ اسرائیل و حماس به هفته ششم خود، دیپلماسی ایالات متحده به سرعت شتاب گرفته است. 

در ادامه این یادداشت آمده است: در حالی که بلینکن برای تأمین کمک‌های بشردوستانه برای ساکنان غزه که در آتش گرفتار شده اند، تلاش می‌کند، او و کاخ سفید علامت می‌دهند که پس از پایان جنگ، تمایل دارند چه شرایطی حاکم شود: تشکیلات خودگردان فلسطینی «احیا شده» که کرانه باختری و غزه را اداره می‌کند و یک نیروی بین‌المللی موقت برای کمک به تأمین امنیت در غزه.

 این ایده‌ها احتمالاً تنها ایده‌هایی هستند که نگرانی‌های سیاسی، دیپلماتیک و ژئواستراتژیک ایالات متحده و همچنین برخی از دولت‌های عربی را برطرف می‌کنند. با این حال احتمال شکست آن‌ها وجود دارد.

 دولت بایدن در حال قدم گذاشتن در مسیری است که در طول سه سال اول خود با دقت از آن اجتناب کرد - و دلیل خوبی هم دارد. اکنون قرار است بفهمد که علیرغم تلاش هایش، زمانی که جنگ بین اسرائیل و حماس به پایان برسد، منطقه بیشتر شبیه نسخه‌ای از وضعیت موجود در ۶ اکتبر خواهد بود تا یک خاورمیانه جدید.

هنگامی که بلینکن در حال عبور از خاورمیانه بود، به نظر می‌رسید که این جنگ یک رویداد پارادایم‌ساز است. اما این یک امید نابجاست. بدون شک در اینجا فضایی برای دیپلماسی ایالات متحده در مناقشه وجود دارد، اما وزیر امور خارجه با مجموعه‌ای از مفروضات به آن نگاه می‌کند - در مورد اثرات احتمالی جنگ بر سیاست اسرائیل و فلسطین، منافع بازیگران منطقه‌ای و نفوذ واشنگتن - که معیوب هستند.

 این فرض بدی نیست که روز‌های نخست وزیر بنیامین نتانیاهو به شماره افتاده است. او ریاست بزرگترین شکست امنیتی در تاریخ اسرائیل را بر عهده داشت که کل منطق دوره طولانی مدت او به عنوان رهبر این دولت را به زیر سئوال برد. نتانیاهو به اسرائیلی‌ها گفت که او به صورت منحصربه‌فردی می‌تواند امنیت و عادی‌سازی را برای آن‌ها فراهم کند. نجات از این بحران نشان دهنده‌ی مهارت سیاسی فوق العاده او خواهد بود.

 اما مرگ احتمالی سیاسی او حاکی از احیای اردوگاه صلح اسرائیل نیست. حتی قبل از اینکه حماس حدود ۱۴۰۰ اسرائیلی را در ۷ اکتبر به قتل برساند، پرچمداران راه حل دو کشور به بازیگران سیاسی حاشیه‌ای تبدیل شده بودند. حزب چپ گرای مرتز اسرائیل که در اواسط دهه ۱۹۹۰، ۱۲ کرسی (از ۱۲۰) در کنست را در اختیار داشت و اخیراً یکی از اعضای ائتلاف نفتالی بنت و ضد نتانیاهو در سال ۲۰۲۱ بود، نتوانست حتی یک کرسی را در انتخابات ۲۰۲۲ به دست آورد. حزب کارگر - حزب بنیانگذاران اسرائیل - تنها با چهار کرسی در کنست نشسته است.

 تا زمانی که درگیری‌ها در غزه به پایان نرسد، انتخابات برگزار نخواهد شد. اما به نظر می‌رسد که پس از کشتار و ویرانی فراوان حماس بر اسرائیل، اسرائیلی‌ها دوباره با کسانی که به دنبال همزیستی مسالمت‌آمیز با فلسطینی‌ها هستند، مخالفت خواهند کرد. یک دولت پس از جنگ احتمالا یک ائتلاف راست میانه-راست بدون نتانیاهو خواهد بود. 

 در طول هفته دوم جنگ، نظرسنجی‌ها نشان داد که بنی گانتز - وزیر دفاع سابق و رهبر اتحاد ملی - از حمایت سیاسی گسترده‌ای برخوردار بود. با این حال، او فقط با معیار‌های اسرائیل یک مرکزگرا است. او در دوره‌های انتخاباتی قبلی در بحث غزه کنار نتانیاهو ایستاد و نسبت به تشکیل کشور فلسطین ابراز نگرانی کرد. همه این‌ها نشان می‌دهد که اگر بلینکن و مشاورانش معتقدند که می‌توانند راه حل دو کشوری را احیا کنند، یعنی سیاست اسرائیل را اشتباه درک می‌کنند.

 محور اصلی رویکرد پساجنگ ایالات متحده، بازسازی تشکیلات خودگردان فلسطین است تا بار دیگر مسئولیت نوار غزه را بر عهده بگیرد. با این حال، اصلاً مشخص نیست که هدف از احیای تشکیلات خودگردان در عمل به چه معناست. ریختن پول و اسلحه به خزانه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، به او کمک کرده تا یک دولت فاسد بنیان کند.

 شاید بلینکن قصد دارد انتخابات جدیدی در سرزمین‌های فلسطینی برگزار شود. با این حال، عباس ممکن است شکست بخورد، به همین دلیل است که تشکیلات خودگردان از سال ۲۰۰۶، زمانی که جناح او - فتح - در مقابل حماس شکست خورد، انتخابات پارلمانی برگزار نکرده است.

 حتی اگر عباس بتواند با کمک ایالات متحده بر فساد، ناکارآمدی و عدم مشروعیت تشکیلات خودگردان غلبه کند، بعید است که بخواهد نقش معاون ایالات متحده و اسرائیل در غزه را ایفا کند. به هر حال، این موضوع نقطه مرکزی انتقاد حماس از تشکیلات خودگردان فلسطین است: این که منافع اسرائیل – و در نتیجه ایالات متحده – را به بهای از دست دادن حقوق فلسطینیان پیش می‌برد. در این مورد، رهبری حماس اشتباه نمی‌کند.

احتمالاً، ایالات متحده از جامعه به اصطلاح بین‌المللی برای کمک به تشکیلات خودگردان فلسطین برای اینکه روی پا‌های خود بایستد، استفاده خواهد کرد. این فکر بدی نیست، اما واشنگتن به شرکای مشتاق نیاز دارد - و هیچ رهبری در اروپا، آسیا، خاورمیانه، آمریکای لاتین یا آفریقا دست خود را برای کمک به تامین امنیت غزه پس از جنگ و یا کمک به تقویت تشکیلات خودگردان بالا نبرده است. 

 تقریباً قطعی است که کنفرانسی در ژنو یا استانبول برگزار خواهد شد که در آن کشور‌ها میلیارد‌ها دلار برای بازسازی غزه متعهد خواهند شد که بیشتر آن‌ها هرگز محقق نخواهد شد.

 اما انتظار نداشته باشید که نیرو‌های خارجی برای حفظ صلح حضور پیدا کنند. اروپایی‌ها از ترس مقاومت می‌کنند، مصری‌ها مخالفت می‌کنند، زیرا نمی‌خواهند مسئول غزه باشند، و بقیه کشور‌های عربی فاقد ظرفیت برای چنین مأموریت مهمی هستند. می‌توان تصور کرد که رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه ممکن است چنین پیشنهادی دهد و مسئولیت تاریخی و همبستگی مسلمانان را بپذیرد، اما اسرائیلی‌ها هرگز با موفقیت اردوغان به هزینه آن‌ها موافقت نخواهند کرد.

 بیایید یک آزمایش ذهنی انجام دهیم: واقعیت را به حالت تعلیق درآوریم و فرض کنیم که ایالات متحده می‌تواند تشکیلات خودگردان را بازسازی کند، کشور‌های اروپایی و عربی با نیرو‌های حافظ صلح برای غزه گام بر می‌دارند و اسرائیلی‌ها یک ائتلاف میانه رو مرکزگرا ایجاد می‌کنند. این خبر خوبی خواهد بود، اما پایه‌های درگیری بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها باقی خواهد ماند. اسرائیلی‌ها همچنان نمی‌خواهند اورشلیم را با فلسطینی‌ها تقسیم کنند، آوارگان فلسطینی را در میان خود نمی‌پذیرند و نمی‌پذیرند که در محدوده مرزی ۱۹۶۷ زندگی کنند. فلسطینی‌ها به نوبه خود از پایتختی در اورشلیم چشم پوشی نخواهند کرد، نمی‌توانند مسئله پناهندگان را رها کنند و باید از لحاظ سرزمینی دارای یک کشور مستقل و کاملاً مستقل باشند.

 هیچ چیزی در مورد جنگ در غزه وجود ندارد که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را تشویق کند که این مواضع را تغییر دهند. دنیا همیشه از دو طرف انتظار دارد که تا پرتگاه قدم بردارند و سپس عقب بکشند، اما در عوض همیشه دست به دست هم داده و می‌پرند.

 اشتهای ویرانگری که در ماه گذشته در غزه رخ داده است نشان دهنده این واقعیت است که مناقشه اساسی بین اسرائیل و فلسطینی‌ها هنوز برای حل و فصل آماده نشده است؛ و دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم وقتی دور کنونی جنگ تمام شود، وضعیت برای دیپلماسی مساعدتر خواهد بود. حماس نیازمند آن است که شکست نخورد، و حتی اگر شکست بخورد، اعتبار مقاومت خود را تا حدی پررنگ خواهد کرد که هزینه درگیری برای رهبران این گروه ارزش و اعتبار ایجاد کند.

 اسرائیلی‌ها دست شان به خون آلود است، اما برای آن‌ها کافی نیست که به دنبال راهی متفاوت باشند. این امر به ویژه تا زمانی که حزب الله در حاشیه نشسته باشد و بدون آغاز جنگی تمام عیار به سمت اسرائیل شلیک کند، صادق است.

 علاوه بر این، روابط اسرائیل با کشور‌های عربی عمدتاً بدون آسیب باقی مانده است. اردنی‌ها سفیر خود را فراخوانده‌اند و به اسرائیلی‌ها گفته‌اند که تا زمانی که جنگ متوقف نشده است، سفیر خود را به امان بازنگردانند، اما پادشاه عبدالله روابط خود را قطع نکرده است. پارلمان بحرین با صدور بیانیه‌ای روابطی را تعلیق کرد که در واقع روابط را تعلیق نکرد. رئیس کمیته امور خارجه و دفاع شورای ملی فدرال امارات متحده عربی گفت: از منظر امارات متحده عربی، توافق ابراهیم باقی می‌ماند. 

خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی، که از قضا برادر ولیعهد نیز هست، هفته گذشته در واشنگتن نشان داد که عربستان همچنان به عادی سازی روابط با اسرائیل علاقه‌مند است.

 قطع روابط یا تعلیق روابط احتمالی ممکن است توجه اسرائیل را به خود جلب کند، اما به نظر نمی‌رسد رهبران عرب مایل به انجام این اقدام باشند.

 در مجموع، همه این‌ها نشان می‌دهد که پس از همه مرگ‌ها و ویرانی‌ها، و همه رفت و آمد‌های بلینکن، درگیری اسرائیل و فلسطین به هیچ وجه نزدیک‌تر - یا به احتمال زیاد، حتی دورتر - از یک شهرک‌سازی نسبت به قبل از ۷ اکتبر نخواهد بود. تنها تفاوت ایجاد رژیم امنیتی اسرائیل برای نوار غزه خواهد بود - سرزمینی که نمی‌خواهند به حماس اجازه تدوام حکمرانی در آن را بدهند، اما هیچ قدرت بین المللی هم حاضر نیست مسئولیت آن را بر عهده بگیرد.

 درست است که جنگ اسرائیل و حماس فاجعه آمیز به نظر می‌رسد، اما این یک رویداد پارادایم ساز مانند صلح مصر و اسرائیل، پایان جنگ سرد، یا حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیست. این یک درگیری محلی است. - که به دلیل پارتیزان‌های پرشور هر دو طرف، خطرات آن بار‌ها نشان داده شده است.

اوضاع همانطور که قبلا بود باقی خواهد ماند: غیرقابل حل، صرف نظر از اینکه بلینکن چقدر مسافت بین واشنگتن و پایتخت‌های خاورمیانه مسافت پیموده.

منبع: انتخاب

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما